واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از تشييع پيكر احمد آقالو؛ ايرج راد: 10 هنرمند با هزينههاي طاقتفرساي بيماري خاص دست و پنجه نرم ميكنند
خبرگزاري فارس: مدير عامل خانه تئاتر ميگويد بيش از 10 نفر از هنرمندان با هزينههاي طاقتفرساي اين بيماريها دست و پنجه نرم ميكنند اما هنوز زندهاند اما اعتنايي به آنها نميشود.
به گزارش خبرنگار سينمايي فارس، پيكر «احمد آقالو» امروز در ميان غم و اندوه علاقمندان و همكارانش از محل ساختمان راديو تهران واقع در ميدان ارگ به بهشت زهرا(س) تشييع شد.
بنا بر اين گزارش، در ابتداي اين مراسم امير جوشقاني، مجري مراسم گفت:امروز براي خداحافظي با صداي نيلوفري راديو اينجاييم و او را در سفري بزرگ به سوي خداي نيلوفرها همراهي ميكنيم.
پس از پخش كليپي با صداي احمد آقالو، شهرام گيلآبادي رئيس اداره نمايش راديو بر صحنه حاضر شد و گفت: در اين فكر بودم كه مردم حق دارند در سوگ احمد آقالو گريه كنند. هنرمنداني هم كه او را كمتر ميشناختند حق دارند غمگين رفتن او باشند اما راديوييها شما چرا؟ شما كه دو ماه قبل آخرين خداحافظي او را شنيديد، چرا؟ او آخرين كارش نمايش فيزيكدانها را در اينجا ضبط كرد و آخرين خداحافظياش را با شما كرد. شما كه با اين صدا بوديد چرا؟ آقالو ماندني است به فكر خودمان باشيم كه نميمانيم .استوديو هشت راديو صبوري، جديت و دلدادگي او به كارش را فراموش نمي كند و نماز خانه راديو نمازهاي اول وقتش را فراموش نميكند چون او راز مانايي را در نماز ميدانست. امروز بايد بگوييم كه باباي يك همسر و عموي راديو رفت ، امروز روز وداع است. اما شايستگيهاي آقالو ،شرافت هنرياش ، اخلاق والايش و دور دادن او به جوانان باعث مي شود كه او بماند. باعث ميشود كه ما براي مشايعت پيكر او بياييم و حلقه دوستي خودمان را با آخرين بركت زميني او كامل كنيم.
او فراموش شدني نيست و در دل ما خواهد ماند .اما ديگر كسي نيست كه گرفتاريهاي ما را حل كند و صداي حقطلبيهاي آقالو را كه هميشه براي ديگران بلند ميشد را نمي شنويم. آقالو هميشه ميگفت من يك هنرپيشه راديوييام و امروز هم در قلب دوستان راديويياش مانده. صداي ايران امروز عزادار احمد آقالو است.
حميد سمندريان، سخنران بعدي اين مراسم بود و گفت: احمد آقالو انسان سادهاي نبود در عين حال پيچيدگي خاصي هم نداشت كه نتوانم آن پيچيدگي را بيان كنم. اما آنچه در او شاخص بود ويژگيهايي بود كه او را خاص ميكرد. از جمله ويژگيهايش دوستي با بشر بود نه با كسي قهر بود و من نشنيدم كسي دشمن او باشد و نه هيج وقت ادعا داشت كسي را به تعالي رسانيده چون تعالي از نظر او به متافيزيك و خدا مربوط ميشد. از زمان اشنايي با او در دانشگاه تهران كه براي آموزش بازيگري به آنجا آمد و من ممتحنش بودم تا زماني كه استادش شدم و بعد با هم دوست شديم، صفت انساندوستي را در او بسيار ميديدم. اما اين صفت را او هيچ گاه به شكل محسوس علني نميكرد تا به آن فخر بفروشد. فروتني از ذات و فطرت او بود. در اين سالها نديدم كه احمد يك كلمه از خودش حرف بزند ولي هميشه راجع به دوستانش بسيار حرف ميزد و حتي در تعريف از آنان غلو ميكرد. او يكي از بهترين بازيهايش را در تئاتر «ازدواج اقاي مي سي سي پي» با من و در كار بازيگران بزرگي داشت داشت اما هر وقت كه از او درباره بازياش ميپرسيدم ميگفت: من در كنار استادانم بازي ميكنم و هميشه از من ميپرسيد من چه كنم تا به بقيه برسم و من ناراحت ميشدم چون عقيده داشتم خودش را دست كم ميگيرد صفت ديگر او بخشندگي بود، نه بخشندگي در اموال دنيا بلكه او هميشه اشكالات ما را در زندگي ميبخشيد اگر به او بدي ميكردند دم فروميبست و وقتي از او ميخواستيم از خود دفاع كند ميگفت بشر است ديگر. او همواره بدي را ميبخشيد و در خوبيها غلو ميكرد تا به قول خودش بتواند به جاهاي بالا برسد چون او ميدانست درشتنمايي در گناهان انساني از انسانيت به دور است. صفت ديگر او اين بود كه از گله و شكايت دور بود. او بيش از 10 سال بيمار بود و ما تنها 3 سال قبل اين را دانستيم تازه او خودش هم موضوع را به ما نگفت بلكه همسرش طاقت نياورد و به ما كه دوستانش بوديم گفت احمد بيمار است و پزشكان از او قطع اميد كردهاند . مطمئنم اگر خودش بود تا روز مرگش دم نميزد. هر وقت هم كه براي عيادت او ميرفتيم و ميپرسيديم حالت چطور است ميگفت شكر . او هميشه بديها را تحمل ميكرد و نيكيها را پاداش ميداد. من امروز ميدانم كه همه آمدهاند و از ته دل غمگينند اما احمد آقالو كسي بود كه نميخواست با رنج خود ديگران را رنجور كند. او به حال خود غم نميخورد بلكه به حال كساني غم ميخورد كه پس از او ميروند.
سمندريان در ادامه افزود: در جلسهاي كه به ياد مرحوم هوشنگ حسامي تشكيل شده بود جملهاي را از ارنست همينگوي خواندم با اين مضمون كه مرگ هر لحظه به ما نزديك ميشود. آقالو اين جمله را در كتابش نوشت و به من گفت ما همه محكوم به مرگيم. چندي قبل از فوتش خواستم با عدهاي از دوستان پيشش بروم و به او روحيه بدهم اما او روحيه بالايي داشت و هميشه تراژدي زندگي را با طنز خنثي ميكرد. پس از يك بار كار كرد با او هر بار كه از او مي خواستم تا باز هم براي همكاري پيش من بيايد هميشه به من ميگفت حميد سمندريان من كارگرداني تو را دوست ندارم. چون تو هميشه ميخواهي نقش را به بازيگرت تحميل كني من از آن زمان به حال سعي ميكنم با روش احمد آقالو كار كنم و با سادگي در نمايشهايم او را خوشحال كنم. افسوس كه او ديگر در بينمان نيست.
وي افزود: او از نظر مالي هميشه به همه كمك ميكرد و من از راديو ممنونم كه در اين چند ساله از او حمايت كرد و مراقب او بود. همه ميرويم و كسي باقي نميماند اما آقالو هميشه مي گفت نميخواهم رنج رفتن دوستانم را ببينم . او هميشه اين جمله ارنست همينگوي را كه من در مراسم مرحوم هوشنگ حسامي ميگفتم را تكرار ميكرد كه «هر كسي كه ميميرد ذرهاي از وجودت با او ميميرد. پس نپرس ناقوس نواي مرگ كه را را مينوازد،ناقوس نواي مرگ تو را مينوازد.»
در ادامه امير جوشقاني از كمال تبريزي دعوت كرد تا براي سخنراني به روي صحنه بيايد اما تبريزي در جمع حاضر نبود به همين خاطر صدرالدين شجره كه سخنران بعدي اين مراسم بود به روي صحنه رفت.
شجره در مورد احمد آقالو گفت: او عرصههاي گوناگوني را تجربه كرد و توانست در هر كدام از اين عرصهها كرسي خوبي را به دست بياورد . به جز هنر والاي آقالو خلاقيت ، نظم ذهني و ابداعي كه او در اجراي شخصيتهاي كارهايش داشت، از او هنرمندي يگانه ساخت و او را فردي دوست داشتني ساخت.او عطر خوشي در جمع ما بود كه هنوز هم رايحهاش را در مشامم حس ميكنم.
پس از پخش كليپي با صداي حسين پناهي و احمد اقالو، ايرج راد به عنوان سخنران بعدي اين مراسم بر صحنه حاضر شد و گفت: من به خانواده احمد آقالو ، جامعه هنري ايران، ملت ايران و تمام كساني كه در راه فرهنگ و هنر زحمت ميكشند تسليت ميگويم .آقالو سالهايي از عمر خودش را وقف مسائل فرهنگي و هنري كرد و در سختترين لحظات زندگي دست تكدي به سوي كسي دراز نكرد و هرگز كاري را به خاطر ماديات قبول نكرد براي همين او هميشه ماندگار و زنده است نه تنها در ياد و خاطره ما و آثار خودش بلكه در تاريخ هنر اين كشور.
وي افزود: كساني در بين هنرمندان هستند كه هنوز با بيماريهاي خاص دست و پنجه نرم ميكنند و كسي كاري براي آنها نميكند. بيش از 10 نفر از هنرمندان با هزينههاي طاقتفرساي اين بيماريها دست و پنجه نرم ميكنند اما هنوز زندهاند اما اعتنايي به آنها نميشود. به خاطر احمد آقالو از مسئولان ميخواهم كه به اين هنرمندان توجه كنند. ما پس از اين مراسم ميرويم و در زندگي و ترافيك تهران گم مي شويم اما هنرمنداني كه هميشه ذهن و روح و روانشان براي مردم ميتپد هميشه هستند. هميشه هستند و هميشه غني هستند ما وظيفه داريم در چنين لحظاتي به آنها برسيم. اميدوارم آنچان كه در سوگ احمدآقالو هستيم به ياد بقيه هم باشيم.
در پايان مراسم امير جوشقاني زمان مراسم بزرگداشت احمد آقالو را روز پنجشنبه از ساعت 3 تا 5 در مسجد بلال سازمان صدا و سيما اعلام كرد و پس از پيكر احمد آقالو بر روي دست هنرمندان تا چهارراه گلوبندك تشييع شد و پس از آن به سوي قطعه هنرمندان در بهشت زهرا(س) حركت كرد.
هما روستا، رضا كيانيان، گلاب آدينه، داوود رشيدي، سعيد پورصميمي، اسماعيل خلج، علي عمراني، محمد عمراني، جمشيد گرگين، علي رامز، اكبر زنجانپور، ميكائيل شهرستاني، بيوك ميرزايي، صديقه كيانفر، پري امير حمزه، محمد ساربان، رضا فيض نوروزي، مريم معترف، هرمز هدايت، ترانه عليدوستي،محمدعلي خيري، حميد پورآذري، هدايت هاشمي، سيامك صفري، قربان نجفي، فرهاد شريفي،امير ياراحمدي، كوروش نريماني، بهروز بقائي، مجيد سرسنگي، سعيد حقيقي، حسن بلخاري، فرزاد حسني، مسعود كرامتي، مريم كاظمي، محمد يعقوبي، مهدي كريمي و تمامي بازيگران مركز هنرهاي نمايشي راديو از جمله هنرمنداني بودند كه در اين مراسم حضور داشتند.
انتهاي پيام/ا
سه شنبه 5 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]