تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):توكل بر خداوند، مايه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819759895




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محسن ردادي آيت‌الله شريعتمداري؛ ‌از مدرسه طالبيه تا كودتاي نوژه


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محسن ردادي آيت‌الله شريعتمداري؛ ‌از مدرسه طالبيه تا كودتاي نوژه
خبرگزاري فارس: شريعتمداري در قم رشد كرد و پس از فوت آيت‌الله بروجردي به مقام مرجعيت نائل آمد. در همان زمان، سران جبهه ي ملي، طي نشستي به اتفاق آرا شريعتمداري را شايسته‌ي طراز مقام مرجعيت شيعه دانستند و به تبليغ او پرداختند.
«بر آنان بخوان حكايت كسي را كه آيه هاي خويش را بدو (تعليم) داديم ولي از آن آيات جدا شد. اگر مي خواستيم وي را به وسيله ي آن آيه ها بلند مي گردانيديم، ولي به پستي گراييد و هوس خويش را پيروي كرد. (اعراف 177-175)

تا مرجعيت

سيد كاظم ميرفيضي معروف به شريعتمداري، زماني با برادرش در شهر تبريز، دكان قندفروشي داشت. (1) اما ظاهرا فروختن قند به مردم، چندان كام او را شيرين نميكرد و آرزوي دست يافتن به مقام بالاتري را در سر ميپروراند. شايد به همين دليل بود كه فعاليت هايي در زمينه ي ورود به مجلس شوراي ملي شاهنشاهي انجام داد كه با موفقيت توأم نبود. (2)

اما سيد كاظم، راه ديگري را براي طي كردن پله هاي ترقي و رياست يافته بود و در مدرسه ي طالبيه‌ي تبريز، منتظر يافتن فرصتي بود تا خودي نشان دهد. اين فرصت زماني پيش آمد كه حكومت پوشالي پيشه وري در هم شكسته بود و شاه به عنوان ناجي آذربايجان، پس از آرام شدن اوضاع به اين ديار سفر كرد. يكي از برنامه هاي محمدرضاي جوان ، ديدار با علماي تبريز بود. اما جو آذربايجان به گونه اي بود كه علماي متعهد تبريز، ملاقات با شاه را اساسا حرام و فسق مي دانستند. اما شريعتمداري ، موقعيت را مغتنم شمرده و علاوه بر ملاقات با محمدرضا پهلوي، نطق غرايي در روز چهارشنبه 6 خرداد 1326 در مراسم خوش آمدگويي به شاه ايراد مي كند:
«اعليحضرتا ، طلاب علوم ديني فقط انتظار و تقاضا دارند كه تناسب مقام خدمتشان مورد توجه ملوكانه واقع شوند» و در مقام پوزش نسبت به بي محلي ساير علما به شاه ، مي گويد: «بي نهايت متأسف و شرمنده هستيم و قهرا به آقايان هم دير خبر رسيده كه نتوانسته اند افتخار شرفيابي حاصل كنند! (3) در اين مراسم، شريعتمداري ، ده هزار تومان از شاه دريافت نمود!

اين رفتار و سخنان شريعتمداري با واكنش جدي علماي تبريز مواجه شد. شريعتمداري توسط علماي آذربايجان تفسيق شد و از آن خطه بيرون رانده شد. ناچار به قم رفت و در آنجا رحل اقامت افكند. علماي قم، به گذشته ي اين روحاني جوان و تازه وارد، به ديده ي اغماض نگريستند و چندان به او سخت نگرفتند.
شريعتمداري در قم رشد كرد و پس از فوت آيت آلله بروجردي به مقام مرجعيت نائل آمد. در همان زمان ، سران جبهه ي ملي ، طي نشستي به اتفاق آرا شريعتمداري را شايسته ي طراز مقام مرجعيت شيعه دانستند و به تبليغ او پرداختند. از همان زمان، رابطه ي ميان ملي گرايان و شريعتمداري آغاز شد و ادامه يافت. (5)

