تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از حرام دورى كند، خداوند به جاى آن عبادتى كه او را شاد كند نصيبش مى‏گردا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819815629




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بخش هشتم خاطرات مشرف؛ زندگي در آتش


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بخش هشتم خاطرات مشرف؛ زندگي در آتش


------------

پرويز مشرف، رييس جمهور مستعفي پاكستان نزديك به يك دهه بر اين كشور حكومت كرد و چندي پيش، با افزايش فشارها مجبور به استعفاء شد. خبرگزاري «انتخاب» در نظر دارد خاطرات مشرف با عنوان «روي خط آتش» را به صورت اختصاصي در چندين قسمت منتشر نمايد.

بخش هشتم اين خاطرات در پي مي آيد:

فصل هشتم – زندگي در آتش

بعد از آتش بس در سال 1971 ، افراد گروه ويژه خدمات براي بازسازي فرا خوانده شدند.واحد من به منطقه كامري در مناطق شمالي در هيماليا اعزام گرديد تا تحركات نظامي نيروهاي نظامي هند را تحت نظارت و بررسي داشته باشد.در حدود يكماه موفق شدم تا كل منطقه را بازبيني و مورد بازرسي قرار دهم و فهميدم كه واقعا مرزباني در ارتفاعات مرتفع كار بسيار مشكلي ميباشد.ما ابتدا 400 كيلومتر از راه را در منطقه گيلگيت با جيب نظامي در جاده اصلي معروف كاركروم كه در شمال پاكستان و هم مرز با چين واقع است را طي كرديم.در آن زمان راه مذكور در دست تعميرات و بازسازي قرار داشت و هشتمين شگفتي جهان ناميده ميشد.بعد از عبور از صخره ها و ناهمواريهاي متعدد بعد از گذشت ده روز به گيلگت رسيديم.بعد از منطقه گيلگت مسافتي را با جيب رفتيم و سپس با توجه به ناهموار بودن زمين ادامه سفر را با كمك گرفتن از قاطرهاي باركش ادامه داديم.اين ارتفاعات در 4400 متري از سطح دريا قرار گرفته بودند و در آخرين مرحله منطقه كامري قرار داشت كه در ارتفاع 4000 متري از سطح دريا قرار داشت.منطقه كامري منطقه اي سر سبز و بكر و دست نخورده و واقعا زيبا بود.اين تجربه اي فراموش ناشدني برايم بود.

كسي كه در اين منطقه زندگي مي كند بايد به اكسيژن كم عادت كند و از مشخصات بارز اين منطقه بارش سنگين برف در زمستان ميباشد.هر چند ماموريت سختي داشتيم و نزديك به يكسال در آنجا اقامت داشتيم ولي به خوبي از عهده آن بر آمديم.من از بودن در اين منطقه لذت مي بردم و خود را مشغول و فعال نگاه ميداشتم تا اعتماد به نفسم را حفظ كنم تا تنهايي و حس انزوا مرا آزار ندهد.يكي از سفرهاي بازرسي كه در ماه نوامبر سال 1972 انجام دادم واقعا بياد ماندني بود.من تصميم گرفتم تا از منطقه كامري تا مظفر آباد كه مركز منطقه آزاد كشمير است پياده روي نمايم.اين منطقه مابين هند و پاكستان قرار داشت و من با هدف ارزيابي و بازرسي اين منطقه اينكار را انجام دادم.كا مسير بالغ بر 280 كيلومتر راه كوهستاني ميشد.من اين راه را با همراهي شش نفر از نفراتم و يك راهنماي راه آغاز كردم.ما از سپيده دم تا ساعت 11 صبح و سپس از ساعت سه بعد از ظهر تا غروب آفتاب به راهپيمايي خودمان ادامه داديم.اين راهپيمايي سه روزه كه با گذشتن از ارتفاعات صعب العبور و خطرناك همراه بود موفق به ديدن مناظري زيبا شديم كه همانند بهشت زيبا بودند.
در اين زمان بنگلادش از پاكستان جدا گرديده بود و كرسيهاي مجلس كه در اختيار بوتو بود به تناسب تعداد كرسيهاي مجلس براي او اكثريت را ايجاد و براي او مشروعيت مي بخشيد.

