تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820043252




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

صفـات شيعيان


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: صفـات شيعيان


ابوحمزه ثمالى گويد: يحيى پسر امّ طويل مرا از نوف بكالى خبر داد كه: به على‏بن ابوطالب عليه‏السلام حاجتى بردم و از جندب پسر زهير، و ربيع پسر خيثم خواستم مرا همراهى كنند. ربيع از پشمينه پوشان بود. پس به راه افتاديم تا به ديدار امام برسيم. او را ديديم از خانه بيرون شده و قصد مسجد دارد. حالى كه ما درپى او بوديم، به چندتن مرد تنومند رسيد كه براى وقت‏گذرانى در گفتگوى بيهوده بودند و بعضى، بعض ديگر را سرگرم مى‏نمودند. چون امير مؤمنان برسر آنان ايستاد، چابك برخاستند، و بر او سلام كردند. امام سلام آنها را پاسخ گفت و پرسيد:

ـ كه هستيد؟

ـ : امير مؤمنان! از شيعيان توييم.

ـ پس چرا نشانه شيعه و زيور دوستان ما اهل بيت را در شما نمى‏بينم؟

آنان از شرم خاموش ايستادند. جندب و ربيع گفتند:

ـ امير مؤمنان! نشانه شيعه شما و صفت آنان چيست؟

امام در پاسخ‏گرانى كرد و فرمود:

ـ از خدا بترسيد و نيكوكار باشيد كه «خدا با كسانى است كه پرهيزگارند و آنان كه نيكويى مى‏كنند.» [نحل، 138]

همّام پسر عباده كه مردى پارسا و در كار دين كوشا بود، گفت:

ـ تو را بدان كس سوگند مى‏دهم كه شما اهل بيت را گرامى فرمود، و به بزرگى مخصوص گرداند، و چنان كه شايد برترى‏تان بخشود، ما را از صفت شيعه خود آگاه فرما.

امام(ع) گفت:

ـ همّام! سوگند مده. همه شما را آگاه مى‏كنم.

پس دست همّام را گرفت و به مسجد درآمد، و دو ركعت هرچه كوتاه‏تر و كامل‏تر بگذاشت و نشست و رو به ما كرد. مردم گرد او را گرفتند. پس خدا را ستود و ستايش نمود و به پيامبر(ص) درود فرستاد. سپس فرمود:

ـ اما بعد، همانا خدا كه از بزرگى ستودنش نتوان، و نامهاى او پاكيزه است و نگنجد در دهان، بندگان خود را آفريد و پرستش خود را برعهده آنان نهاد، و فرمانبردارى خود را بر گردنشان گذارد. روزى‏شان را ميانشان قسمت كرد، در جايى از دنيا كه در خورشان بود، نهاد. او در اين آفرينش و بخشش از آفريدگان بى‏نياز بود. نه فرمانبردارى آن كه او را فرمان برد، بدو سود مى‏دهد، و نه از نافرمانى آن كس كه از طاعت او سر پيچد، بد و زيانى رسد؛ ليكن خداى بزرگ مى‏دانست آنان ناتوان‏اند و صلاح خويش و راست كردن كار جمعى‏شان را در اين جهان و آن جهان نمى‏دانند. پس آنان را در بند امر و نهى خود درآورد، و به اختيار تكليفشان كرد. آنچه برعهده‏شان نهاد، آسان بود و مزد بسيارى برايشان مقرر فرمود. و خداى سبحان از روى عدالت وحكمت، بندگان را از يكديگر جدا كرد و در دو گروه درآورد، گروهى كه در راه خشنودى و دوستى او تاخت، و گروهى كه كندى كرد و نعمت او را پشتوانه نافرمانى وى ساخت. و اين است معنى فرموده خداى عزوجل: «آيا كسانى كه كارهاى زشت كردند، پندارند آنان را با كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند، در يك پايه مى‏نهيم و زندگى و مرگشان يكسان است؟ چه بد داورى مى‏كنند!» [جاثيه، 21]

پس امير مؤمنان(ع) دست خود را بر شانه همّام پسر عباده نهاد و فرمود:

ـ آن كه از شيعه اهل‏بيتى مى‏پرسد كه خدا پليدى را از آنان دور نمود، و در كتاب خود با پيمبرش به پاكيزگى كه درخورآن‏اند يادشان فرمود، بداند كه: شيعيان شناساى خدايند و فرمان او را اجرا مى‏نمايند، خداوندان فضيلت و نعمت‏اند و نعمت بخشنده. گفتارشان صواب است و ميانه‏روى‏شان شعار، و فروتن‏اند در رفتار و كردار. در طاعت خدا گردن نهادند، و با فروتنى در پرستش او ايستادند. ديده‏هاشان را از آنچه خدا بر آنان روا نداشته پوشيدند، و دانش دين را به گوش جان نيوشيدند. در سختى چنان‏اند كه در آسايش. بدانچه خدا را خواهد، راضى‏اند و خواهان آمرزش. اگر نه آن است كه خدا براى زنده بودنشان مدتى مقرر فرمود، از شوق ديدار پروردگار و ثواب، و يا بيم كيفر و عقاب، يك چشم به هم زدن جانهايشان در كالبدها نمى‏آسود.

آفريدگار در دلهاشان بزرگ است و آنچه جز اوست، در ديده‏هاشان خرد. چنان به بهشت نزديك‏اند كه گويى آن را ديده‏اند، و بر تختهايش تكيه زده‏اند، و با دوزخ چنان‏اند كه گويى بدان درند و در عذابش به سر مى‏برند. دلهاشان اندوهناك است، و مردم از گزندشان در امان، تن‏هاشان مزار است، نيازهاشان كم، و پارسا به تن و جان، و ياورى‏شان به اسلام بزرگ و گران. روزى چند با شكيبايى به سر بردند، و آسايش دراز براى آنان به دنبال آورد، و تجارتى كردند كه پروردگار آن را برايشان آسان كرد. مردمى زيرك‏اند؛ دنيا آنان را خواست و آنان دنيا را نطلبيدند، خواندشان و از پذيرفتن سرپيچيدند.

اما شب هنگام، برپاى‏اند، و قرآن را جزء جزء، آهسته و به آرامى تلاوت مى‏نمايند، و با اندرزهاى آن جان و تن خويش را مى‏آرايند، و درد خود را به داورى آن درمان مى‏كنند. و گاه پيشانى‏ها و پنجه‏ها و زانوها و كنار پاها را برزمين مى‏سايند، اشكهاشان برگونه‏هاشان روان، خداوند بزرگ جبار را به بزرگى ستايش كنان. به درگاه كبريايى او، لابه دارند، رهانيدن گردن‏هاشان را خواستارند. به شب چنين‏اند.

اما به روز، دانشمندان‏اند خويشتن‏دار، نيكوكاران‏اند پرهيزگار، و ترس آفريدگار نزارشان ساخته، در لاغرى همچون تير تراشيده و پرداخته. چون كسى بدانها بنگرد، پندارد بيمارند؛ اما آنان را بيمارى نيست. يا گويد خردهاشان آشفته است؛ اما پريشانى آنان را سبب ديگرى است. بزرگى پروردگار و قدرت سلطنت او پريشانشان كرده، و كارى بزرگ خردهاشان را برده. چون از اين حالت باز گردند و به خود آيند، در كارهاى نيكو بر يكديگر پيشدستى نمايند. به كار اندك كه براى خدا كنند، خرسند نباشند و براى آن پاداش بسيار نخواهند. خود را متهم شمارند، از كرده‏هاى خويش بيم دارند. اگر يكى از ايشان را بستايند، از آنچه درباره او گويند بترسد و گويد: من خود را از ديگرى بهتر مى‏شناسم و پروردگارم به من داناتر است! خدايا، مرا مگير بدانچه گويند و به حسابم آرند، و بهتر از آنم كن كه مى‏پندارند. و بيامرز از من آنچه نمى‏دانند، كه تو داناى نهانى‏هايى و پوشنده زشتى‏هايى.

و از نشانه‏هاى آنها اين است كه در كار دين نيرومندش بينى و پايدار، و نرمخوى و هشيار، و در ايمان استوار. و در طلب دانش آزمند، و در فقه با فهم و با داشتن علم بردبار، و با بردبارى هوشيار. و با بى‏نيازى ميانه‏رو، و در درويشى توانگرنما، و در سختى شكيبا، و در عبادت فروتن، و بر رنجبر مهرورزنده، و حق راگزارنده، و در كسب مدارا پيشه و جستن حلالش در انديشه. و از طمع پارسا، و خويشتن‏دار، و طمعش به دور از عار. بانشاط است و رستگار، و از شهوت، خويشتن‏دار و در نيكوكارى پايدار. فريب آن نخورد كه نداند و شمارش آنچه كرده وانگذارد. و خود را در كار، كند به حساب آر. و از كرده نيك خويش بيم دارد. بامداد مى‏كند و كار او ياد كردن پروردگار است، و شب مى‏كند و خواستار سپاس كردگار است. شب را به سر مى‏برد ترسان از خواب غفلت، و بامداد مى‏كند شادمان، بدانچه يافته است از فضل و رحمت. اگر دل او در آنچه ناخوش مى‏دارد فرمانش نبرد، آنچه را دل دوست مى‏دارد از او باز دارد و بدو ندهد. چيزى را خواهان است كه ماندگار است، و ناخواهان آن بود كه تباه و ناپايدار است. كار را با دانش فراهم كرده و دانش را با بردبارى توأم، شادمانى وى پيوسته، سستى از او دور، اميد بدو نزديك و لغزش او كم. اجل خويش را در چشم دارد و دلش آرميده. به ياد پروردگار است، و طعم قناعت چشيده. نادانى از او به دور است و دينش استوار، درد او مرده و خشمش فرو شده و ناپايدار. خويش پاكيزه است، همسايه از وى در امان، كارش آسان، و خودبينى در او ديدن نتوان. شكيبايى او آشكار است، و ذكر گفتنش بسيار. چيزى از خوبى را براى ديدن اين و آن نكند و از روى شرم آن را واننهد.

از او چشم نيكى دارند و از گزندش در امان‏اند. اگر در جمع بى‏خبران بود، در زمره ذكرگويان به حساب آيد، و اگر با ذكرگويان است، در شمار بى‏خبران در نيايد. بر آن كس كه او را ستم كرده ببخشايد، و بدان كه او را محروم ساخته عطا فرمايد، و با كسى كه از او بريده، پيوند نمايد. نيكى او در دسترس است و گفتارش راست، كار او نيكى در حق هر كه خواست. خيرش روى‏آور و هويدا، بدى از وى دور و مكرش ناپيدا. در سختى‏ها بردبار است و در ناخوشايندى‏ها شكيبا، و در فراخى زندگى سپاس گوى خدا، بر آن كه دشمن دارد ستم نكند، و درباره آن كس كه دوست مى‏دارد گناه نورزد.

آنچه را از آن او نيست به خود نبندد، و آنچه برعهده اوست انكار نكند. پيش از آنكه بر وى گواهى دهند حق را بپذيرد، و تباه نكند چيزى را كه نگاهبانى آن را به عهده گيرد. مردم را با لقبهاى زشت نخواند، و بر كس ستم نراند، و حسد او را مغلوب نگرداند. به همسايه گزند نرساند، و مصيبت ديده را به شادى‌كردن نرنجاند. امانتها را بگزارد، طاعتها را به انجام رساند. به كارهاى نيك بشتابد، و از ناخوشايندها روى برتابد. به معروف فرمان دهد و خود بكند، و از منكر باز دارد و خود گرد آن نرود. در كارها در نشود از روى نادانى، و از حق برون نگردد به ناتوانى. اگر خاموش بود خاموشى او را فرا نگيرد، و اگر سخن گويد لفظ بر او چيره نگردد. و اگر بخندد بانگش بالا نرود. بدانچه براى او مقدر شده بسنده كند، خشم او را به سركشى واندارد، و هوا او را مغلوب نگرداند. بخل او را نشكند. با مردم از روى دانش بياميزد و به آشتى از كنارشان برخيزد. سخن گويد تا غنيمت يابد، و مى‏پرسد تا فهم كند. نفس او از وى رنجيده است و مردم از او آسايش ديده. مردم را از خود آسوده ساخته و خود را براى آخرت به رنج انداخته. اگر بر او ستم كنند، شكيبا بود تا خدا ياريگر او شود. به نيكوكاران پيش از خود اقتدا نمايد و پيشواى نيكى‏طلبى است كه پس از او آيد. اينان كارگذاران خدايند و فرمانبرداران و طاعت‏گزاران او، و چراغهاى زمين اويند، و آفريده‏هاى او. وه كه چه مشتاق آنانم!

نوف گفت: «همام پسر عباده بانگى سر داد و بيهوش افتاد. او را جنباندند، ليكن از جهان رفته بود. خدايش بيامرزاد!» ربيع اشك از ديده فرو ريخت و گفت: «امير مؤمنان! چه زود پند تو در برادرزاده‏ام كارگر افتاد، دوست داشتم جاى او بودم!»

اميرمؤمنان(ع) فرمود: «پندهاى رسا در گوشهاى شنوا چنين اثر نهد. از اين بر او مى‏ترسيدم.» يكى گفت: «امير مؤمنان! چرا در تو اثر نمى‏كند؟» امام گفت: «هشدار! هر كس را اجلى است كه از آن نگذرد و سببى است كه از آن تجاوز نكند. آرام باش و ديگر گرد چنين سخن مگرد كه آن را شيطان بر زبان تو آورد.»

پس اميرمؤمنان شامگاه آن روز بر او نماز خواند و بر جنازه وى حاضر شد و ما با او بوديم.

يحيى پسر امّ طويل گفت: نوف اين حديث را براى من گفت. پس نزد ربيع پسر خيثم رفتم و آنچه نوف به من گفته بود، بدو گفتم. ربيع گريست، چندان كه نزديك بود جان دهد و گفت: «برادرم راست گفت.» ناچار پند اميرمؤمنان و گفته او پيش چشم و در گوشم بود. و داستان همّام پسر عباده را هيچ روز نگفتم جز كه اگر در سرور بودم، آن را زدود و اگر در دشوارى به سر مى‏بردم، آن راگشود.1

پي نويس:

1. اين صفتها كه براى شيعيـان از فرموده امام على‏بن ابى‏طالب عليه‏السلام نقل شده، روايت ديگرى است از آنچه در كافى (ج2، ص 226 به بعد، چاپ آخوندى) و خطبه 193 نهج‏البلاغه آمده است.




 يکشنبه 31 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن