واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بررسي نظريه هاي "اداره دولت" از هاشمي رفسنجاني تا احمدي نژاد
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا)-گروه تحقيق و تفسير خبر-آرش پاك انديش :جريانهاي سياسي پيوسته نيازمند انديشهورزي و نظريهپردازي در تحليل گذشته، حال و آيندهاند. مفاهيم پذيرفته شده و استناد به آنها تاثير بسياري در فرايندهاي صعودي يا نزولي اين جريانها برجاي ميگذارد.
در واقع مي توان پيراستن و بازتعريف مفاهيم را در پوياييهاي سياسي ــ اجتماعي امري مهم و نيازي اساسي تلقي نمود. اين نياز در سطح ملي وجود دارد و به همين دليل از سوي مقام معظم رهبري، مفاهيم و موضوعاتي متناسب با اقتضائات كشور مطرح ميشوند. «اصولگرايي» از جمله اين موارد ميباشد كه نيازمند بسط و مطالعه بيشتر است.
بيشك انقلاب اسلامي ايران در شمار انقلابهاي بزرگ جاي دارد، زيرا از يك سو، تغيير در اساس و نوع حكومت را سبب گرديد و از سوي ديگر، به تحول در ايدئولوژي و گفتمان غالب و رسمي كشور و خطمشيهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي در ابعاد داخلي و خارجي انجاميد. امامخميني(ره)، در دوران مبارزه، گفتمان خويش را بر محور «نفي سلطنت» و «تبيين نظريه حكومت اسلامي بر پايه ولايت فقيه» قرار دادند و با اتخاذ سازكارهايي به عنوان استراتژي مبارزه سياسي، انقلاب را هدايت نموده و به پيروزي رساندند. ناگفته نماند كه «مردمي كردن مبارزه سياسي، مذهبي نمودن مبارزه، پرهيز از مشي مسلحانه و پرهيز از اختلاف و حفظ اتحاد و انسجام ملي» از جمله روشهاي مبارزه در دوران طاغوت بود كه در پرتو محبوبيت فراگير و جايگاه رفيع مرجعيت تاثير بيبديلي در پيروزي انقلاب اسلامي بر جاي گذاشت.
در اين نوشتار كوشش نگارنده بر آن است با نگاهي منصفانه و مبتني بر واقعيت اشاره اي اجمالي بر گفتمان هاي مختلفي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در فضاي سياسي كشور ظهور و افول كرده اند، نقد و بررسي داشته باشد. برخي پژوهشگران و صاحبنظران انقلاب اسلامي در تحليل گفتمانهاي شكل گرفته در دهه هاي مختلف انقلاب، به چهار نوع گفتمان دست يافته اند كه در ذيل به آنها اشاره شده است:
در پرتو اولين گفتماني كه در رده گفتمان هاي پس از انقلاب تعريف كرده اند مفاهيمي چون آخرت جويي، معنويت طلبي، ميل به ايثار و شهادت، دين باوري، و تقدم منافع جمعي بر منافع فردي ، به مثابه يك باور در ميان مردم و مسئولان مورد تكريم قرار گرفت. در حقيقت آنچه كه فضاي دهه اول كشور را پس از پيروزي انقلاب اسلامي تحت تاثير خود قرار داد، برگرفته از مفاهيمي بود كه در پرتو گفتمان دفاع مقدس تجلي مي يافت. گفتماني كه روزگاري در اين سرزمين مرداني از جنس همت ها و باكري ها و چمران ها و جمعي از بهترين و پاك ترين فرزندان اين آب و خاك را به خود ديد و موجبات خلق حماسه آفريني هايي در 8 سال عاشوراي ملت ايران گرديد. امروز وجب به وجب خاك غرب و جنوب كشورمان گواه نسلي است كه شانه هاي ستبر خود را در پرتو اين گفتمان در برابر تجاوز بالا آورد و در فضايي آسماني، سدي از ايمان در برابر استكبار ايجاد نمود و تومار روياهاي تجزيه بخشهايي از خاك كشور و شكست آرمانهاي مردم را در هم پيچيد به گونه اي كه كلمات قادر به وصف آن حماسه ها نيستند. پس از ارتحال امام خميني(ره) و پايان يافتن جنگ ، لزوم بازسازي و ترميم خرابيهاي ناشي از جنگ و ساخت زيربناها به عنوان يك راهكار نجات بخش براي دهه دوم انقلاب مورد توجه قرار گرفت. در پرتو گفتمان اين دوره كه به عنوان گفتمان سازندگي از آن ياد مي شود، پيشرفتهاي قابل توجهي براي كشور حاصل گشت. اما گذشته از اين توسعه طلبي ها و بازسازي ها، نكته حائز اهميتي كه مي توان از آن بعنوان نقطه ضعف تامل برانگيز اين گفتمان برشمرد، تكيه صرف بر توسعه اقتصادي و بي توجهي به > و به حاشيه راندن فرهنگ و آزادي بود.
ايراد مهم ديگري كه بر اين گفتمان ذكر شده اين است كه دولت در آن دوره تلاش نمود خود پرچمداري گفتمان سازندگي را بر عهده گيرد و متاسفانه نصايح و تذكرات دلسوزانه مقامات عاليرتبه نظام براي تصحيح برخي از اشكالات بنيادي اين گفتمان آنگونه كه انتظار مي رفت، در عمل به كار بسته نشد. نهايتا جامعه به تدريج بي رغبتي خود را نسبت به ناكارآمدي گفتمان سازندگي با راي قاطع خود اعلام نمود.
در تعريف سومين گفتماني كه صاحبنظران بر شمرده اند مي توان به حادثه دوم خرداد 76 اشاره كرد. در دهه سوم انقلاب مجددا اين دولت بود كه در تكرار اشتباه دولت قبلي اش تلاش خود را صرف اين نمود كه پرچمداري گفتمان سازي را در دست داشته باشد. آزادي، مشاركت مردم، انتخابات، انفتاح فضاي سياست خارجي و همچنين گسترش اركان دموكراسي از جمله شعارهايي بود كه در گفتمان موسوم به اصلاحات مطرح گرديد. به رغم برخي دستاوردهاي مثبتي كه اين گفتمان به همراه داشت، اشكالات عديده اي بر آن وارد است. در گفتمان مختص اين دوره، دين و معنويت به دليل غلبه نوعي نگاه شبه سكولار ، به حاشيه رانده شد و عمده تلاش مسئولان دولت وقت صرف آوردن دموكراسي بر سر سفره مردم گرديد. در اين دوره مقام معظم رهبري بارها بحث ضرورت توجه بر اصلاحات بومي و تفكيك آن از اصلاحات آمريكايي را به رئيس دولت موسوم به اصلاحات گوشزد مي نمودند، اما تجديدنظر طلبان و دگرانديشان مجال اصلاح را از مقامات و مسئولان عاليرتبه نظام گرفته بودند. نهايتا پس از 8 سال گفتماني كه به دنبال مشاركت مردم در اداره امور بود، با رويگرداني و عدم رغبت مردم روبه رو گرديد.
در ادامه لازم به ذكر است كه دو گفتمان سازندگي و اصلاحات به نوعي آميخته با الگوهاي وارداتي بودند و هدايت و اداره آنها بر دوش دولت هاي وقت قرار گرفته بود. در اين بين هريك از اين دو گفتمان به رغم داشتن افتراق ها در يك نقطه به اشتراك رسيدند و آن فروكاهيدن از آرمانها و هنجارهاي ديني منبعث از گفتمان دفاع مقدس بود. گفتماني كه پرچمداري آن بر دوش رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) قرار داشت و مردم بطور گسترده از آن حمايت نموده بودند.
در ساليان اخير گفتمان فراگير و مهمي كه مفهوم پيشرفت و آباداني را از گفتمان سازندگي، و مفهوم اصلاحات بومي را از گفتمان اصلاحات اخذ كرده بود ، با وديعه گرفتن ساختار و عناصر خود از گفتمان دفاع مقدس، نويد بخش گفتماني تركيبي و غالبي شد كه از آن به اصولگرايي ياد مي شود.
متاسفانه گاها چنين پنداشته ميشود كه اصولگرايي مستلزم ايستايي و ركود يا حتي عقبگرد و بازگشت به گذشته است. اين پندار خودبخود نوعي واكنش منفي را در برابر گفتمان اصولگرايي به دنبال خواهد داشت؛ چراكه علاقه به پيشرفت و گرايش به دگرگوني مثبت و تحول سازنده، به خصوص در عرصههاي اجتماعي و اقتصادي، امري فطري است كه در همه انسانها و جوامع بشري ريشهدار ميباشد و بديهي شمرده ميشود.
كاملا روشن است كه اصولگرايي در عين حال كه خط تمايز خود را آشكارا با تحجر، واپسگرايي، بنيادگرايي و محافظهكاري اعلام كرده است، خط مشي و الگويي اصلاحطلبانه كه خواهان نوآوري و شكوفايي در چارچوب قانون اساسي و آرمانهاي بلند انقلاب اسلامي مي باشد را در خود جاي داده است.
مفاهيم مورد نظر گفتمان مذكور، مباني توحيدي و اعتقادياي است كه خاستگاه منطقي و استدلالي دارد و بازتاب ريشههاي واقعي عالم هستي ميباشد. حال آنكه اصول موردنظر در بنيادگراييهاي متحجرانه يا سلطهجويانه، اصول متعصبانه و بدون ريشه در حقايق عالم هستي است كه فقط برتريجوييهاي قومي يا استكباري را توجيه ميكند و اهداف نامشروع آن را محقق ميسازد.
گفتمان اصولگرايي تلاش مي كند با تبيين و بازپيرايي توانمندي فكري جمهوري اسلامي، پايههاي خود را بر نقاط قوت گفتمانهاي گذشته قرار دهد. در يك نگاه كلي شاخصه هاي اين گفتمان عبارتند از:
((1ــ عدالتخواهي و عدالتگستري؛ 2ــ فسادستيزي (سلامت اعتقادي و اخلاقي مسئولان كشور)؛
3ــ التزام به اسلام؛ 4ــ سادهزيستي و مردمداري؛ 5ــ تواضع و نه غلطيدن در گرداب غرور؛6ــ اجتناب از اسراف و ريخت و پاش؛ 7ــ خردگرايي و تدبير و حكمت در تصميمگيري و عمل؛8ــ مسئوليتپذيري و پاسخگويي؛ 9ــ اهتمام به علم و پيشرفت علمي؛ 10ــ سعه صدر و تحمل مخالف؛ 11ـ اجتناب از هواهاي نفس؛ 12ــ شايستهسالاري، نظارت بر عملكرد زيرمجموعه و تلاش بيوقفه براي اين خدمات؛ 13ــ انس با خدا و قرآن و استمداد دائمي از خدا)) [1]
از اين روي گفتمان اصولگرايي به دليل توانايي و قابليت در تجميع نقاط مثبت ساير گفتمانها قادر خواهد بود دامنه دربرگيري و قلمروي جغرافيايي خود را بيش از وضعيت كنوني گسترش دهد و در صورت كارآمدي بهتر مجريان و منتسبان به اين گفتمان بايد گفت گفتمان مسلط ايرانيان در دهه آينده خواهد بود. انشاءالله
[1]ــ بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با رئيسجمهور و اعضاي هيات دولت
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 423]