او رئيس جمهور پاكستان شد و از نبود قانون اساسي سو استفاده نمود تا بعنوان فرمانده قواي مسلح پاكستان نيز قرار گيرد.هيچ مانعي در برابر او وجود نداشت كه با حذف عبارات مربوط به پاكستان شرقي قانون سال 1956 را احيا نمايد.او استفاده نامطلوبي از قدرت خود كرد.در ابتدا من طرفدار بوتو بودم.او جوان ، تحصيلكرده ، روشنفكر و قعال و داراي هشت سال تجربه حكومت داري در زمان رياست جمهوري يحيي خان بود.اما با گذشت زمان ، عقايد من در رابطه با او تغيير كرد.برادرم جاويد كه مشاور سر وزير اليت شمال غربي سرحد پاكستان بود به من گفته بود كه بوتو مرد خوبي نيست و كشور را به ويراني خواهد كشيد.حق با برادرم بود.به مرور زمان شاهد ويراني كشور به ويژه اقتصاد پاكستان بودم.تمام زير ساختهاي اقتصادي كشور به نام سوسياليسم اسلامي كه ابداع كننده آن بوتو بود اندك اندك از بين رفتند.بوتو به مرور زمان اداره تمام صنايع ملي ، فولاد ، سيمان سازي ، كشتي راني ، بانكداري ، بيمه ، گاز و برق و صنايع متوسط و كوچك و حتي چگونگي اداره مدارس خصوصي و سيستم آموزشي پاكستان را بدست گرفت .او تنها صنايع نساجي پاكستان كه بزرگترين صنعت بومي اين كشور محسوب ميشد را تصرف نكرد.بوتو نه به شيوه دموكراتيك بلكه به شيوه ديكتاتور مستبد حكومت نمود.او بسياري از مخالفان خود را شامل روزنامه نگاران ، نويسندگان و حتي كاريكاتوريستها را به زندان افكند.

او تشنه قدرت بي پايان بود و براي استمرار حكومت خودكامه و مستبدانه خود زمينه فساد و خرابي را در بخشهاي زيادي از كشور فراهم آورد.اين يك واقعه دردناك و اسفناك بود.او با امكانات فراواني كه در اختيار داشت ميتوانست منشا خدمات و كارهاي زيادي در پاكستان باشد ولي چنين نكرد.با خاتمه كار بوتو ، من به اين نتيجه رسيدم كه بوتو بدترين چيزي بود كه پاكستان ميتوانست تجربه نمايد.او بيشترين خسارات را به پاكستان تحميل كرد.خساراتي كه هنوز هم ابعاد و مقدار وسيع آن بررسي نشده است.او اولين كسي بود كه در حكومت از مذهب سو استفاده كرد.به طور مثال مشروبات الكلي را ممنوع و تعطيلي روز جمعه را به جاي يكشنبه قرار داد.اين اقدامات اوج رياكاري او به شمار ميرود چرا كه آنها كه او را خوب مي شناختند ميدانستند كه او خود به هيچيك از اين مسائل اعتقادي ندارد.

در سال 1974 من هنوز سرگرد بودم و براي گذراندن دوره عالي آموزشي در دانشكده فرماندهي افسري انتخاب و اين دوره را با نمره ممتاز سپري كردم.بعد بعنوان سرگرد مسئول به واحد 206 كراچي منتقل گرديدم كه بهترين موقعيت براي يك سرگرد بشمار ميرفت.اين واحد وظيفه مقابله با شورشيان قبائلي در مناطق سو و كوهلو در بلوچستان را بعهده داشت.انجام فعاليت در اين واحد و در اين مناطق تحربيات ارزشمنمدي را نصيب من نمود.من در اين زمان با برخي از رهبران قبائلي روابط مستجكم و خوبي برقرار نمودم و در راستاي موفقيت در كار ، برخي اوقات رفتارهاي خطرناك و غير رايجي را انجام دادم.يكبار رئيس قبيله ماري مرا براي ناهار به خانه خود دعوت كرد و من بر خلاف دستور رايج براي داشتن اسكورت نظامي فقط با يك همراه و يك بيسم چي به مهماني او رفتم.تنها اسلحه همراهم كلت كمري من بود.اين كار من سرپيچي از قوانين نظامي بود و ما ملزم بوديم هنگام سفر به مناطق خطرناك با نفرات نظامي حركت كنيم ولي اين كار من نتيجه خوبي داشت .پير داداني رئيس قبيله ماري از كار من خيلي خوشش آمد و به محافظان خود دستور داد تا حفاظت از جان ما را بعهده بگيرند.او بعدا دوست من شد و همكاري خوبي با ما در منطقه داشت.

بلوچستان بزرگترين ايالت پاكستان و در عين حال داراي كمترين جمعيت ميباشد.اين ايالت هنوز هم عقب مانده ترين ايالت پاكستان ميباشد و چهل درصد ساكنان آن را پشتون ها تشكيل ميدهند كه از ايالت سرحد در اين منطقه ساكن شده اند و شصت درصد ساكنان بومي آن هم بلوچها هستند.بلوچها بصورت قبائلي زندگي مي كنند و در حدود هفتاد و هفت قبيله بلوچ در اين ايالت وجود دارد.نزديك به 95 % ايالت بلوچستان بعنوان منطقه بي قلمداد و عملا تحت كنترل دولت قرار ندارد.برخي از قبائل در بلوچستان با هر دولتي كه در پاكستان بر سر كار مي آيد دشمني و مخالفت مينمايند.تاكنون موفق شده ام 14 منطقه از 26 منطقه ايالت بلوچستان را به منطقه الف تبديل و قوانين و كنترل دولت را در اين مناطق جاري و ساري نمائيم.

تجربه خوب ديگر مربوط به عمليات كمك رساني واحد من به مردم گرفتار در سيلاب سال 1976 بود.در اين سال با آب شدن يخچالهاي طبيعي سيلاب وسيعي بوجود آمد و ايالت سند در وضعيت مخاطره آميزي قرار گرفت.واحد ما به منطقه سوكور كه بدترين وضعيت را داشت اعزام گرديد.فرمانده واحد به من دستور داد تا پر كردن يك كانال وسيع آب را بعهده بگيرم.اگر چه انجام اينكار خارج از مسئوليتهاي اجرايي من بود وليكن بخاطر حس اعتمادي كه فرمانده به من داشت اين وظيقه را پذيرفتم.من 200 نفر از افراد قبيله سند و 250 زنداني و تعدادي از مهندسان ارتش را براي انجام اين وظيفه سنگين در اختيار داشتم.من از همه افراد تيم واحدي تشكيل دادم و تمام شب را تا صبح بشدت فعاليت كرديم.وقتي فرمانده واحد صبح براي ارزيابي وضعيت به منطقه آمد با كمال تعجب ديد كه كار به نحو احسن انجام گرديده است.او دستور داد تا مرا تشويق كنند.فرمانده به اين نكته پي برده بود كه من نه تنها يك افسر مسئوليت پذير ، بلكه رهبري هستم كه با همه توان تمايل به انجام كارهاي ارائه شده دارم.

در اين دوره ، صحنه سياسي كشور روز به روز تيره تر و مبهم تر ميگرديد و رفتارهاي مستبدانه و ظالمانه بوتو منجر به نارضايتي و ناراحتي سياسي مردم شده بود.او نيروي ويژه اي تحت عنوان نيروهاي امنيتي فدرال شبيه به گشتاپو ايجاد كرده بود.رفتارهاي نامعقول و مستبدانه او موجب رنجش همه مردم شده بود.او زندان سياسي ايجاد و وضعيتي شبيه ايران در زمان شاه و عراق در زمان صدام را در پاكستان به وجود آورده بود.او رفتارهاي تحقير آميزي با ژنرال ضياءالحق رئيس ارتش پاكستان نيز داشت.اين مسائل باعث گرديد تا او رهبري مخالفان او را در دست بگيرد.

در اين شرايط پيچيده ، بوتو به ارزيابي مشروعيت خود در انتخابات سال 1977 پرداخت.محالفان سياسي او با تشكيل ائتلاف ملي پاكستان در انتخابات مشاركت كردند.بوتو فقط به كسب دو سوم كرسيهاي مجلس فكر ميكرد و بدنبال تبديل سيستم نخست وزيري به سيستم رياست جمهوري در پاكستان بود تا پايه هاي قدرت خود را تثبيت نمايد.آنقدر تقلب صورت گرفت تا مردم معترض ترس خود را كنار گذاشتند و به خيابانها ريختند.رهبري اعتراضات هم با ائتلاف ملي پاكستان ساماندهي ميگرديد.ارتش پاكستان براي سركوب شورش به لاهور فراخوانده شد و به نيروهاي نظامي فرمان شليك به سوي مردم داده شد.سه فرمانده از تيراندازي به مردم خودداري كردند كه نام اين فرماندهان شجاع عبارتند از ژنرال اشفق گوندال ، نياز احمد و اشتياق علي خان ميباشد.آنها از ارتش استعفا كردند.

عاقبت همه چيز به پايان رسيد و ژنرال ضيا ءالحق با انجام كودتا در جولاي 1977 ، بوتو را بركنار و بجاي قانون اساسي ، حكومت نظامي را در پاكستان اعلام نمود.من هنوز سرگرد بودم و بعنوان معاون فرمانده واحد توپخانه سيار 44 به منطقه خاريان اعزام گرديدم.رافي اعلم در آن زمان سرلشگر و افسر فرمانده ما در منطقه خاريان بود و بعدا بعنوان معاونت اجراي حكومت نظامي در شهر راولپندي منصوب گرديد.

او به توانيي حرفه اي من ايمان داشت و من و دو نفر ديگر از افسران را مامور ايجاد مقر فرماندهي حكومت نظامي در راولپندي نمود.وضعيت عمومي كشور غير عادي بود و در عين حالي كه بايستي وظايف محوله را انجام ميداديم بايد به وضعيت واحدهاي خود نيز رسيدگي مينموديم.در سال 1978 به درجه سرهنگ دوم ارتقا مقام پيدا كردم و فرماندهي واحد توپخانه سيار 44 به من واگذار گرديد.من به مدت دو سال در اين واحد مشغول بودم و اين واحد را از لحاظ كيفي ارتقاي زيادي دادم.در اوايل اين واحد در انجام مسابقات ورزشي بسيار ناتوان و نتايج بسيار بدي را در مسابقات با ديگر واحدها كسب نمود.با انجام تمرينات فشرده و كار منظم در طي يكسال اين واحد را به جايي رساندم كه در بسياري از مسابقات رتبه نخست را كسب و به درجه قهرماني نائل آمد.براي موفقيت در اين خصوص شخصا فعاليت زيادي نمودم و تلاشهاي فردي و جديت من باعث گرديد تا نيروها انگيزه و توان مضاعف براي بالا بردن روحيه و كيفيت كاري خود كسب نمايند.

همواره از سوي نفرات تحت فرمانم با احترام روبرو بوده ام و آنها مرا الگوي خود قرار ميدادند.در چند حادثه كه نفراتم دچار جراحت شدند اولين نفري بودم كه خون اهدا نمودم .دادن خون از سوي يك فرد مسئله بزرگي نيست ولي وقتي فرمانده يك واحد براي نيروي تحت امر خود چنين كاري انجام ميدهد اين كار بزرگ و فراموش ناشدني براي نيروها به حساب مي آيد و موجب اعتماد قلبي آنها به فرمانده ميگردد.آنها ميدانستند كه همواره ميتوانند روي من حساب كنند و اين موضوع اعتماد به نفس مرا بيشتر ميكرد.هميشه به اين باور بودم كه رهبري هنر است و نه علم و در واقع اين مسئله بيش از آنكه يك مسئله اكتسابي باشد يك امر دروني است.

فرماندهي من موفقيت آميز بود و اين مسئله از گزارشاتي كه فرمانده ممتازي همانند ژنرال رافي اعلم در باره من به مركز ارسال مينمود مشخص بود.او از بين تمام افراد و افسران تحت امر خود ، مرا بعنوان سرهنگ تمام مامور اجراي قانون نظامي منصوب كرد و اين در واقع به معناي ارتقا رتبه من به يك درجه بالاتر بود.او در اجراي قانون نظامي تقريبا اختيارات تام به من داد .او اعتمادش به من بيحد و حصر بود .

