تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش‏اخلاقى و مدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819819426




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بر بلنداي دشت گرگان‌


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: بر بلنداي دشت گرگان‌
جاده ناهارخوران، آشناترين نام براي گردشگران گلستان است. در دو سوي جاده و در ميان درختان انبوهي كه سر بر آسمان ساييده‌اند آسمان گرفته و مه‌آلود است...
سفر به گرگان سفر به خاطرات خيس كودكي است، خواندن كتاب قصه‌اي پر از تصاوير رنگارنگ. داستان‌هايي كه تو را مي‌برد با خودش و هوايي‌ات مي‌كند تا دريچه‌اي تازه را به دنياي كودكي‌ات باز كرده باشي. خيس خيس خيس. باز باران ديگري. توي جنگل‌هاي گلستان نه گيلان.
شهر گرگان تا روزگار قاجار به وسيله برج و بارويي به طول 6 كيلومتر در ميان گرفته شده بود و براي ورود به آن بايد از يكي از چهار دروازه بزرگ شهر به نام دروازه مازندران، بسطام، چهل دختر و فوجب وارد شهر مي‌شدي. شبكه ارتباطي به طرز زيبايي 14 محله اصلي و محله‌هاي فرعي را به هم پيوند داده است.
حس قشنگي است گام زدن روي سنگفرش‌هاي زيبايي كه تو را به كوچه‌هاي همسايگي مي‌كشاند و مهمان حال و هواي ديروز اين سرزمين پر مهر مي‌كند. اين كوچه‌ها را از آن رو كوچه همسايگي گفته‌اند كه چند خانه در يك كوچه قرار داشتند و كوچه يك دروازه داشت همسايگي در اين بافت معناي خاص خود را پيدا كند.
به گفته جاويد ايمانيان، كارشناس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع ‌دستي و گردشگري گلستان، خانه‌هاي بافت قديمي گرگان يا به صورت يك مجموعه بودند يا يك اتاق.
مجموعه‌ها متعلق به اعيان شهر بوده ‌است. معمولا اين خانه‌ها شامل چند ورودي از معابر مختلف و چند حياط مجزا و بخش زمستان‌نشين و تابستان‌‌نشين بوده است. گرگاني‌ها در ساخت خانه‌هاي خود هم به درون توجه داشتند و هم به برون.
تا پيش از ساخت و سازهاي دو سه دهه گذشته، پيرامون بافت را جنگل‌هاي زيبايي در بر مي‌گرفت كه زيبايي و طراوت را از تراس‌ها و پنجره‌ها به دل خانه مي‌كشاند و مناظر تا چشم كار مي‌كرد سبز بود و آبي آسمان يا سبز بود يا خاكستري با لحظه‌هاي شاعرانه باراني اما امروز بايد زيبايي آن روزها را به مددخيال به تار و پود ذهن خسته از زندگي شهري بكشاني كه ساخت و ساز، ميان آن دنياي سبز ديوار سنگي كشيده و آن منظر زيبا را از ديدگانت گرفته است.

در خانه تقوي‌ها
وارد خانه تقوي‌ها مي‌شويم، يكي از خانه‌هاي مشخص و اعيان‌نشين. خانه شيرواني كه بارها در دل نقاشي‌هاي كودكانه خود ساخته‌ايم، با دود‌كشي كه هميشه دود داشت و خبر از گرمي خانه و خانواده‌اي مي‌داد و پنجره‌اي كه رو به جنگل باز مي‌شد.
هرچند زندگي شهري امروزه بخش‌هاي بسياري از اين صحنه بكر را پاك كرده، اما همين كه وارد اين خانه مي‌شوي، انگار همه چيز برمي‌گردد به روزگار گذشته؛ به دوران كودكي و به خيال‌پردازي‌هاي كودكانه.
دم را غنيمت مي‌شمريم. دلت مي‌خواهد دمي زير سايه‌سار درختي كه سايه بر حياط خانه كشيده، بنشيني و چشم به گلدان‌هاي گلي كه زن صاحبخانه با نهايت سليقه روي پله‌ها نهاده و بالكن‌ها را با آن آذين كرده، بسپاري.
خانه‌هاي شيرواني آشناي آواز‌هاي باراني در سرزمين باران و جنگل و دريا، اما گلستان فقط همين نيست. اين استان تنها استاني است كه هم كوير دارد، هم جنگل و هم دريا. خود منظره‌اي ‌است بي‌بديل بنابراين براساس سليقه هر كس برايش آغوش وامي‌كند. هوا ابري است و شيرواني‌هاي خانه آماده براي اين هواي باراني.
زمزمه‌اي شايد درگيرد با ته لهجه باراني. تا آخر شب همه چيز به سكوت گذشت و ما يكي در ميان، تا توانستيم خانه‌هاي بافت قديمي را زير پا گذاشتيم. همه چيز از طبيعت الهام گرفته. رد جنگل را در هر نقش و هر رج خانه مي‌بيني؛ در پنجره‌هايي كه ساخته شده تا جريان هوا در طبقات بالايي را تنظيم و كوران هواي طبيعي را وارد خانه كند.
خانه تقوي‌ها زيباست حتي الان كه ديگر سكنه‌اي ندارد و بانوي خانه نيست تا پنجره‌ها و ايوان‌هايش را با گلدان گلي تزئين كند و خاك از سر و روي خانه بتكاند. خانه دو در دارد. در اصلي قفل بود و ما نتوانستيم از دالان تاريكش به حياط وارد شويم و در ديگري به رويمان باز شد.
در 2 كلون دارد به رسم مالوف. كلون نازك را بانويي به صدا درمي‌آورد و كلون بزرگ را مردي تا ساكنان خانه بدانند چه كسي وارد مي‌شود و اگر مردي غريبه است، رو بگيرند. خانه يك سردابه دارد كه نقش يخچال را براي نگهداري غذا‌ها داشته است و همچنين پنجره‌هاي هفت‌رنگ. بازي نور و رنگ، تماشايي است در غروب و طلوع خورشيد، آنجا كه كف اتاق را با رنگ‌هاي بديع فرش مي‌كرد و آرامش را به خانه‌ها مي‌آور‌د.
پله‌ها رايكي يكي بالا مي‌رويم تا به طبقه دوم مي‌رسيم. اگر مهمان خانه تقوي‌ها شديد، حتما روي تراس زير شيرواني را ببينيد؛ آيه‌هايي از قرآن تمام سطح شيرواني را به خطي زيبا و خواندني دربرگرفته است. امروز ساختمان‌ها جلوي چشم تو را گرفته‌اند و جنگل‌ها از تو دور شده‌اند اما هنوز اين خانه‌ها زيبايي خود را دارند.
خانه تقوي‌ها امروزه محل برگزاري كلاس هنرهاي سنتي شهر است و هر هفته پذيرايي جمعي از علاقه‌مندان جوان و نوجوان شهر است.

بناي سلجوقي‌
از خانه تقوي‌ها بيرون مي‌زنيم تا خانه باقري‌ها را ببينيم كه يكي از خانه‌هاي بزرگ اين بافت است و روزگاري قرار بود در قالب طرح پرديسان، پذيراي گردشگران اين شهر باشد، اما تا به امروزه نشده است اما پيش از خانه باقري‌ها ، بناي سلجوقي ما را به سوي خود مي‌كشاند با 12 ضلع كه هر ضلع به شكلي و نامي تزئين شده است. بعضي اضلاع به اشكالي نامشخص تزئين شده و برخي را با نام الله، محمد و علي مزين كرده‌اند.
بنا دري زيبا دارد؛ متعلق به دوره تيموري و با تزئينات زيبا. در كنار اين بنا روزگاري چنار قديمي با بيش از 500 سال قدمت وجود داشته كه سال 1340 قطع مي‌شود و يك مناره كه امروزه بسياري، از آن با نام مناره كاذب ياد مي‌كنند، ساخته شده است.
اين درخت، روزگاري سايه خود را بر سر گورستان شهر گسترانده بود؛ به اين محله سرچشمه مي‌گويند.
تا رسيدن به خانه باقري‌ها، تكايا را هم از نظر مي‌گذرانيم. ايمانيان تكايا و مراسم‌هايي كه در دل آن جان مي‌گيرد را يكي از دلايل مهم زنده‌ماندن و احياي بافت قديمي گرگان مي‌داند.
هر محله داراي يك تكيه ‌است كه مراسم دهه عاشورا در آن برگزار مي‌شود. مراسم روزهاي 8، 9 و 10 محرم در اين محله‌ها حال و هواي خاصي دارد. هر محله داراي يك تكيه اختصاصي است. مراسم در اين تكايا شروع مي‌شود و بعد هر محله به محله ديگر مي‌پيوندد.

در خانه باقري‌ها
خانه باقري‌ها نزديك به 3 متر اعيان و عرصه دارد با يك حياط مركزي و چند حياط فرعي. زمستان‌نشين و تابستان‌نشين. براي استفاده از باد جنوب به شمال يعني از جنگل به دريا و بادهاي شمال به جنوب يعني دريا به جنگل.
در ميان بده بستان‌هاي جنگل و دريا لحظه‌هايي بكر و دست‌نخورده نصيبت مي‌شود ؛ لحظه‌هايي با لهجه دريا و طعم جنگل؛ نمكين و سبز. فضاي اتاق‌هاي طبقه پايين 3 دري و 5 دري است.
خانه باقري‌ها پذيرايي زيبا و معروفي داشته. فضايي دل‌انگيز و 26 دري كه از هر سو كه گشوده مي‌شوند، جنگل در نگاه مهمانان نقش مي‌بندد البته به دوره قجري.
اين تالار، محل برگزاري عروسي بسياري از بزرگان شهر بوده و مراسم‌هاي بزرگي به خود ديده است. هرچند امروزه از جاه و جبروت آن نشاني نيست و خانه پر است از مصالحي كه براي احياي آن به آنجا آمده و چند سالي است به همان حال رها شده است.

جاده سبز ناهارخوران‌
جاده ناهارخوران، آشناترين نام براي گردشگران گلستان است. در دو سوي جاده و در ميان درختان انبوهي كه سر بر آسمان ساييده‌اند آسمان گرفته و مه‌آلود است. آن دم صبحي كه دامن سفيد روي جنگل مي‌كشاند، لحظه‌اي بكر را در دل چشمانت مي‌نشاند؛ بازي مه و جنگل. مات مي‌شود جنگل در ميان ابرها.
در دو سوي جاده چادرهايي برپا شده و مسافران دل به جنگل سپرده‌اند. لحظه‌اي به آرامش پر از خواب‌هاي سبزخدا.
روزهاي تعطيل، اين جاده غلغله است. هتل جهانگردي و هتل شهرداري از جمله هتل‌هاي شهر گرگان در اين جاده قرار دارند. اگر قرار است روزهاي تعطيل خود را اينجا بگذرانيد، يادتان باشد حتما از قبل، هتل رزرو كنيد.
به رغم وجود پتانسيل‌هاي گردشگري زياد در اين شهر و داشتن جاذبه‌هاي كويري، جنگلي و دريايي اما برنامه مدوني براي پذيرايي از مسافران وجود ندارد و هتلداران كه عمدتا آموزش‌هاي لازم را براي پذيرايي از مسافر نديده‌اند، تنها وظيفه خود را دادن جا براي مسافر مي‌دانند.
از سوي ديگر به اندازه كافي در شهر گرگان هتل وجود ندارد و اين مساله انبوه گردشگراني را كه در روزهاي پايان هفته به اين سو مي‌آيند سرگردان مي‌كند.
هرچند بتازگي شركت مشاوره گردشگري آفتاب ساحلي هيركانيا برنامه‌هايي را براي معرفي جاذبه‌ها و تعريف تورهاي تخصصي و آموزش هتلداران آغاز كرده است، اما به نظر مي‌رسد تا مسئولان شهري و استاني گلستان با بخش خصوصي همسو نشوند، نمي‌توان كاري از پيش برد.
حميدرضا رايگان، مشاور سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري كه بتازگي همكاري با اين سازمان را آغاز كرده، اعتقاد دارد اگر بانك‌ها براساس قوانين موجود، بخش خصوصي را در استان حمايت كنند پتانسيل و علاقه‌مندي زيادي براي سرمايه‌گذاري اين بخش در حوزه گردشگري وجود دارد.

بر بام گرگان‌
اما گرگان، گوشه دنج و زيباي ديگري هم براي لحظه‌اي در خود انديشيدن دارد. شبش را ترجيح مي‌دهيم. پس، فردا جنگل‌هاي النگدره را مي‌بينيم و پس از ساعتي استراحت در دل اين جنگل راه بام گرگان را مي‌گيريم. جنگل النگدره در روزهاي تعطيل و غيرتعطيل محلي براي استراحت گردشگران بومي و غيربومي است.
سكوت جنگل گاهي در ميان هياهوي بازي بچه‌ها گم مي‌شود و گاهي با ماشين‌هايي كه جاده ميان جنگل را دربرگرفته‌‌اند. دمي استراحت مي‌كنيم. تقريبا هيچ جاي جنگل را بدون سكنه نمي‌بينيم.
دم غروب است و بايد برگرديم. اما پيش از آن، مي‌خواهيم گرگان را با تمام ساختمان‌هاي بلند و كوتاهش و با تمام شادي و غم‌هايش و نگراني از فردا و پشيماني از ديروز و اميد به آينده‌اش زير چشم بگيريم.
بام گرگان درست در نزديكي مركز صداوسيماي استان قرار دارد و از آن بالا ساختمان‌ها، كوچه و پس‌كوچه‌ها و خيابان‌هاي شهر را مي‌نگري. تنها تو نيستي.
سكوت و آرامش اين بام بلند بسياري را به اين سو مي‌كشاند. چشمانت را خانه دريايي از نور مي‌كني و قصه مردماني كه آن پايين زندگي مي‌كنند در ذهنت نقش مي‌بندد. اينجاست كه دل كندن از اين همه زيبايي سخت است، اما بايد برگرديم.
 شنبه 16 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن