تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):از به زبان آوردن سخنان زشت بر حذر باش. زیرا فرومایگان را گرد تو جمع می کند و گرانم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804792066




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سخنراني دكتر ديناني در روز بزرگداشت شيخ اشراق‌ سهروردي و نور محمدي‌ (ص)


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سخنراني دكتر ديناني در روز بزرگداشت شيخ اشراق‌ سهروردي و نور محمدي‌ (ص)
جام جم آنلاين: دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، استاد فلسفه و نويسنده كتاب شعاع انديشه و شهود در فلسفه اسلامي در روز بزرگداشت شيخ شهاب‌الدين كه در شب عيد مبعث و به همت شهر كتاب مركزي برگزار شد، طي سخناني كه درخصوص سهروردي و نور محمدي داشت، معني اشراق و عقل در حكمت سهروردي را مورد بررسي قرار داد.


مشروح سخنراني وي از نظرتان مي‌گذرد.

نسيم صبح سعادت بدان نشان كه تو داني‌
سفر به كوه فلان كن در آن زمان كه تو داني‌
من اين حروف نوشتم، چنان كه غير ندانست‌
تو هم ز روي كرامت چنان بخوان كه تو داني‌
يكي است تركي و تازي در اين معامله حافظ‌
حديث عشق بيان كن بدان زبان كه تو داني.

فكر مي‌كنم آن چيزي كه من اكنون مي‌خواهم بگويم و خيلي هم بيان كردن و گفتنش دشوار است اين ‌كه درباره سهروردي چه بگويم، اما همه آن چيزي كه برايم سخت است، حافظ در اين چند بيتي كه قرائت شد بيان كرده است.

ما در عصر مدرن و بتدريج پست‌مدرن زندگي مي‌كنيم و حتي پيش از اين قرن هم، انديشه‌هايي مانند انديشه سهروردي كمتر مورد توجه بوده است. تا زماني كه بشر به عقل مانند ابزار نگاه مي‌كند، نمي‌تواند با سهروردي ارتباط برقرار كند. در گذشته هم اين گونه بوده است، ولي امروز اين مساله كمي بيشتر مورد نظر است، چون ابزاري‌شدن عقل بخصوص پس از دكارت بيش از هر زمان ديگري روشن شده است.

بنياد فلسفه دكارت «مي‌انديشم، پس هستم» است و براساس اين فكر رساله‌اي در روش به كار بردن عقل نوشته كه اتفاقا مهم‌ترين اثر دكارت هم است. او مي‌گويد عقل را بايد به كار برد و در به كار بردن آن بايد روش داشت. اگر روش نداشته باشيم، نمي‌توانيم از عقل استفاده كنيم و خود دكارت هم اين اعتقاد و نظر خود را به سرانجام رساند. اين نگاه دكارت چهره جهان را دگرگون كرد.

فناوري مدرن بي‌ترديد مديون دكارت است. منكر اهميت دكارت نيستم. اين نظر به همان اندازه كه اهميت دارد به همان اندازه خطرناك هم است، اما يك اماي بسيار مهم دارد؛ اين كه بشري كه با عقل ابزاري كار مي‌كند، نمي‌تواند با عقل اشراقي رابطه‌اي داشته باشد.

اشراق عقلي ابزاري نيست. اشراق چيزي نيست كه براحتي قابل دسترس باشد و انسان بتواند در يك شب حكيم اشراقي شود. اين نظر وهمي بيش نيست كه در ذهن آدم‌هاي تنبل و غيراهل انديشه وجود دارد كه فكر مي‌كنند و منتظر هستند كه بسرعت و با اتفاقي حكيم شوند. نظام عالم به اين هرج و مرجي هم نيست. نظام هستي اين گونه نيست. نبايد منتظر اين گونه اتفاقات بود. اين مساله خيلي مهمي است كه اكنون در جهان معاصر در قالب عرفان‌هاي كاذب مطرح و گريبانگير جوامع و مردم شده است.

حافظ فرمود: نسيم صبح سعادت بدان نشان كه تو داني. اولا: بايد بدانيم كه نسيم صبح و سعادت چيست؟ صبح چه زماني است؟ بامدادان و هنگام طليعه نور، صبح است. صبح، زمان فجر صادق است كه همان اشراق حسي است. صبح سعادت نسيمي دارد و اين نسيم نشاني دارد كه همه افراد اين نشاني را نمي‌شناسند.

حافظ مي‌گويد: خبر به كوي فلان بر و اين مساله را هم مطرح نمي‌كند كه چه كسي مي‌گويد، بلكه مي‌گويد فلان مي‌گويد. اين مساله پنهان است. خود شيخ اشراق هم پنهان است. 800 سال است كه شيخ‌اشراق را دنيا نمي‌شناسد، خودمان كه هم‌ميهنش هستيم هم او را نمي‌شناسيم.

آقاي دكتر محمد‌خاني مي‌گويد: در اين دو دهه اخير خيلي سهروردي مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است. كاش مورد توجه قرار نمي‌گرفت. قصد ندارم به كسي اهانت كنم، ولي سهروردي اصطلاحي به نام طباع تام دارد كه براي تشريح اين مفهوم زمان زيادي لازم است. يكي از نويسندگان بزرگ در كتابش نوشته كه طباع تام، همان ناخودآگاه فرويد است. اين گونه سهروردي‌شناساني ما داريم. اگر قرار است سهروردي را اين‌گونه بشناسيم، همان بهتر كه او را نشناسيم. اين مسائل مهمي است. اگر شيخ پنهان باشد هيچ اشكالي ندارد. بالاخره حقيقت هست و روزي آشكار مي‌شود. به هر حال حافظ مي‌گويد: در آن زمان كه تو داني. در صبح صادق مساله زمان دخالت دارد و لحظه‌ها با هم فرق دارد. زمان خيلي مهم است، لحظه‌هاي زمان با هم فرق دارند.

حافظ سپس مي‌گويد: من اين حروف نوشتم، چنان كه غير نداند/ تو هم ز روي كرامت چنان بخوان كه تو داني. يعني تو هم به همه كس نگو.

يكي است تركي و تازي در اين معامله حافظ/ حديث عشق بيان كن بدان زبان كه تو داني. يعني در اين ابيات «زبان»، «فلان»، «صبح سعادت» چه هستند و بالاخره در يك كلمه اشراق چيست؟ سهروردي‌اي كه معتقد است از زبان ايران باستان سخن مي‌گويد و خود را تنها فيلسوفي مي‌داند كه از ايران باستان سخن مي‌گويد، در كتابي مي‌نويسد: «بر شما باد قرائت قرآن در حالت وجود و طرب و فكر لطيف. قرآن را چنان بخوان و چنان فكر كن و چنان بخوان كه فقط در شان تو نازل شده است.»، يعني فكر كن كه فقط تو مخاطب خداوند بودي و هيچ چيز ديگري نبود. اين جمله سهروردي يعني چه؟ چرا ديگران مخاطب نباشند؟ دلايل اينها بسيار مهم است. سهروردي معتقد است اگر به اين شكل قرآن بخواني متوجه مي‌شوي قرآن يعني چه؟ كه در اين ارتباط بعدا بيشتر توضيح مي‌دهم.

شيخ اشراق هم‌چنين مي‌گويد: «دستخوش بازي الفاظ نشويد، زيرا وقتي در قيامت همه محشور مي‌شوند و پرده‌ها كنار مي‌رود، در آن روز شايد از هر هزار نفر، 999 نفر كشته شده الفاظ هستند و سرشان با عبارات بريده شده است.» از صبح تا شب با عبارات مختلف برخورد داريم كه گاهي علمي، فلسفي، عرفاني، خانقاهي، ديني و... هستند. ما مرتب با انواع مغالطه‌ها روبه‌رو هستيم كه متوجه نيستيم داريم مغالطه مي‌شويم و مي‌كنيم. چرا؟ براي اين‌كه عبارات را خود نمي‌فهميم. لغت نيست، بلكه تركيب اين عبارت و گفتگو، تركيب اين جمله‌هاست. در تركيب‌سازي جملات، بابي به نام مغالطات وجود دارد، اتفاقا سهروردي در منطق ارسطويي بسيار تواناست. در ارسطو 5 نوع صناعت برهان، سفسطه، مغالطه، شعر و... داريم. سهروردي در صناعت مغالطه خيلي صحبت مي‌كند و بيش از يك سوم كتابش در اين مورد است. مغالطات، زندگي مادي و معنوي ما را نابود مي‌كند؛ بنابراين بايد از مغالطات دوري كنيم. يكي از مهم‌ترين مغالطات كه زندگي بشر امروز را تحت تاثير قرار داده، عقل ابزاري است. دنيا هم اكنون در حال مغالطه كردن است.

عقل هدف و مقصد است؛ اگرچه ممكن است كار ابزاري هم انجام دهد. عقل وسيله‌ساز و ابزارساز است. عقل ابزارساز است نه اين كه عقل، ابزار است. عقل منطق هم مي‌سازد يا قوانينش را كشف مي‌كند و حال اين پرسش مطرح مي‌شود كه منطق محدوده دارد، پس محدوده عقل كجاست؟ غرب با اين عظمتش چه گرفتاري‌ها و مشكلاتي دارد؟! كانت در مورد محدوده عقل محض مي‌گويد: عقل در طبيعت هر كاري مي‌تواند انجام دهد، اما به محض اين‌كه پايش را از طبيعت فراتر بگذارد، عقل دچار حيراني و تناقض مي‌شود. متافيزيك كار عقل نيست. اين نظر، اساس فلسفه كانت است. كانت مي‌گويد: «من عقل را خلع سلاح كردم تا جا براي ديانت باز شود.»، يعني آنجا كه عقل بدان راه ندارد، جاي دين است. فكر مي‌كند كه دين، يعني ماوراي عقل.

اما محدوده عقل، فيزيك نيست. متافيزيك هم جولانگاه عقل است. اصولا بيشتر كار عقل متافيزيك است، يعني من معتقدم محدوده عقل نيستي و عدم است. دار هستي (به معناي گسترده) جولانگاه عقل است. اولين سپيده‌دم هستي. اين اولي كه من مي‌گويم اول زماني نيست. يكي از مغالطات اين است كه وقتي مي‌گويم اول، ذهن همه به اول زماني كشيده مي‌شود. زمان ازلي است يا وقتي به وجود آمده است؟ زمان موجود است يا معدوم؟ يا زمان موجود نشده و از اول بوده است؟ همچنان برو و به پايانش نرس. نقطه آغاز زمان كجاست؟ آيا بايد بگوييم در وقتي، زمان پيدا شده است؟ در اين حالت بايد وقتي را تعيين كنيم كه بگوييم زمان در اين موقع پيدا شده است.