روزي وارد دفترش شدم و شنيدم كه پشت تلفن به كسي مي گويد اگر سرهنگ من دستور اجراي قانون نظامي را داده است حتما كار درستي كرده است.او هيچگاه در مورد حقانيت و يا عدم حقانيت شكايت كسي كه پشت تلفن با او صحبت ميكرد از من سوالي نپرسيد.من نتوانستم خودم را كنترل كنم و به او گفتم آقا شما خيلي به افراد اعتماد داريد نكند كسي از اعتماد شما سو استفاده كند؟

او در پاسخ به من گفت من ميدانم به چه كسي اعتماد كنم.او برخي از رفتارهاي پسنديده رهبري را به من آموخت.در جريان يك تمرين نظامي در حاليكه دماي هوا بالاي 40 درجه سانتيگراد بود به نزد سرلشگر رافي اعلم رفتم.مستخدمي براي او نوشيدني سرد آورد و او درست قبل از آنكه آن را بنوشد نگاهش به من افتاد كه سراپا در حال عرق ريزانم و بشدت تشنه هستم.او بيدرنگ نوشيدني سرد را به من تعارف كرد و گفت بيا بگير تو بيش از من به اين آب نياز داري و شايسته است كه تشنگي تو رفع گردد.من آب را خوردم.

كار در مقر فرماندهي اجراي قانون نظامي متفاوت با فرماندهي نيروها بود و تقريبا وضعيت غير عادي بنظر ميرسيد.گرچه در اين ماموريت ياد گرفتم كه آدمي ميتواند در اجراي عدالت و تثبيت حاكميت به صورت گسترده اي موفق عمل نمايد.من سهم كوچك خودم را در مقر فرماندهي راولپندي كه يكي از پنج مقر فرماندهي در كل ايالت پنجاب بشمار ميرفت ايفا نمودم.ماموريتم در اين مقر مرا با كاركرد حكومت آشنا نمود و ياد گرفتم كه چكونه بايد با غير نظاميان وارد تعامل شوم.اين تجربه داراي نكات مثبت و منفي بسياري بود كه در جريان حكومتم بر كشور آنها را مد نظر خود قرار داده ام.

يكي از مجازاتهايي كه در زمان حكومت نظامي باب شد مجازات زدن شلاق به مجرمان بود.البته بعدا متوجه شدم كه افراد متمكن و صاحب نفوذ با دادن دشوه از اجراي عدالت بر عليه خود جلوگيري و اين مجازات فقط بر روي افراد فقير به اجرا مي رسد.روزي تصميم گرفتم براي ديدن اين مجازات به زندان راولپندي بروم .حضور در چنين مراسم آزار دهنده اي بخشي از كار من بود.من دريافتم كه مجازات شلاق يكي از غير انساني ترين و وحشيانه ترين مجازاتها ميباشد.مرد بيچاره اي را محكم بر روي چوب بزرگي بسته بودند و او حتي قادر نبود دست و پاهايش را تكان دهد.شلاقها وحشيانه بر جسم او فرو مي آمدند .بعد از خوردن شلاق چهارم او از هوش رفت.پزشك احمق زندان براي تسكين درد او با تمام توان بر روي او ايستاد .آن مرد نگون بخت فريادي از روي درد كشيد كه تاكنون فرياد دردآلودي به اين شكل را نشنيده بودم.با ديدن مجازات حالم دگرگون شد و اين مسئله تاثير بسيار بدي روي من گذاشت.موضوع را بيدرنگ به ژنرال رافي اعلم گزارش و خواستار پايان اين مجازات غير اخلاقي حداقل در حوزه كاري خود شدم.موارد ديگري مربوط به افراد بدكاره و يا معتاد بود كه با توجه به نتايج منفي كه از اجراي اين قوانين حاصل ميشد آنها را مسكوت گذاشتم.

بعنوان نتيجه گيري بايد بگويم اين موارد تجربه من از اجراي حكومت نظامي بود.در اين دوران من درسهايي را آموختم.اولا اگر ارتش درگير قانون نظامي و حكومت نظامي شود از وظيفه اساسي و اصلي خود باز ميماند و اين مسئله تاثيرات بسيار منفي بر روي آموزش و آمادگي نيروهاي نظامي ميگذارد.دوما زمانيكه ما قانون نظامي را روي قانون مدني ترجيج ميدهيم و آنرا در الويت قرار ميدهيم عملكرد و كارآيي حكومت غير نظامي دچار خلل شده و بعد از آنكه حكومت نظامي لغو هم بشود ديگر تا مدتها حكومت مدني قادر به ايفاي وظايف اصلي خود نخواهد بود.نهايتا اينكه در هر نوع حكومتي افراد فقير و درمانده جامعه هستند كه قرباني ميشوند و افراد ذينفوذ و قدرتمند هميشه خود را از مجازاتهاي قانوني دور مينمايند.من در دوران حكومت نظامي در مقر فرماندهي با اعتقاد به اينكه كار خلاف انسان فقير به دليل عدم رسيدگي جامعه و دولت با معيشت او ميباشد نهايت تلاشم را در برخورد معتدل و انساني با فقيران داشتم و در مقابل با افراد صاحب نفوذ برخورد جدي مينمودم.بنظر من افراد ثروتمند و داراي نفوذ اگر خطا نمايند مسنحق مجازات هستند زيرا از امكانات خوبي برخوردار بوده اند و نيازي واقعي براي انجام جرم ندارند.

در ماه جولاي سال 1978 دو ماه مرخصي گرفتم و با همسرم به خارج از كشور سفر كردم.نخست براي ديدن افراد فاميل به لندن رفتيم و بعد از آنجا براي ديدن برادرم نويد كه در آن زمان در شيكاگوي آمريكل مشغول تحصيل در رشته پزشكي بود رفتيم.بعد از آمريكا دوباره به لندن برگشتيم و در آنجا من اتومبيل تويوتا خريدم و همه وسايل سفر مانند چادر خواب و هر آنچه كه لازم بود را داخل اتومبيل قرار داديم و سپس از لندن بصورت زميني به سمت پاكستان براه افتاديم.ما از كنار رودخانه راين المان گذشتيم و به آبشار زيباي راين سوئيس رسيديم.بعد از آنجا به سوي ايتاليا رفتيم و بعد از دو روز اقامت در ايتاليا با كشتي به يوگسلاوي (صربستان كنوني) رفتيم و بعد از عبور از يونان به تركيه سفر كرديم.ما در هر كجا كه مناسب تشخيص ميداديم توقف ميكرديم و از تعطيلي خودمان لذت ميبرديم.

در سال 1979 بعنوان استاد به دانشكده فرماندهي و افسري اعزام گرديدم.اين دانشكده مكان بسيار مناسبي براي سرهنگ ها بود كه توانايي هاي خود را توسعه دهند.در اين مكان استادان موضوعات مورد نظر خود را از روي كاغذهايي به رنگ صورتي براي دانشجويان مي خواندند و ما اين سخنرانيها را با عنوان سخنرانيهاي صورتي مي شناختيم.به مرور زمان تلاش كردم تا سخنرانيهاي خودم را بدون استفاده از نوشته ارائه نمايم تا مهارت كلامي خودم را افزايش دهم.اندك اندك مهارتهاي سخنراني من افزايش يافت و استاد نسبتا موفق و معروفي بين دانشجويان شدم.به طور كلي طي سالهاي 1979 تا 1981 من و خانواده ام در اجتماع كوچك و آموزشي اين مجموعه زندگي بسيار آرام و لذت بخشي را سپري كرديم و از آن بسيار راضي بوديم.زندگي در دانشكده كه فضاي فرهنگي داشت بسيار لذت بخش بود و من مسئول امور دانشجويان نظامي خارجي بودم كه از نزديك به پانزده كشور به پاكستان آمده بودند.ما آنها را گاهي براي تماشاي مناطق مختلف پاكستان به اين طرف و آنطرف ميبرديم.من همچنين مسئول برنامه فوق برنامه دانشكده هم بودم.اين مسئوليت دشواريهاي خاص خودش را داشت.در سال 1980 قرار شد تا جشن سالگرد تاسيس دانشكده را برپا كنيم.مقرر شده بود كه رئيس جمهور ژنرال ضياءالحق براي افتتاح مراسم به دانشكده بيايد.ما برنامه ويژه اي را ترتيب داديم و بسياري از خوانندگان و بازيگران و رقاصان زن و مرد را براي اجراي برنامه شاد در اين مراسم آماده كرديم و قرار بود اين افراد با قطار از لاهور به كويته سفر كنند.ناگهان خبر عدم تمايل رئيس جمهور به حضور رقاصان و اجراي آواز در مراسم به ما اصلاع داده شد.ما اعتراض كرديم و گفتيم كه همه كارها براي سفر آنها تنظيم شده است ولي به ما دستور داده شد كه بايد جلوس سفر آنها گرفته شود.ما بعد از تماس متوجه شديم كه قطار حامل هنرمندان از لاهور حركت كرده است.در نيمه شب به معاون سرتيپ محلي در سوكور تلفن كردم (شهري در ايالت سند) و او را از خواب بيدار كردم و از او درخواست كردم كه بايد قطار را متوقف و هنرمندان را به لاهور بازگرداند.در ابتدا او پرخاش كرد و از اينكه يك سرهنگ دوم جرات كرده او را از خواب بيدار كند ابراز ناراحتي كرد ولي بعد (با توضيحات من ) كه متوجه شد سرنوشت كاري من و خودش در نزد رئيس جمهور به بازگشت اين هنرمندان به لاهور بستگي دارد سريعا دست به كار شد و با زيبايي هر چه تمامتر بدون آنكه هنرمندان متوجه شوند هنگام شب واگن آنها را از قطار جدا و به قطار ديگري كه به سمت لاهور در حركت بود متصل نمود .كاش آنجا بودم و مي ديدم كه هنرمندان وقتي صبح بيدار ميشوند و مي بينند بجاي كويته باز در لاهور هستند چه عكس العملي از خود نشان ميدهند.

رئيس جمهور ضيا ء الحق در طول دهه 1980 هر آنچه را كه بوتو در آخر عمر حكومتش آغاز كرده بود در طول اين دهه تكميل كرد.او با اعدام بوتو از او يك شهيد ساخت و باعث شد تا حزب سياسي او تقويت و بيشتر تثبيت شود.او هم همانند بوتو براي تثبيت موقعيت حكومت خود به سو استفاده از مذهب پرداخت و براي آنكه خود را با مذهبيون هماهنگ نشان دهد موسيقي و تفريح را ممنوع اعلام كرد .اين در حالي بود كه ما ميدانستيم او در خانه اش به موسيقي گوش ميدهد و از آن لذت هم ميبرد.

دوباره از مقام استادي به دوران دانشجويي بازگشتم و براي فرا گرفتن دوره جنگ نيروهاي مسلح به دانشكده دفاع ملي پاكستان اعزام گرديدم.اين مرحله بعنوان يك دوره پيشرفته و عالي در دوره خدمت نظامي يك افسر به شمار ميرود.اگر افسري اين دوره را در ارتش سپري نكند هيچگاه شايستگي لازم را براي ارتقا مقام به درجه ژنرالي در ارتش نخواهد داشت.در اين دوره فراگيري تاريخ نظامي ، استراتژي نظامي ، جغرافياي سياسي و مسائل مرزي و همچنين استراتژي عمليات نظامي از مفاد اصلي دروس دوره ميباشد.استراتژي عميليات نظامي بوسيله دروس تئوري و عملي به دانشجويان آموزش داده ميشود.من با توجه به اينكه در درس رياضي بسيار مهارت داشتم دوره آموزشي جنگ را در دانشكده دفاع ملي با كسب نمرات عالي سپري كردم و براي برنامه ريزي و اجراي موفق طرحهاي ارائه شده مورد تشويق قرار گرفتم.اين دوره به دليل آشنا نمودن من با مسائل فرماندهي ارشد و رياست بسيار مفيد و موثر بود.پس از اتمام موفق دوره اعتماد من براي ارتقاي مقام بيشتر گرديده و ميدانستم كه اگر مشكل خاصي پيش نيايد بزودي به درجه سرتيپي ارتقاي مقام خواهم يافت.

پس از اتمام دوره آموزشي جنگ بار ديگر براي ادامه خدمت به منطقه خاريان اعزام گرديدم.اين مرتبه بعنوان فرمانده واحد سيار 16 مشغول بكار گرديدم .اين همان واحدي بود كه در سال 1965 در جنگ با هند در آن بودم.متعاقب خدمت در اين واحد به عنوان مجري اجراي قانون نظامي در راولپندي نيز منصوب شدم.در اين دوره ديگر فرمانده محترم ژنرال رافي اعلم در آنجا نبود و رئيس جديدم آدم خشن و بد دهني بود كه به سختي ميشد با او كنار آمد.با كمترين مسئله اي او بشدت ديگران را مورد پرخاش قرر ميداد.يكبار كه مرا تلفني مورد ناسزا و بدگويي قرار داد به نزد او رفتم و از او درخواست كردم كه مرا از انجام ماموريت در راولپندي بعنوان مجري قانون نظامي كنار بگذارد.به او گفتم درخواستم براي اين است كه اگر مورد سرزنش و ناسزا قرار بگيرم در آينده در انجام مسئوليتها و مامريتهاي محوله موفق نخواهم شد .اين صحبت من او را شگفت زده كرد و خوشبختانه بعد از اينكه تلاش كرد ناراحتيم را كاهش دهد ديگر در برخورد با من احتياط ميكرد و با من تندي نكرد.در سال 1983 تا اواسط سال 1984 من به عنوان معاونت عمليات نظامي بودم و هر چند شايسته ارتقا مقام را به عنوان سرتيپي داشتم ولي به خاطر آنكه پست خالي وجود نداشت ارتقا مقام من به تاخير افتاد.در اين دوره به خاطر اينكه رئيسم توانايي نداشت تا براي زير دستان خود پاداش دهد در اين دوره ارتقا مقام پيدا نكردم.

در اين دوره شاهد برنامه هاي عملياتي در بالاترين سطوح ارتش پاكستان در جنگ سياچين بين پاكستان و هند بودم.اين جنگ تا امروز ادامه داشته است.سياچين يخچال طبيعي بسيار بزرگي است كه در حد فاصل منطقه هند – پاكستان و چين قرار دارد.اين منطقه بين 5200 تا 6400 متر ارتفاع دارد و از طرف پاكستان از منطقه سالترو ميتوان به اين منطقه تردد نمود.در سال 1983 متوجه شديم كه نيروهاي نظامي هند به بخش پاكستان در يخچال طبيعي سياچين وارد شده اند و اين موضوع توسط بازرسان نظامي پاكستان مورد تائيد قرار گرفت.ما در مقر فرماندهي طرحي را براي اشغال بخش سالترو طراحي كرديم و با توجه به اينكه تجربه كافي را براي انجام عمليات در ارتفاع 4800 متري از سطح دريا در سرماي زير 50 درجه را نداشتيم ، من پيشنهاد دادم تا نيروهاي نظامي پاكستان در اول ماه مارس كه از شدت سرما تا حدودي كاسته شده است وارد اين منطقه شوند ولي فرمانده مناطق شمالي با اين نظريه مخالفت و دستور داد تا نيروها اول ماه مي به اين منطقه وارد شوند.طبيعي است كه نظر فرمانده مناطق شمالي مورد تصويب قرار گرفت و وقتي ما در ماه مي وارد منطقه شديم متوجه شديم كه نيروهاي هندي قبل از ما وارد اين منطقه شده و اكثر ارتفاعات سالترو را اشغال كرده اند.تلاش زيادي صورت گرفت تا بخشي از ارتفاعات را از نيروهاي نظامي هندي باز پس گرفته شود.تعداد زيادي از نيروهاي دو طرف در اين درگيريها كشته شدند .بعدا تلاش نيروهاي هندي براي تسلط بر كل منطقه باعث وارد آمدن لطمات زياد بر نيروهاي آنان همراه بود.هنديها با اينكه در اين منطقه دچار لطمات فراواني شده بودند ولي اخبار دروغ به مركز مخابره و از پيروزيهاي خيالي خود خبر ميدادند.بعدها مقامات نظامي دهلي متوجه شدند كه فريب خورده اند و افسران خاطي را مجازات كردند.

نبرد و جنگ در منطقه سياچين يكي از بزرگترين جنگهاي بين پاكستان و هند در بام جهان محسوب ميشود.يكي ديگر از جنگهاي همه جانبه ما با هنديها در منطقه كاراگيل روي داد.اين موضوع در فصل بعدي به تفصيل توضيح داده ميشود.افزون بر اين دو جنگ ، در منطقه مرزي كه منطقه كشمير آزاد را از منطقه كشمير تحت تسلط هند جدا مي كند همواره درگيريهايي به وقوع مي پيوندد.تبادل آتش و تيراندازيهاي متناوب از وقايع معمول اين منطقه بشمار ميرود.همه اين تحولات نشاندهنده يك موضوع است.اگر دو همسايه با هم دشمن باشند ارتفاعات ناهموار و هر گونه ناملايمات طبيعي مانع از آغاز درگيري بين آنها نخواهد شد.
 سه شنبه 2 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن