انسان قرن بيست و يكم مسخ در تكنولوژي هاي نوين

واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: انسان قرن بيست و يكم مسخ در تكنولوژي هاي نوين
تا چه حد طرفدار ديدن شوهاي تصويري هستيد، چطور اوقات فراغت خود را پر مي كنيد. براي استفاده از يك خوراك رسانه اي چي براتون بيشتر اهميت داره: بايد و نبايدهاي مذهبي تون، اينكه دور و بري ها چطور به شما نگاه مي كنند، چطور در موردتون قضاوت مي كنند، فكر مي كنند شما روشنفكريد يا هرهري مذهب، گمراهيد يا اهل سعادت يا نه جداي استفاده از كدام رسانه و كدام خوراك به اين مي انديشيد كه چه برنامه اي را براي بر طرف شدن كدام يك از خواسته هاتون استفاده مي كنيد، اصلا اطرافيان براتون مهم نيستند وخيلي چيزهاي ديگه.
موضوعي كه قصد دارم در اين مطلب بدان بپردازم انساني است كه اسير ساخته دست خويش شده; او كه تكنولوژي هاي نوين بصري را خلق كرد تا بيشتر به تعالي دست پيدا كند،اكنون بدون آنكه متوجه باشد مسخ آن گرديده است و بي محابا در پي هر خواسته از او مدد مي جويد.
شايد اغلب قريب به اتفاق ما با خوراك رسانه اي با عنوانSHOW مواجه شده باشيم; استفاده از تمام امكانات رسانه اي براي اينكه لحظاتي چند خود را از واقعيت جدا ساخته و در فضايي خلا»گونه سپري نماييم. در پشت صدا و تصويري كه ما مي بينيم چه چيزي نهفته است، كدام يك از اميال و نيازهاي ما به وسيله آن ارضا مي شود. آيا سرمايه داري جديد در فكر ايجاد انساني نوين است؟ انساني كه هيچ گاه بر آنچه بر او ارائه مي شود، نمي انديشد و اعتراضي نمي كند. انساني كه با مصرف بيمارگونه خويش تنها چرخ سرمايه داري را سريع تر از پيش مي چرخاند. انساني از خود بيگانه كه هيچ گاه قادر به انقلابي پويا براي رهايي خويش نخواهد بود. او به دنبال تنوع و تامين خواسته هايي است كه هيچ گاه براي ارضاي آن با سوالي از طرف خويش مواجه نبوده است. اغلب، كساني در بازار گرمي اين گونه توليدات رسانه اي نقش دارند; كه خود بر اسارت پنهان خويش آگاهي ندارند.
به نظر مي رسد كه نوعي آگاهي كاذب در ميان همه طبقات اجتماعي شكل گرفته كه نظام سرمايه داري را بيش از پيش همراهي مي كند. نظامي كه غالبا افكاري دروغين و مخدوش را كه توسط نخبگان فرهنگي آن توليد مي شود، ترويج مي نمايد.
نكته ديگري كه در بيان اين تراژدي مي توان بدان اشاره نمود، مطلبي است كه مكتب فرانكفورت آن را در غالب مشروع سازي ها بيان نموده است. نظامي فكري كه نظام هاي سياسي آن را ايجاد نموده و از آن پشتيباني مي كنند تا خود را در هاله اي از ابهام و ترديد پوشيده دارند.
شايد اين ابهام در ذهن مخاطب ايجاد گردد كه نويسنده از نوعي تاريكي ذهن نسبت به اين گونه مسائل رنج مي برد ; ولي من باز با حدت تمام بيان مي دارم كه توليدات رسانه اي، استفاده از موسيقي و برخورداري از تكنولوژي در جاي صحيح آن مد نظر من نيست، بلكه آنچه مرا بر نوشتن اين مطلب راغب نمود، روزمرگي است كه در پرتو استفاده از هر توليد رسانه اي و هر ميزان از آن نصيب انسان امروز گرديده و او را در آن شناور و سر در گريبان ساخته; چنانچه، بر كرده خويش صحه مي گذارد. آنچه نويسنده مطلب در وراي اكثر شوهاي تصويري و امثال آن مي بيند غمي پنهان است كه بشريت را به سوي بيگانگي با خويش سوق مي دهد و از او موجودي مي سازد كه تنها به مصرف خوراك رسانه اي مي انديشدو نه به غناي آنجه از آن استفاده مي جويد.
مكتب فرانكفورت يكي از معدود مكتب هايي است كه در بيان صورت مسئله به موشكافي فراوان و دقيق پرداخته است، حال آنكه در بيان راه حلها، در رهايي بشر از سيطره تسلط فرهنگ رسانه اي نوين چندان موفق نشان نداده است. اين مكتب، فرهنگ نوين را در آخرين مرحله تسلط بر افراد، و آزادي نوع بشر را از زير يوغ استعمار گونه آن خواستار است; ولي خود نيز در بيان راه حل متصور در رهايي بشر، سر در گريبان است. اين مكتب از براي تمام ناكاميهاي بشر در جهان معاصر و رهايي او عقلانيت ارتباطي را پيشنهاد نموده كه در بسياري از ابعاد ناكار آمد جلوه مي كند. چنان كه مي دانيد: هدف از كنش ارتباطي جلوگيري از ارتباط تحريف شده بيان گرديده و حال آنكه اين گفته بيشتر در سطح ذهن قابل تبيين بوده و گاه تمام ابعاد مسئله را در بر نمي گيرد.
دوشنبه 18 شهريور 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]

[مشاهده در: www.mardomsalari.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]