واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ابراهيمي ديناني: فلسفه، گفتوگو است خبرگزاري فارس: نويسنده كتاب «نصرالدين طوسي فيلسوف گفتوگو» گفت: اساسا فلسفه گفتوگوست به بيان ديگر اگر گفتوگو نباشد فلسفه نيست. غلامحسين ابراهيمي ديناني در نشست نقد و بررسي كتاب «نصرالدين طوسي فيلسوف گفتوگو» نوشته خودش ضمن اشاره به مونولوگ و ديالوگ به عنوان يكي از اساسيترين مسائل فلسفه گفت: در واقع فكر از جايي آغاز ميشود كه پرسش شكل ميگيرد فكر درست بدون پرسش وجود ندارد و به تبع آن پرسش و پاسخ وقتي جريان پيدا كند گفتوگو حاصل ميشود. اين مدرس فلسفه دانشگاه تهران با تأكيد بر اينكه خواجه نصيرالدين طوسي از فلسفه دفاع و توانست آن را دوباره در جهان اسلام زنده كند. پيرامون عدم توجه ما به تاريخ اسلام ادامه داد: تاريخ اسلام ابعاد گستردهاي دارد اما در حوزه تفكر اسلامي بسيار پرماجرا بوده است. ما متأسفانه به تاريخ كم توجهي ميكنيم، به بيان ديگر ما اگرچه كلام، فقه، فلسفه و...داريم اما تاريخ درستي از آن نداريم. نگاه تاريخي به مسائل فكري اهميت بسياري دارد. وي ادامه داد: خواجه نصيرالدين طوسي در اين ميان يكي از شخصيتهايي است كه در تاريخ اسلام، ايران و تشيع تأثير بسياري داشته اگر چه از قرن 7 به بعد بسيار مظلوم واقع شده است. دليل اين مظلوم واقع شدن هم اين بوده كه جهان سني يا سنت با آن مخالف بودهاند و شيعهها هم چندان به آن نپرداختهاند. ابراهيمي ديناني با اشاره به موقعيت خواجه در دربار هولاكوخان مغول و تأسيس رصدخانه مراغه اظهار داشت: يكي از بدترين دورههاي تاريخي ايران بعد از حمله مغول بود در اين شرايط خواجه توانست با هولاكوخان همكاري خرمندانهاي انجام دهد. او اگرچه طرفدار هولاكوخان نبود اما قصدش به راه آورن او بود. خواجه توانست از هولاكوخان وزارت اوقات را طلب كند و پس از آن رصدخانه مراغه را تدسيس و به پشتوانه حكومت، حكومت منحط عباسي را ساقط كند. ديناني به زمان زندگي خواجه و تأثيرات مباحث عليه فلسفه در آن زمان اشاره و تصريح كرد: زمان او در فلسفه دوراني بود كه چند ضدفلسفه و فيلسوف به ظهور رسيده بودند. ابوحامد غزالي، شهرستاني و فخرالدين رازي از جمله كساني بودند كه ضد فلسفه مينوشتند. ابوحامد غزالي با «تهافت الفلاسفه» ريشه فلسفه را در جهان سني اعلام حذف كرد. وي ادامه داد: خواجه نصير در چنين شرايطي از فلسفه دفاع كرد اگرچه پيش از او «ابن رشد» نيز از ارسطو دفاع كرده بود. خواجه نصيرالدين طوسي اگرچه در ميان ما به متكلم مشهور است اما به واقع او فيلسوف است. او در «تجريد الاعتقاد» ميگويد عقايدي عقايد است كه برهاني باشد. او در اين اثر ميخواهد ذهن مردم را از پيراهها زدوده و از فاخر دور كند. ديناني با اشاره به ويژگيهاي كتاب «تجريد الاعتقاد» گفت: خواجه نصير با اين كتاب اوجي به كلام داد. كتاب مورد ذكر اگرچه كلامي است اما خود كلام خواجه برهاني است خواجه نصيرالدين در تمامي اين كتاب برهاني حرف ميزند و اين يعني فلسفه. اين مدرس دانشگاه ادامه داد: خواجه از طريق اين كتاب با فخر رازي شهرستاني و اشاعره مبارزه كرد. او تمام حرفهاي فخرالدين رازي را نقش براب كرد و با اشاعره و امويان در زمان عباسي به مبارزه برخواست. ديناني اظهار داشت: تمام كارهاي نصيرالدين طوسي گفتوگوست گفتوگو با آثار رفتگان يا با كتابهاي كساني كه زندهاند. خواجه فيلسوفانه با همه متفكران گفتوگو كرد. وي در پايان با پاسخ دادن به پرسشهايي كه عماد افروغ از وي داشت به طرح چند مبحث پرداخت و پيرامون مسئله اشاعره و معتزله گفت: در زمان متوكل عباسي تمام معتزله را سربريدند و اشاعره غالب شدند. اين مسئله باعث شد كه طرح مسئله مقدم بودن «اراده» خداوند بر «علم» خداوند به نفع اشاعره و اراده شود. خواجه با اشعريت مبارزه كرد. اشعريت كه خلفاي اموي و عباسي آن را تقويت كرده بودند و دليل تقويت كردن و اشاعره اين بود كه آنها در پي پرسش نبودند، اگر معتزله پروبال ميگرفت حكومت ميباليد پاسخ ميداد و به همين دليل ديدند اشعريت به دردشان خورد و چنين بود كه سر معتزله را بريدند. وي در پايان با اشاره به اينكه كار فلسفه پرسش است و اگر خواجه نبود امروز، ايران، به لحاظ فكري اينگونه نبود گفت: حوزههاي فكري شيراز، اصفهان و حتي تهران وامدار افكار خواجهاند. من كه خود مريد ملاصدرا هستم ميگويد حسنهاي از حسنات خواجه طوسي است. خواجه از هر علمي حرفي به تمام زده و با نبوغش آن را جداجدا مورد بررسي كامل قرار داده است. خواجه افتخار ايران و طوس است. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 348]