وقتي مي‌گويم طليعه، نسيم صبح سعادت نخستين طليعه است. فجر صادق، هستي است. فجر هستي كجاست؟ زمان و مكان در فجر هستي نيست. زمان و مكان در محدوده عالم طبيعت معني پيدا مي‌كند. در عالم طبيعت، مكان و زمان هست. مي‌خواهم صبح سعادتي كه حافظ مي‌گويد طليعه فجر هستي است. هستي چگونه آغاز شده است؟ نه چرخه تكامل نه انفجار بزرگ و... در انفجار بزرگ چه چيزي منفجر شد؟ آن چيزي كه منفجر شد موجود بود يا معدوم؟ آن، چه موجودي بود كه منفجر شد؟ فجر هستي كجاست؟ سهروردي و حافظ در مورد اين موضوع صحبت مي‌كنند؟ اولين طليعه هستي از بي‌نشان محض، ذات حق كه هيچ چيز در مورد آن نمي‌توان گفت كه نوري ساطع شد. اين نور چه بود؟ سهروردي مي‌گويد: عقل. اولين صادره از حق تعالي، اولين مخلوق، صبح‌گاه هستي، طليعه كه فوق زمان است چه بود؟ فقط عقل بود. هيچ چيز ديگري نمي‌تواند باشد. كوه، دريا، اين عناصر موجود در طبيعت نبود. اين عقل، عقل شخص انسان نبود، عقل كل بود. عقل انسان شايد بهره‌اي از آن عقل كل باشد، يعني عقل خالص و عقل كل كه نور است. عقل كل، نور حق است، ابزار نيست. عقل، نور خداست. در احاديث اسلامي هم آمده است. امام صادق‌ع مي‌فرمايند: «اول ما خلق الله العقل».

اول عقل صادر شد. عقل خود نور و روشنايي است و همه چيز در پرتو عقل روشن است. حكماي ما مانند ملاصدرا اصالت وجودي‌اند و همين طور ابن‌سينا. تنها فيلسوفي كه مي‌گويد هستي يك امر اعتباري است و فقط ذهن من هستي را مي‌سازد و آن يك مفهوم است. سهروردي مي‌گويد: آن چيزي كه ساطع شد از حق بي‌نشان، آنچنان عظيم است كه هيچ چيزي در مورد آن نمي‌توان گفت. آن نخستين (كه نخستين هم‌زماني نيست، بلكه رتبي است) عقل و نور است. نوري كه خود روشن است و همه چيز را مي‌تواند روشن كند. اشراق، پس عقل است. بعضي اشراقي‌ها خيال مي‌كنند كه اشراق؛ يعني كنار گذاشتن عقل و در مكاني رياضت بكشند تا اشراق شوند كه اين افسانه است. اصولا ذات اشراق، عقل است، اما نه عقل ابزاري. عقل كه صادر شد، همه چيز مادون عقل است، بعد از عقل، نفس كلي خلق شد. اينها كه مي‌گويم تصوير سهروردي و علماي اشراقي از جهان هست و افلاطون هم اين‌گونه است و بعد از نفس كلي هم طبيعت كلي خلق شد. اين نظام عالم هستي است. شبيه اين حرف‌ها در اعتقادات هرمس هم هست. سهروردي به 3 حكيم بسيار توجه داشت. در مرحله اول حضرت زرتشت‌ع، دوم هرمس كه گفته مي‌شود ادريس نبي‌ع است. هرمس يك انسان باطني و ناشناخته است و سومين حكيم افلاطون است. همين نشان مي‌دهد كه سهروردي نژادي فكر نمي‌كند. اصلا نژاد مهم نيست، بلكه فرهنگ مهم است. نژادپرستي قابل دفاع عقلاني نيست، بلكه فرهنگ مظلوم و قابل دفاع عقلاني است.

فرهنگ ما مي‌گويد: نبي‌ع ظهور عقل است و كامل‌ترين عقل حضرت ختمي مرتبت‌ص است. انبياع نور هستند و نور محمدي‌ص كامل‌ترين نور است و سهروردي مسلماني است كه فرهنگ ايران باستان را آغاز مي‌كند و به نور محمدي‌ص ختم مي‌كند.

هيچ فيلسوفي را در جهان اسلام نمي‌شناسم، حتي ملاصدرا و ابن‌سينا كه به اندازه سهروردي با قرآن مانوس باشد و به آن احاطه داشته باشد، در حالي كه در جواني كشته شده و 10 سال از عمرش را در سفر بوده و خود مي‌گويد: در سفر مجال نوشتن نداشتم. به نظر من حافظ بيش از هر كتابي، آثار سهروردي را مطالعه مي‌كرده است.

سيد حسين امامي‌
 پنجشنبه 17 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 877]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن