واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پنجره ها وا بايد٬ درها هم... سينماي ما - مصطفي انصافي: نوشتن از مسعود كيميايي هميشه سخت است. هميشه ناگفته هايي باقي مي ماند و هميشه در حق اين آقا٬ اين دنيا ديده اجحاف مي شود. هميشه عده اي متعصبانه مسعود كيميايي را ستودند و هر اثر او را شاهكاري بي بديل خواندند. در مقابل تجارت سكوت كردند و سربازهاي جمعه را چون فيلم مسعود كيميايي بود ستايش كردند. در مقابل٬ عده اي به صرف اين كه اعتقاداتشان با اعتقادات فيلمساز هم سو نبود به او حمله كردند و حتي جايگاه انكارنشدني او را در سينماي اين مملكت ناديده گرفتند. اين ها هم شاهكار سرب را ديدند و مغرورانه سكوت كردند. اين ها همان هايي بودند كه پس از سربازهاي جمعه گستاخانه كيميايي را به نابلدي در فيلمسازي متهم كردند و گفتند بهتر آن كه بنشيند و رمان و شعر بنويسد! اقتضائات دنياي حكم و رئيس را ناديده گرفتند و به روايت و روابط فيلم ايراد گرفتند. با اين حال به نظرم بيشترين ضربه را همان گروه اول- گروه طرفداران افراطي- به استاد وارد كردند. البته هر دوي اين ها در اشتباه بودند. هيچ كدام نفهميدند كه هر فيلمسازي- هر چه قدر بزرگ و نابغه و هر چه قدر كوچك و نابلد- در طول مسير فيلمسازيش فراز و نشيب بسيار دارد. در اين كه در طول اين سال ها مسعود كيميايي هم فيلم خوب و كيميايي وار به معناي دقيق كلمه و هم فيلم بد ساخته شكي نيست. اما مي گويند كيميايي اين روزها خسته و بدبين است. كيميايي كه زماني راوي داستان زندگي قيصر و سيد و قدرت و داش آكل و رضا موتوري و خيلي هاي ديگر بوده٬ ديگر مثل قبل ها حوصله ي داستان گويي ندارد و شايد نحوه ي روايت در حكم و رئيس هم به همين دليل باشد. فقط بسيار خوشحالم كه استاد پس از چهل سال فيلمسازي هنوز از پاي ننشسته و عاشقانه كار مي كند. مي گويند اين روزها دارد پيش توليد فيلم جديدش را مي گذراند. اي كاش آقاي كيميايي حواسش كمي بيشتر به نسل من باشد. نسلي كه هنوز در حسرت فيلمي از اوست كه بتواند روي نامش قسم بخورد و هر جا كه مي نشيند از آن با عنوان شاهكار نام ببرد. البته سرب و ردپاي گرگ خيلي از ما دور نيست. حكم را هم كه عاشقانه دوست داريم. اما... بايد مومن باشم. مومن باشم به فيلمساز محبوبم. ايمان دارم كه او هنوز سرپاست و مي تواند و بايد شاهكار خلق كند. بايد حواسم باشد كه اگر استاد گاهي دستش لرزيده٬ كمي بعدتر جبران كرده با يك اثر قابل قبول٬ با يك فيلم مسعود كيميايي... چه روز فرخنده اي است امروز براي سينماي ايران. آقاي كيميايي تولدت مبارك. مثل يك پدر سايه ات از سر سينماي ما كم نشود. او آمد در بگشا پنجره ها وا بايد٬ درها هم و ندا آمد: پرها هم... منبع خبر : سينماي ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]