واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: كمال تبريزي:براى رسيدن به جذابيت به خيلى جاها سقوط مىكنيم
كمال تبريزى همزمان با اكران آخرين ساخته سينمايىاش از علاقهاش به ارائه ساختار تازه در سينما سخن گفت و تاييد كرد كه در كارنامه فيلمسازىاش روند مشخصى نيست وبه منتقدان نيز گفت كه قصد دارند؛ سليقه شخصى خود را در سينما حاكم كنند. اين كارگردان سينماى ايران با توجه به روند متفاوت كارنامه فيلمسازىاش و تجربه ساخت «هميشه پاى يك زن درميان است» بهايسنا، گفت: موضوع و تنوع ساختار فيلمنامهاى كه براى ساخت به ذهنم مىرسد يا فرد ديگرى آن را پيشنهاد مىكند، دليل عمدهاى است كه براى ساخت آن فيلم تصميم بگيرم و مهم اين است كه؛ فيلم به كجاى جامعه برمىگردد و چه لحنى دارد و قصد دارد چه مطلبى را ارائه بكند.
منظورم از تنوع ساختارى هم وارد شدن و رفتن به فضاهايى است كه تاكنون در سينماى ايران وجود نداشته و يا حداقل من تاكنون تجربه آن را نداشتم.
علاقهمندم در ژانر تاريخى سينما، ساختار تازهاى ارائه كنم. كمال تبريزى در ادامه با تاكيد بر اينكه براى او اهميت دارد كه بتواند در ژانر تاريخى سينما، ساختار تازهاى را ارائه بكند خاطرنشان كرد: موضوع هم براى من خيلى اهميت دارد، اما صرف اينكه موضوع جالب باشد؛ كفايت نمىكند بلكه بايد كشش لازم را هم داشته باشد.
او دوباره تاكيد كرد كه ساختار و موضوع متنوع باعث مىشود، به ساخت يك فيلم علاقهمند شود و توضيح داد: گاه مىبينيم كه ساختار همان ساختار قبلى است، اما موضوع از چنان گيرايى و جذابيتى برخوردار است كه مرا جذب مىكند؛ گاه هم ممكن است موضوع خيلى گيرايى لازم را نداشته باشد اما به لحاظ ساختار و نحوه بيان خيلى نو و مدرن است و من هم تاكنون آن را تجربه نكردم، پس ترجيح مىدهم آن فيلم را بسازم. بهطور مثال اگر فيلمنامهاى در ژانر وحشت به من پيشنهاد شود، شايد به اندازه ساختار به موضوع آن اهميت ندهم و برايم جالب باشد بدانم كه آيا واقعا مىتوان در سينماى ايران فيلمى در ژانر وحشت ساخت كه تماشاگر با ديدن آن واقعا بترسد، طبيعتا اگر چنين فيلمنامهاى نوشته شود و از اين جذابيت هم برخوردار باشد ترجيح مىدهم آن كار را انجام بدهم.
در كارنامه فيلمسازىام يك روند مشخص
پيدا نمىكنيد
كارگردان شيدا در ادامه تصريح كرد: با اين تمايلى كه مطرح كردم پس در كارنامه فيلمسازى من يك روند مشخص پيدا نمىكنيد، در عين حال كه ممكن است دركارهاى من نوعى تكرار يا نوعى نگاه خاص را ببينيد. به عنوان مثال به نظر خودم «هميشه پاى يك زن در ميان است» به نوعى شايد بتوان گفت، شكل كامل شده «گاهى به آسمان نگاه كن» است. تبريزى در ادامه درباره روند شكل گيرى و ساخت اين فيلم هم توضيح داد: فيلمنامه اوليه كه رضا مقصودى نوشت با فيلم نامه فعلى تفاوت دارد. فيلمنامه اوليه شامل داستانهايى بود كه براساس قصههاى كتاب «غيرقابل چاپ» سيد مهدى شجاعى نوشته شده بود. داستانهاى كاملا مجزايى كه فقط يك پل ارتباطى درابتدا و انتهاى آنها وجود داشت و روند داستانپردازى معمول نداشت اما الان اين فيلم، يك داستان دارد و در عين حال حس كلاژبودن فيلمنامه اوليه درآن هست و اين حس كلاژ، برگرفته و باقىمانده از فيلمنامه اوليه است. در فيلمنامه اوليه اصلا شخصيت يا قهرمان ثابت نداشتيم و اين قهرمان بعدها و براساس شرايط ايجاد شد.
كنارهگيرى حوزه هنرى و تغييرات فيلمنامه
كمال تبريزى روند تغييرات فيلمنامه را مربوط بهزمانى دانست كه حوزه هنرى بهعنوان تهيهكننده فيلم از ساخت اين فيلم كنارهگيرى كرده است و ادامه داد: پس از اين كنارهگيرى سراغ افراد مختلف رفتيم و درنهايت محسن علىاكبرى تهيهكنندگى كار را قبول كرد، بههر حال ايشان هم بهعنوان تهيهكننده، نقطهنظراتى داشت كه ما را به فيلمنامه كنونى رساند. او توضيح داد: شكل فيلمنامه اوليه تا حد زيادى متفاوت بود و شايد بتوان گفت؛ فيلمنامه اوليه بهاين اندازه در توفيق مخاطب عام موفق نبود و نگاهش از سطح عاميانه بالاتر و بيشتر جشنوارهپسند بود. اما طبيعتا وقتى وارد بخش خصوصى سينما مىشويم بايد فيلمنامه لحن و بيان متفاوتى داشته باشد. به هر حال حرفى كه در هر دو فيلمنامه مطرح مىشود، حرفى يكسان است؛ با اين تفاوت كه مخاطب فيلمنامه اوليه خاصتر و فيلمنامه دوم و فعلي، بيشتر است.
منتقدان و فيلم
او در پاسخ به روند فعلى فيلم و بازتاب منتقدان هم گفت: حتما منتقدانى كه از شكل ديگرى به موضوع نگاه مىكنند و نگاه مدرن و روشنفكرى خاصى دارند و ممكن است اين موضوع كه فيلم، فيلمى عاميانه است و براى توده مردم در نظر گرفته شده است، خيلى نظرشان را جلب نكند و به شكل اوليه فيلمنامه اگر فيلم ساخته مىشد، گرايش بيشترى پيدا مىكردند. به هر حال اينها، دو گرايش كاملا متفاوت هستند و من معتقدم تمام فيلمها مىتوانند گروه مخاطبان خود را انتخاب كنند. الان فيلم تبديلشده است به فيلمى كه تاثيرات اجتماعى آن روى مخاطب خيلى بيشتر است و قابل فهمتر است اما در شكل اوليه بايد حوزه ديگرى را مخاطب قرار مىداديم.
نمىخواهم فيلمهاى پرمخاطب
و جشنوارهاى بسازم!
تبريزى درباره رضايت خود از شكل فعلى فيلم هم بيان كرد: بهشدت راضى هستم، چون سليقهام در سينما اين نيست كه فيلمهايم صرفا پرمخاطب يا جشنوارهاى باشند. سليقه خودم اين است كه فيلم خوب و كامل بسازم و فيلم بتواند لايههاى مختلف داشته باشد، در جشنوارهها مورد توجه قرار گيرد و براى مخاطب عام هم جذاب باشد. بنابراين بهنظرم اگر فيلم بتواند تركيبى از اين دو باشد مىتوان گفت؛ فيلمى كامل ساخته شده است. به هر حال آرزوى خود من بهعنوان فيلمساز ساخت چنين فيلمى است كه مخاطب عام و جشنوارهاى داشته باشد و بهنظرم فيلم «هميشه پاى يك زن درميان است» تا حدى به اين نوع فيلم نزديك شده است. اينكه فيلم در جشنواره توجه منتقدان و طبقه خاص را جلب نكرد اما مردم از آن استقبال كردند، شايد دليلش اين باشد كه مردم خيلى خوب فيلم را فهميدند و در مقابل منتقدان تقريبا آن را نفهميدهاند. البته ممكن است تصور شود كه فيلم را فهميدهاند اما با آن ارتباط برقرار نكردهاند كه از نظرم اينگونه نيست.
شنبه 12 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]