تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851563716




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

داستان نوجوان تيز پرواز


واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: داستان نوجوان تيز پرواز
- مامان، من مي روم با دوستم پرواز كنم. كاري نداري؟
- نه مواظب گربه ها باش.
- باشه، خاطر جمع باش، خودت كه منو مي شناسي به من مي گن: تيز پرواز.
تيز پرواز، كبوتري زرنگ و باوفا بود. او تيز و سريع بود، با پرهاي سفيد و سبز. او با مادرش روي بام در جنوب شهر تهران زندگي مي كردند، او هميشه با رفيقش، كاكل به سر، پاپري، تپل و سفيد و تنبل، به تفريح و بازي مي رفتند.
آنها هميشه روي سيم هاي تير چراغ برق، كه از خانه اشان فاصله داشت، مي نشستند. به اطراف نگاه مي كردند. به آدم ها، بچه ها و... به رفت و آمدهايشان، كارهايشان، رفتارشان و...
آنها با هم مسابقه مي دادند. مسابقه دو. آن هم در آسمان، تيز پرواز هم طبق هميشه اول مي شد.
در آنجايي كه آنها بازي مي كردند، خانه اي بود. خانه اي قديمي، دو طبقه و آجري. در آن خانه، هر دو، سه روز يكبار مردي به داخل آن خانه مي رفت، و فردايش شخص ديگر با قفس بيرون مي رفت. آنها به آن مرد شك كرده بودند. به خاطر كنجكاوي شان، دوست داشتند از كار آن مرد سر دربياورند. روزي دست به ريسك زدند. يواشكي و با احتياط بدون اينكه آن مرد متوجه شود، به داخل خانه رفتند تا ببينند آن مرد چكار مي كند.تيز پرواز جلوتر از كاكل به سر، به داخل خانه رفتند. خانه تاريك بود. فرش هاي داخل خانه كثيف و خاكي بودند. كاكل به سر، بدجوري ترسيده بود. اما برخلاف او تيز پرواز شجاع و نترس گام برمي داشت.
يواشكي از گوشه در، به اتاق روبرويي رفتند؛ جايي كه آن مرد در آنجا بود. نگاه كردند. آن مرد داخل قفس چيزهايي را قايم كرد و بعد بيرون رفت. در حين بيرون رفتن، آن دو را ديد. هر دو وحشت زده مي خواستند، فرار كنند. آن مرد، دست هايش را باز كرد و تيز پرواز را به سختي گرفت. كاكل به سر از فرصت استفاده كرد. و از آن خانه ترسناك فرار كرد. آن مرد، تيز پرواز را داخل، آن قفس گذاشت و بدون قفس بيرون رفت.
تيز پرواز از ترس كشته شدن يا اسير قفس شدن، داشت غصه مي خورد. بعد از مدتي، در ذهن خود به ياد كار آن مرد افتاد. همان چيزي كه در قفس قايم كرده بود. به دقت كه قفس را جستجو كرد، موادي را يافت. آن ها موادمخدر بودند. او قبلا موادمخدر ديده بود. پسر عمويش، خانه شان در كلانتري بود. او چند باري با كاكل به سر به آنجا، كلانتري، رفته بودند با اين مواد آشنا شده بود. فرداي آن روز مردي ديگر به داخل خانه آمد. آن قفس را برداشت. با خود بيرون برد. كاكل به سر، به همراه پسر عموي تيز پرواز بيرون از خانه منتظر او بودند. تا تيز پرواز را ديدند هراسان به سوي او پرواز كردند. اما با احتياط؛ بدون اينكه آن مرد، متوجه شود، تيز پرواز ماجراي قفس را به پسر عمويش گفت. پسر عمويش به او گفت: «ناراحت نباش، كمكت مي كنيم. اين مرد، بالاخره بايد از كوچه عبور كند. مي داني كه كلانتري سر كوچه است. تو بايد با ايما و اشاره به مأموران كلانتري بگويي كه اين مرد، ريگي در كفشش دارد.»
آن مرد درحال گذر از سر كوچه بود. تيز پرواز به ياد نصيحت پسر عمويش افتاد. او با ايما و اشاره به مأموران اشاره مي كرد. مأموران نيز او را ديدند. كبوتري كه خود را به در و ديوار مي كوبيد. آنها به آن كبوتر و رفتار عجيب آن مرد، در ساكت كردن كبوتر، شك كردند. مأموران به آن مرد گفتند كه بايستد. اما آن مرد بدون توجه به ايست آنها به راه خود ادامه داد. مأموران اين دفعه با شدت و عصبانيت دستور ايست دادند. اما آن مرد هراسان و ترسان، قفس را روي زمين انداخت و فرار كرد. يكي از مأموران به دنبالش دويد و او را گرفت. وقتي يكي از مأمورها در قفس را باز كرد تيز پرواز با يك شيرجه خود را آزاد كرد. و با چند بال در آسمان آبي اوج گرفت.
مأموران پس از بازرسي از قفس فهميدند كه در قفس، ترياك جاسازي شده است و اين كبوتر، تيز پرواز، جاي آنها را لو داده بود.
حالا نوبت آن مرد بود كه طعم زندگي در قفس را بچشد.
وحيد بلندي روشن. 17 ساله. تهران
(عضو تيم ادبي و هنري مدرسه)
 جمعه 15 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن