واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: سوپراستار مشهور و همسرش از تهران فرار کردند !! + عکس
فرصتي دوباره دست داد تا يك بار ديگر ميزبان دو هنرمند خوب كشورمان باشيم. «امين حيايي» كه بعد از يك عمل جراحي روي كمرش به تازگي دوران نقاهت خود را پشت سر گذاشته است و بعد از دو ماه استراحت مطلق او را با چهرهاي جديد و متفاوت ديديم. براي نوشتن راجع به اين زوج هنري سينماي ايران به همين جمله معروف خودشان بسنده ميكنم جملهاي كه در هربار ملاقات با آنها به آن اشاره ميكنند: يكديگر را دوست دارند و با هم عاشقانه زندگي ميكنند. به نظرم امين حيايي ميتواند الگوي خوبي براي «جوان ايراني» باشد. بازيگر محبوب و به قول «رضا رشيدپور» مرد پولساز سينماي ايران كه فعاليت خود را از تلويزيون آغاز كرد و پس از آن به سينما راه يافت. در سينما آنقدر خوب بازي كرد تا سرانجام براي بازي در فيلم «شب» در نقش يك سرباز نيروي انتظامي توانست سيمرغ بلورين را از آن خود كند. او در اين فيلم همبازي استاد عزتا... انتظامي و خسرو شكيبايي بود. گفتگوي ما با او را بخوانيد: هميشه به ياد نقطه شروع به گزارش پرشین وی به نقل از خانواده سبز ، حيايي در دوران تحصيل به فعاليت در تئاتر نيز ميپرداخت. پس از گرفتن ديپلم ضمن خدمت سربازي در مركز هنرهاي نمايشي عقيدتي - سياسي نيروي هوايي فعاليتش را آغاز كرد. امين در اين مورد ميگويد: «در سال 1370 بازيگر يك تئاتر كودك به كارگرداني ثريا قاسمي بودم. در آن سالها همه انرژي من صرف بازي در تئاتر ميشد و اجراهاي مختلفي داشتم. از آن دوران خاطرات خيلي خوبي دارم و دوستاني كه از آن دوران برايم باقي مانده است. مثل كارن همايونفر و بهزاد خداويسي البته از بهزاد خيلي خبر ندارم ولي با كارن هنوز در ارتباطم.»
دو ماه استراحت مطلق بعد از عمل جراحي دو ماه استراحت كردم و حسابي لذت بردم. واقعا اين مدت تجربه بسيار خوب و لذتبخشي بود. بعد از سالها فعاليت مستمر و مداوم و از اين كار به كار ديگر رفتن توانستم به اين بهانه حسابي استراحت كنم و در كنار خانوادهام باشم. خيلي وقتها پدر و مادرم گلايه ميكردند كه كمتر به آنها سر ميزنم و مادرم هميشه ميگفت دلتنگ اين است كه يك شب در منزل آنها بخوابيم. تمام اين مدت در منزل پدريام سپري شد و حسابي به ما خوش گذشت. در اين مدت مادر و همسرم همه جوره مراقب من بودند و به شدت مرا شرمنده كردند. مادرم علاوه بر رسيدگي به پدرم مراقب من نيز بود و نيلوفر هم در اين مدت هيچ فعاليتي نداشت و تمام وقتش را صرف پرستاري از من كرد. خلاصه يك تيم مراقب من بود و ايام استراحت حسابي به من ساخت. «البته گونههاي تپل و شكم جلو آمده امين مويد اين مطلب است كه دوران استراحتش حسابي به او ساخته و حق دارد كه از اين دوران به خوبي و با لذت ياد كند.»
چهره جديد در اين مدت كه به خودم استراحت داده بودم، سعي كردم به چهرهام نيز استراحتي بدهم و كمتر سراغ آرايشگاه بروم. من در مجموعه «كلاه پهلوي» تا پنج سال صورتم را هر روز اصلاح ميكردم و دلم ميخواست تنوعي در چهره داشته باشم براي همين موهايم را بلند كردم. پيچ و مهرهام را سفت كردم! مشكل كمردردم به يك ناراحتي مادرزادي برميگردد و از جابهجايي و چسبندگي مهره رنج ميبردم. البته طي اين سالها فعاليتهاي مداوم و مستمري كه داشتم باعث شد تا فشار زيادي به آن بياورم. در اين 5، 6 كار آخر انرژي زيادي براي نقشهايم ميگذاشتم به خصوص دو فيلم آخر كه نقشهايم بسيار اكتيو بودند. صحنههاي اكشن زياد داشتم و مجبور بودم فعاليتهاي بدني زيادي انجام بدهم. در كار «قلادههاي طلا» كه نقش مامور را داشتم دائما در حال تعقيب و گريز و درگيري بودم و در فيلم آقاي سيدجواد هاشمي هم براي خودم رابين هودي بودم و بايد از ديوار قلعهاي به نام قلعه رودخان در استان گيلان بالا ميرفتم و پايين ميآمدم. البته قرار بود در اين كار از بدل نيز استفاده شود ولي نهايتا نشد و خودم به واسطه آمادگي جسماني كه داشتم همه صحنهها را كار كردم. همه اين فشارها باعث شد تا درد كمر من تشديد شود. بعد از مراجعه به پزشك و انجام معاينات و آزمايشها و عكس برداري به توصيه پزشك عمل كرده و خودم را به تيغ جراحان سپردم. خلاصه حسابي پيچ و مهره كمرم را آچاركشي كردند به طوري كه براي ثابت نگه داشتن مهرهها 6 تا پيچ و 2 تا پلاتين در كمرم كار گذاشتند. زماني كه از امين راجع به مخارج هزينه عمل جراحي و بيمارستانش سوال كردم و اينكه آيا بازيگران نيز در اين مواقع از مزاياي بيمه بهره مند ميشوند يا نه، اظهار بياطلاعي كرد و گفت: بعد از اين همه سال بازي و رفت و آمد در خانه سينما هنوز نميدانم ما بازيگران بيمه داريم يا نه؟! دو ماه كار تعطيل من با آقاي خاوري قرارداد داشتم و قرار بود نقش اول فيلم «خودزني» را بازي كنم. نقشي كه اتفاقا بسيار اكتيو بود و بايد صحنههاي اكشن زيادي را بازي ميكردم كه بيشتر آنها زير باران و در گل و لاي بود. به دليل عمل جراحي كمرم حضورم در اين كار منتفي شد و نتوانستم در آن بازي كنم. جشنواره امسال براي جشنواره امسال فكر ميكنم فيلم «قلادههاي طلا» و فيلم «آقايهاشمي» را داشته باشم. ضمن اينكه يك جلسه براي فيلمبرداري فيلم خودزني رفتهام و گويا قرار است آن را به جشنواره امسال برسانند. معالجه وضعيت بد اقتصادي سينما با آثار طنز واقعا قبول دارم كه اقتصاد سينما بيمار است و فيلمهاي خوب به فروش نميروند و اين نه به سود ماست، نه به سود تهيهكنندگان و نه به سود سينما! سينماي ما براي دستيابي به فروش خوب بايد به سمت و سوي سليقه مخاطب خود حركت كند. قبول دارم اين كار بسيار مشكلي است. چندي پيش در برنامه هفت وقتي گزارشي راجع به نظر مردم درباره يك فيلم سينمايي پخش ميشد، ميديديم هركسي كه از سالن سينما خارج ميشود، سليقه و نظر خاص خود را دارد. يكي ميگفت فيلم عالي بود و يكي هم ميگفت افتضاح بود! گر بخواهي كاري بسازي كه مورد قبول همه باشد كار سختي است. در حال حاضر نياز مخاطب ما طنز است. واقعيت اين است كه مردم ما ميخواهند بخندند و نميتوان اين را كتمان كرد. براي همين است كه آثار طنز بيشتر مورد توجه آنها قرار ميگيرد. اما ما نياز به نويسندگان خلاقي داريم كه بتوانند از فضاي كليشه فاصله بگيرند و با سوژههاي نو و تازه، ايدههاي جديدي را ارائه دهند.
از تهران فرار كردهايم! واقعا نياز به «اكسيژن و آرامش» دارم. همين دو نياز باعث شد تا از تهران فرار كنم و به لواسان پناه ببرم. زماني كه در حال استراحت هستم نياز به آرامش مطلق دارم تا بتوانم تمركز خوبي روي كارم داشته باشم. دود و دم تهران و ترافيك آن وحشتناك است و دلگير! در لواسان آرامش دارم و به دور از هياهو و شلوغي از آب و هواي خوب آن لذت ميبرم. موفقيت در شيش و بش حضور در فيلم «شيش و بش» تجربه موفقي بود خدا را شكر مورد توجه مردم هم قرار گرفت. مردم هنوز دوست دارند كارهايي را ببينند كه در آن بازيگران مورد علاقهشان در كنار هم قرار ميگيرند. داريم بازيگراني كه فروش فيلم به خاطر آنهاست. در واقع مردم به خاطر آنها بليط ميخرند و به سينما ميآيند. همين لطف و توجه مردم است كه به ما انرژي ميدهد تا همچنان در اين سينما باقي بمانيم. خودم نيز از كارهاي اينچنيني استقبال ميكنم. گاهي لازم است خود ما دست به دست هم دهيم و با قرار گرفتن در كنار هم كارهايي را بازي كنيم كه مورد توجه مردم است. نقشهاي مورد علاقه هميشه نقشي را كه در فيلم «دختر ايروني» بازي كردم، با لذت مرور ميكنم. نقشهايم در فيلم مزاحم، شب و بيداري روياها را نيز خيلي دوست دارم و از آن دست كارهايي است كه به خودم خيلي چسبيد. ولي هميشه مردم مرا مورد لطف خود قرار ميدهند و از نظراتشان پيداست كه كاراكتر «بيژن مرتضوي» در سهگانه اخراجيها برايشان خاطرهانگيزتر شده است. معتقدم اين نيز به همان نياز مخاطب باز ميگردد، كه دوست دارند استار خود را بيشتر در قالب طنز ببينند. بيژن مرتضوي اخراجيها 50 درصد اين نقش در فيلمنامه بود و بقيه نقش را، هم خودم به مرور زمان پيدا كردم. در طول كار با مشورتهايي كه با آقاي دهنمكي داشتم، شخصيت بيژن را پرورش ميدادم. مثلا آقاي دهنمكي اعتقاد داشت كه بيژن در اخراجيهاي 3 متحول شود ولي نظر من اين بود كه مردم بيشتر دنبال سرنوشت چند تا از اين اخراجيها هستند كه بار طنز فيلم بر دوش آنهاست. براي همين اگر مخاطب از من و اكبر عبدي طنز نبيند، اذيت ميشود. در مجموع اين شخصيت را خيلي دوست داشتم و هميشه از سه گانه اخراجيها به نيكي ياد ميكنم. سن پترزبورگ قرار بود در سن پترزبورگ نقش «فرشاد» را بازي كنم اما من در همان دوره سر فيلمبرداري (كلاه پهلوي) بودم و نرسيدم. نميدانم اگر به جاي پيمان قاسمخاني بازي ميكردم، با محسن تنابنده همين قدر خوب ميشدم يا نه؟ ولي به هر حال پيمان و محسن خيلي خوب بودند. حالا انشاا... در «سن پترزبورگ 2» با همديگر كار ميكنيم! فيلمبرداري آن هم در روسيه خواهد بود. در «سن پترزبورگ 1» كه نتوانستم كمك كنم چون سر كار بودم، ولي در «سن پترزبورگ 2» مطمئن باشيد كه هستم و بازي خواهم كرد. من جاسـوس دو جــانبهام! قلب يخي را خيلي دوست دارم و به نظرم كار متفاوتي بود كه مورد توجه مردم قرار گرفت. بازيگران خوبي در اين مجموعه حضور داشتند و قصه خوبي در كار وجود داشت كه مخاطب را دنبال خودش ميكشيد. كارگرداني خوب كار نيز مزيد علت بود تا كار بيشتر مورد توجه مردم قرار بگيرد. نقشي كه در اين مجموعه دارم برايم جالب است و مرموز چرا كه اين نقش به عنوان يك جاسوس دوجانبه مرموزيتهاي خاصي را پيدا ميكند. نصيحتهاي پدر و مادر هميشه يك جمله پدرم آويزه گوشم است كه ميگويـد: «ترك عادت موجب مرض است!» مادرم نيز هميشه ما را نصيحت ميكند و روي اين نكته خيلي تاكيد دارد كه «هيچ وقت خدا را از ياد نبريد.» شب يلدا با همه گرفتاريها و دلمشغوليها، در اين دنياي مدرنيته، از سنتهاي اصيل ايراني جا نميمانم و دوست دارم هر ساله همه آنها را تجربه كنم. همانطور كه شب عيد سبزي پلو با ماهي ما هميشه برقرار است، در شب يلدا هم آجيل خوري و انار دون كردن و هندوانه خوردن ما نيز به راه است. شبنشيني و دور هم بودن و حافظ خواني را خيلي دوست دارم و همه اينها را بهانه خوبي براي دورهم بودن با كساني كه دوستشان داريم ميدانم. امين صبور نيلوفر خوشخلق همسر امين ميگويد: «امين خيلي صبور است. صبرش واقعا تحسينبرانگيز است و من از اين صبر و از خودگذشتگياش واقعا درس ميگيرم. تا به حال هيچ انسان با گذشتي مثل امين نديدهام. در ضمن امين يك هنرمند واقعي است. اين را نه به اين دليل كه همسرش هستم، ميگويم. بلكه به عنوان آدمي ميگويم كه بيرون گود نشسته و واقعا اين اعتقاد را دارد. امين بسيار به هنري كه دارد احترام ميگذارد. بسيار در راه هنرش گذشت ميكند. به نظرم امين واقعا يك الگوست. تمام آن چيزهايي كه بايد يك هنرمند رعايت كند، امين رعايت ميكند و اين براي من بسيار با ارزش است.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 404]