واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سفر به كوچه باغهاي نقاشي جام جم آنلاين: همزمان با عيد سعيد فطر نمايشگاه منتخبي از آثار نقاشي مدرسان دانشكدههاي هنر تهران در 9 گالري موزه هنرهاي معاصر تهران برپا شد. اين نمايشگاه با هدف نمايش جلوههاي نقاشي هنرمندان معاصر ايران در گستره دانشگاهي و نخستين تجربه نمايش آثار گروهي از استادان دانشكدههاي هنر تهران برپا شده است. در اين نمايشگاه 240 اثر از 94 هنرمند و مدرس دانشكدههاي هنري دانشگاههاي تهران، در 9 نگارخانه موزه هنرهاي معاصر تهران به نمايش گذاشته شده است و تا 20 آبان برپا خواهد بود. براستي انتخاب 2 اثر به عنوان آثار خوب براي انعكاس در اين صفحه روزنامه جام جم بسيار مشكل بود، زيرا برخلاف بسياري از نمايشگاههاي تجسمي، اين نمايشگاه از آثار ممتاز سرشار بود ولي به خاطر كمبود فضا بر آن شديم 2 كار بسيار خوب و زيبا از هادي جمالي و جمشيد حقيقتشناس را انتخاب كنيم كه البته اين نافي خوبيهاي ساير آثار نيست و براستي كه چشمپوشي كردن از آثار بزرگاني چون آيدين آغداشلو، زنده ياد ايرج كريم خان زند، ايرج اسكندري، حبيب صادقي و ... بسيار سخت بود. هادي جمالي، خالق اثري كه در همين صفحه ميبينيد درباره آثارش چنين ميگويد: بعد از تجريه زيادي كه در زمينههاي نقاشي داشتهام و شيوههاي بياني رئاليسم يا واقعگرايي را با ابزار خودكار، قلمزني و آبرنگ كار ميكردم حدود 10 سال است كه كار روي صفحات آلومينيومي با رنگ روغن و شيوه پتينه سخت مرا مشغول كرده است، اين ابزار بهتر ميتواند در خدمت ديدگاهها و انديشه و احساسم باشد. سطوح وسيع آلومينيومي يك پديده جديد و محصولي صنعتي است. مغار و وسايل برقي كه بهكار ميبرم نيز ابزاري صنعتي هستند. با اين وسايل ميشود انديشه و درك و احساس را به ديگران انتقال داد. مهم انتقال مفاهيم است، ابزار سنتي و صنعتي وسيله هستند؛ وسيله بيان. ولي جالب اينجاست كه ميشود با ابزار و وسايل صنعتي جديد و موادي كه محصول صنعت هستند كاركرد و تاثيرگذار هم بود. حتي ميشود مواد جديدتري را هم يافت و به خدمت گرفت، مواد جديد و ابزار جديد عليرغم صنعتي و حتي خشن بودن، جذابيتهايي هم دارند. كارها آبستره يا تجريدي اند با حال و هوايي ايراني و آشنا: ريتم خط نوشتههايي كه در كارهايم آمده، فضا را آشناتر كرده است حتي براي بينندهاي كه از مدرنيسم چيزي نميداند. چند سالي است كه رنگ در كارهايم حضوري جديتر يافته است. آبيها و سبزها و فيروزهاي كه گاهي با رنگ اكر و مسي كنار هم نشسته اند. اصولا اعتقادي به استفاده از رنگهاي متنوع و زياد ندارم. به اعتقاد من تنوع زياد رنگ در يك اثر ميتواند تاثيرات منفي روي كار بگذارد و حال و هواي كار را از سنگيني و وقار خارج كند و حالت دكوراتيو اثر را شدت بخشد، در حاليكه كاربرد مناسب و حتي كمرنگ در يك اثر بار عارفانه اثر را افزايش ميدهد و تاثير عميقتري در بيننده ايجاد ميكند. درباره دورههاي كاري و تغييراتي كه در كارهايم در اين چند سال پيش آمده، بايد بگويم در آغاز مثل هر نقاش ديگري علاقهمند به واقعگرايي بودم، يعني رئاليسم و موضوعات كارم انسان و طبيعت بود و پيوندي كه با هم دارند. بعدها فيگورهاي انساني كم كم حالت اسپرسيو به خود گرفتند كه بخصوص در پرترهها آشكارتر بودند. اين كارها را با قلم فلزي و مركب كار ميكردم كه بسيار پركار بودند. در دوسالانههاي اول و دوم نقاشي معاصر ايران كه شركت داشتم، يعني سالهاي 1370 و 1372، كارهايم با اين شيوه بود كه خود اين كارها دنباله كارهايي بودند كه از سالها قبل با قلم خودكار معمولي كار ميكردم كه بيشتر تك رنگ بودند و بسيار ظريف. اين كارهاي قلم فلزي پركار و فيگوراتيو كه حالتهاي اسپرسيو داشتند، كمكم تغييري كلي يافتند يعني قلم فلزي را با شيوه آب مركب رقيق روي كاغذ تركيب كردم و تحت تأثير راندوهاي معماري بودم كه خودم اين درس را در رشته معماري تدريس ميكردم يعني تركيب راپيدوگراف و آبرنگ و به اين شيوه هم مسلط بودم و هم بشدت برايم دوست داشتني بود. در اين تركيب ابزارها، حالتهاي فيگوراتيو بتدريج از ميان رفتند و كارهايم به طرف آبستره يا تجريدي رفت و آنجا بود كه احساس آزادي و رهايي كردم. در اين حال و هوا جستجوهايم ادامه پيدا كرد، ريتمهاي خطوط قلم فلزي در كنار لكههاي مركب رقيق كه با قلم مو ايجاد ميشوند همه اينها در كنار سفيدي كاغذ آبرنگ برايم شوق آفرين بودند. آزادياي كه در اين كارها يافتم، برايم همچون نفس كشيدن بود. قبلا فيگورها و طبيعت دست و بال مرا ميبستند و خودشان را در كار تحميل ميكردند و سلطه داشتند، ولي اكنون آزاد و رها كار ميكنم. اين كارها ناب ترين تجسم ذهنيات من بودند، ذهنياتي كه از كودكي تا دوران هنرجويي ام در هنرستان هنرهاي زيباي پسران تهران را دربر ميگرفت. ريتم آجرهاي ظريف خانه قديمي ما در كودكي، ديوارها، تاقچههاي حياط، هرهها، كتيبهها، آجرهاي مربع كف حياط و... ناخودآگاه در كارهايم ميآمدند. همچنين جذابيتي كه تجربه كار با آب مركب برايم داشت و سايه روشنهايي كه با لايه لايه رنگ رقيق روي هم قرار ميدادم و حالت بعد و فضا را برايم ايجاد ميكرد در كارها حضور داشتند و تركيبي جذاب برايم ايجاد ميكردند. از اينجا بود كه كارهايم وارد دوره جديدي شدند. دوران آثار تجربه يا آبستره و حتي آبستره اكسپرسيونيسم. من از جمله نقاشاني هستم كه از فيگوراتيو به آبستره رسيدم. آبستره را يك شبه كار نكرده ام بلكه به آن رسيدم. با كار زياد تجربيات واقعگرايانه و طبيعتگرايانه گذشته را گاهي از دست رفته ميبينم، ولي عدهاي آن را در كارهايم ميبينند و استحكام و استاتيك كارها را ناشي از پشتوانه قبلي ميدانند. اين كارها مربوط به سالهاي 1375 تا 1378 هستند كه عليرغم اينكه برايم جذابيت داشتند، اما دورهگذري بودند. در اين سالها به دنبال مداري بودم كه بشود سطوح كار را خراشهاي عميق داد و با رنگ روغن روي آن را پتينه كرد. اين شيوهاي بود كه در دو فرسك ديواري براي متروي تهران در ايستگاه صادقيه روي بتن كار كرده بودم. شيوهاي متعلق به خودم كه برايم دوست داشتني بود. در اين جستجوها كار روي سطوح گچي و چوبي را تجربه كردم و بهطور اتفاقي در آشپزخانه ورق آلومينيوم را يافتم، تجربه كردم و براي كارهايم مناسب بود. هم روي خطوط ظريف با ابزار نوك تيز كار ميكردم و هم شيارهاي عميق و زمخت ايجاد ميكردم و بعد از اتمام كار آن را روي شاسي تختهاي ميچسبانيدم. اين مواد و شيوه اجرا با ديدگاه و انديشه و ذهنيات من هماهنگ بود. اين اتفاق مربوط به سالهاي 1378 و 1379 هستند و از اين سال كارهايم با اين شيوه اجرايي تداوم يافت و هنوز ادامه دارد، با تغييراتي كه كار ايجاب ميكرد. از نظر محتوايي كارهاي فعليام تقريبا دنباله همان ذهنيات و كارهاي سابق است. موتيف و نقش مايههاي ساده هندسي ولي آشنا به همراه ريتم خط نوشتههايي سند مانند و طومارگونه با مهرها و رسمهايي از ياد رفته و فراموش شده و تكرار ريتم گونه شيارهاي خشن و عميق در كنار خطوط ظريف كه تداعي كننده هجوم تخريبهايي است كه عامل نيستي و فراموشي است. مجيد احمدي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 680]