بجز تبليغ ملي گرايان، حمايت رژيم پهلوي از سيد كاظم شريعتمداري نيز در تثبيت مرجعيت وي تأثير داشت. دولت پهلوي كه اجبارا مي بايست مرجعي را ميان مردم تبليغ كند، تصميم داشت براي تضعيف موقعيت امام از بقيه ي كانديداها حمايت كند. در اين زمينه، اولويت با شريعتمداري بود كه خواهان انقلاب عليه سلطنت نبود و از حركت هاي انقلابي هم دفاع صريح نمي كرد. البته اين امر، خود به خود ذهن انقلابيون را نسبت به وي بدبين مي كرد. (6)

آيت الله شريعتمداري قبل از انقلاب اسلامي:
گزارشهاي زيادي توسط ساواك تهيه شده كه نشان از تقابل آيت الله شريعتمداري با امام خميني دارد. ساواك بارها احساس شريعتمداري نسبت به امام را گزارش نموده و در مقاطع حساس، از اين مساله ، براي تضعيف موقعيت امام خميني استفاده كرد. البته اظهارات و اقدامات شريعتمداري بر عليه امام خميني اوايل شديد بود، اما رفته رفته با نزديك شدن به سال هاي پاياني عمر حكومت پهلوي، اين اظهارات به صورت مخفيانه تر بيان مي گردد. در آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، يك بولتن 31 صفحه اي وجود دارد كه تاريخ آن به 1/7/57 يعني 4 ماه قبل از انقلاب اسلامي، باز مي گردد. ظاهرا مقامات ارشد رژيم پهلوي، در آخرين تلاش هاي خود براي حفظ سلطنت ، دست به دامان آيت الله شريعتمداري شده اند و از او كمك و راهنمايي خواسته اند. گزارش اين ديدار به صورت بولتن در اختيار مقامات بالا و به احتمال زياد شخص محمدرضا پهلوي قرار گرفت.
در اين بولتن ويژه ، در خصوص ملاقات يكي از مقامات ساواك با آيت الله كاظم شريعتمداري و مهمترين اظهارات آيت الله شريعتمداري اينگونه گزارش شده است:
- اظهار علاقه وي به محمدرضا پهلوي و موافقت با رژيم سلطنتي
- مخالفت ظاهري مشاراليه با رژيم به منظور حفظ ارتباط خود با گروههاي سياسي ديگر و مردم
- معرفي نجف به عنوان پايگاهي براي مخالفان و عامل بروز تظاهراتها و قتل عام در كشور و ارسال اعلاميه ها از شهر مذكور
- انتقاد به عملكرد امام خميني مبني بر سكوت در مقابل ظلم و ستم دولت عراق نسبت به مسلمانان
- موافقت وي ( آيت الله شريعتمداري ) با دولت نظامي و برقراري حكومت نظامي در شهرها
- آزادي زندانيان سياسي در صورت اطمينان به عدم انجام اقدامات ضد امنيتي از طرف آنان بعد از آزادي
- توجه بيشتر به اوضاع شهر قم ، بيان خطر اقدامات و مخالفتها عليه دولت از طريق رسانه هاي گروهي به منظور متحد نمودن مردم عليه امام خميني و عملكرد آن ...
در بخشي از اين سند آمده است: «آقاي شريعتمداري اظهار نمود سلام مرا به پيشگاه اعليحضرت برسانيد كه اعليحضرت اطمينان داشته باشند همان مشكلاتي كه امروز ايشان دارند ما هم داريم ... من براي حفظ مملكت و صيانت سلطنت فكر مي كنم ... خميني و كساني كه مانند او فكر مي كنند كه حكومت اسلامي براي مملكت مناسب است، در خراب كردن قدرت دارد و براي سازندگي ، نه سازماني دارند نه توانايي. من صريحا مي گويم كه با خميني و اعمال او مخالفم. تعدادي از علما به من مراجعه مي كنند و يا بحث راجع به روش من و خميني، سوال مي كنند كه آيا اختلافي داريم؟ من مي گويم بلي. او مخالف شاه است در حاليكه من اين طور نيستم ... برقراري حكومت نظامي، كار با ارزش و مفيدي بود و بايد باقي بماند و من صريحا مي گويم به عرض اعليحضرت برسانيد و به نخست وزير هم بگوييد كه هر چه مي توانند مدت فرمانداري نظامي را طولاني تر كنند». (7)

بنابراين آيت الله شريعتمداري از قبل از انقلاب هم با امام خميني سر ناسازگاري داشت و به روشهاي انقلابي اعتقادي نداشت. حوادث بعد از انقلاب نشان داد كه او اين طرز تفكر را حفظ نموده است.

آيت الله شريعتمداري پس از انقلاب اسلامي
پس از انقلاب ، شريعتمداري ، خود را در ظاهر همراه با انقلاب نشان داد و تا جايي پيش رفت كه به صورت ضمني (و نه صراحتا) خود را صاحب انقلاب مي دانست و امام خميني را احتمالا فردي تصور مي كرد كه از جريان به وجود آمده، بهره مي برد! شريعتمداري دشمني خود را با امام خميني و يارانش، حفظ كرده بود. فرهاد بهبهاني، از اعضاي جمعيت دفاع از آزادي و از افراد نزديك به نهضت آزادي مي گويد: «در اوايل تشكيل جمع هيأت امنا (جمعيت دفاع از آزادي) ما يك سري تماس ها با آيت الله شريعتمداري برقرار كرده بوديم. به خاطر مي آورم كه آيت الله شريعتمداري ، خود اعتراضش عليه اوضاع از ما بيشتر بود و صريحا به ما گفت: آقايان بايد بنشينند و فكري كنند كه كار مملكت از دست آخوند خارج شود ...» (8)

شريعتمداري در جريان تصويب قانون اساسي، مخالفت خود را با نحوه ي تصويب آن اعلام داشت و مانعي در برابر شكل گيري قانون اساسي محسوب مي شد، اما با قاطعيت امام، از موضع خود عقب-نشيني كرد و مخالفت خود را با تشكيل مجلس خبرگان قانون اساسي پس گرفت.

موضوع ديگري كه شريعتمداري را در برابر امام خميني و جمهوري اسلامي قرارداد، غائله ي آذربايجان و حزب جمهوري خلق مسلمان آذربايجان بود. به دنبال اعلام موجوديت حزب جمهوري اسلامي (19/11/1357) كه موسسين آن (شهيد مظلوم دكتر بهشتي، حجت الاسلام خامنه اي، موسوي اردبيلي، باهنر، هاشمي رفسنجاني) از حمايت موثر امام خميني برخوردار بودند، در روز 24/12/57 ، حزب جمهوري خلق مسلمان كه حمايت شريعتمداري را پشت خود داشت اعلام موجوديت كرد و ظاهرا پرچمي مقابل حزب جمهوري اسلامي و رهبري امام خميني از سوي جبهه ي مخالف به زمين كوبيده شد. (9)

شريعتمداري خود را در حال رقابت با امام خميني مي ديد و سعي مي كرد از همه ي ابزارها براي گسترش نفوذ و افزايش دامنه ي اعتبارش استفاده نمايد. حزب خلق مسلمان تحت حمايت صريح آيت الله شريعتمداري به فعاليت هاي ضد انقلابي و جدايي طلبانه در آذربايجان ادامه مي داد . در مهم ترين اقدام، صدا و سيماي آذربايجان به تصرف اين حزب در آمد و ساير نهادهاي دولتي را نيز تهديد و يا تصرف نمودند.

در اين زمان امام خميني (ره) در قم تشريف داشتند و از قم نهضت را رهبري مي نمودند. ادامه كار اين گروه ضد انقلابي و حمايت آيت الله شريعتمداري از اين گروه امام خميني را نگران ساخته بود. حجت السلام فلسفي در خاطرات خود مي گويد امام خميني روزي مرا خواست. خدمت ايشان رسيدم. تنها بودند. در مورد حزب جمهوري خلق مسلمان گفتگو نمودند . از من خواستند نزد آيت الله شريعتمداري بروم و به صورت خصوصي از قول امام خميني به او بگويم كه دست از حمايت اين حزب ضد انقلاب برداريد. همان موقع حركت كردم و پيام امام را به او رساندم. شريعتمداري در جواب مي گويد من همه جا علنا از اين حزب حمايت كردم و اگر بگويم به اين حزب بستگي ندارم، اعتبار و حيثيت من از بين مي-رود. حجت السلام فلسفي از جانب امام قول مي دهد كه حيثيت شريعتمداري حفظ و جبران شود. حتي قرار شد مجلسي در مسجد اعظم قم برگزار شود و راديو و تلويزيون هم پوشش خبري بدهند. در اين مجلس آيت الله العظمي مرعشي نجفي ، گلپايگاني و امام حضور به هم برسانند و آقاي فلسفي منبر برود و از خدمات و فداكاري هاي آيت الله شريعتمداري در راه انقلاب تجليل گردد و به اين ترتيب اعتبار شريعتمداري در جريان كناره گيري از حزب خلق مسلمان صدمه نبيند . با اين حال ، شريعتمداري حاضر نمي شود دست از حمايت خود از حزب ضد انقلابي جمهوري خلق مسلمان بردارد. (10)

كودتاي مذهبي آيت الله شريعتمداري در جريان كودتاي نوژه
ايران و جهان ، در تاريخ خود كودتاهايي را تجربه كرده اند. در كودتا، تعدادي از نظاميان، مراكز سياسي و اداري كشور را اشغال مي كنند و با اعلام حكومت نظامي ، كنترل اوضاع را در دست مي-گيرند. معمولا كودتا با خونريزي زيادي همراه نيست و به علت برتري مطلق قدرت نظاميان بر اهل سياست به سرعت به پيروزي مي رسد. در كودتاها حداكثر از تانك استفاده مي شود كه اين تانك ها و ادوات زرهي، بيشتر به منظور ايجاد ترس و وحشت است.

در سال 1359، كودتايي در ايران طراحي شد كه در هيچ نقطه اي از جهان سابقه نداشت. اين كودتا بيشتر شبيه جنگ بود. در اين كودتا، قرار بود محوريت با نيروي هوايي باشد و از هواپيماهاي جنگنده و بمب افكن استفاده گردد. اين موضوع در جهان سابقه نداشت. كودتاي نوژه كه حاصل طراحي چندين نهاد اطلاعاتي و امنيتي و سياسي بود، ابعاد بسيار وسيعي داشت و به گونه اي طراحي شده بود كه احتمال شكست در آن صفر بود. در جريان انقلاب، از سربازان براي سركوب مردم استفاده شده بود. اما در كودتاي نوژه، ارتشيان متخصص شامل خلبانان و كماندوها كه در زمان شاه براي جنگ با ابرقدرت شوروي آموزش و تربيت شده بودند، در مقابل مردم بي دفاع قرار مي گرفتند. اگر در جريان انقلاب مردم سينه در برابر گلوله سپر مي كردند، در جريان كودتا قرار بود از بمب هاي خوشه اي و 750 پوندي براي قتل عام مردم استفاده -شود. در مرحله ي اول، هواپيماهاي بمب افكن به بمباران مراكز حساس سياسي و انقلابي مي پرداختند و سپس مردم بي دفاع را كه براي دفاع از انقلاب به ميدان آمده بودند به وسيله ي شكستن ديوار صوتي مي ترساندند و در صورت نياز، از بمب هاي چند تني براي كشتن مردم استفاده مي شد.
در مرحله ي بعد و پس از اينكه تهران و شهرهاي بزرگ به صورت مناطق جنگ زده و ويرانه درآمد، نيروهاي كماندو وارد عمل مي شدند و به پاكسازي مناطق مي پرداختند. اگر اين اتفاق مي افتاد، وحشتناك ترين كشتار در قرن بيستم و كل تاريخ جهان رقم مي-خورد. زيرا كودتاگران پيش بيني كرده بودند در جريان عمليات نظامي ، يك ميليون نفر كشته مي شوند و اين آمار ممكن است تا پنج ميليون نفر كشته برسد! اين آمار 5 ميليون كشته با توجه به تجهيزات و بمب هاي به كار رفته كاملا منطقي است و اغراق نيست. به جز هواپيماهاي بمب افكن و شكاري كه در اين عمليات به كار گرفته مي شد و به دلايل امنيتي تعداد دقيق آن اعلام نشده است ، از لشكر يك (گارد جايدان سابق) ، لشكر دو، لشكر 92 زرهي اهواز، لشگر 81 باختران، نيروهاي ويژه هوابرد (نوهد) و ساير گروه هاي ارتشي ، به علاوه ي حزب دموكرات، كومله و گروه هاي تجزيه طلب آذربايجان، كردستان، سيستان ، بلوچستان، خوزستان و ... استفاده مي شد. همه ي اين گروه ها در جريان كودتا قرار داشتند و آمادگي خود را براي درگيري مسلحانه حفظ نموده بودند. به علاوه قرار بود در صورتي كه كودتا دچار مشكل شد، كشور عراق هم وارد عمل شود و به كودتاگران كمك كند. در صورت ادامه بحران، آمريكا خود به صورت مستقيم وارد عمل مي شد و با استفاده از پايگاه ها و ناوهاي خود در منطقه ، به حمايت از كودتاگران مي پرداخت. شوروي هم در جريان اين كودتا قرار داشت.

اين كودتا از سه شاخه ي نظامي، سياسي و ايدئولوژيك تشكيل شده بود. عليرغم به كار بردن سلاح هاي سنگين و هماهنگي و همكاري گروه هاي ضد انقلاب هنوز يك مشكل وجود داشت. مشكل اين بود كه اولا چگونه نيروهاي درگير در كودتا، در اجراي مأموريت هاي محوله دچار ترديد نشوند و ثانيا پس از چنين كشتار وحشتناكي چگونه مي توان به دولت كودتا مشروعيت بخشيد؟

كليد حل هر دو مشكل در شاخه ي ايدئولوژيك كودتا نهفته بود. سران كودتا، با علمايي كه احتمال مي دادند از جمهوري اسلامي و امام خميني(ره) كينه داشته باشند تماس گرفتند و از آنها درخواست كمك نمودند. در رأس اين افراد، آيت الله شريعتمداري قرار داشت.

نيروهاي ارتشي عليرغم اينكه در دوران طاغوت تربيت شده بودند، فرزندان همين مملكت بودند و به اسلام و روحانيت اعتقاد داشتند. آنها حاضر نبودند بر عليه اسلام و روحانيت كودتا نمايند. سران كودتا، براي اينكه به افراد خود اطمينان دهند اين كودتا بر عليه اسلام و انقلاب نيست آنها را به قم مي فرستادند تا با آيت الله شريعتمداري ديدار كنند و پس از تأييد شريعتمداري، با اطمينان خاطر در عمليات شركت كنند. (11) بسياري از اين افراد مقلد آيت الله شريعتمداري بودند و واضح است كه وي تا چه حد بر آنها نفوذ داشت. يكي از كودتاگران كه به قم و بيت آيت الله شريعتمداري رفته بود از تجمع خلبانان و ارتشيان در بيت وي خبر مي دهد كه براي استفسار از جريان كودتا به قم آمده بودند. (12)

آيت الله شريعتمداري در مورد اصل كودتا سخني نگفت ولي در پاسخ به مراجعين مرتبا تكرار مي كرد «ظلم هرگز پايدار نمي ماند» (13) اين جمله توسط كودتاگران به معناي تأييد كودتا تفسير مي شود.

شريعتمداري در مرحله ي دوم كودتا نقش مهمتري را برعهده دارد. زماني كه جماران در سه سورتي پرواز با خاك يكسان شده است و امام خميني از صحنه ي سياست حذف شده اند، شريعتمداري وارد عمل مي شود. در طراحي كودتا، خانه اي در حوالي يوسف آباد براي انتقال شريعتمداري از قم به تهران اجاره شده بود. شريعتمداري در اين خانه مستقر مي شد و به عنوان رهبر مذهبي، كودتا را تأييد مي كرد. (14) زماني كه راديو و تلويزيون به دست كودتاچيان تصرف مي شد، وي مستقيما يا به وسيله ي نوار و اعلاميه با مردم سخن مي گفت و مردم را به همكاري با كودتا فرامي خواند.

كودتاگران به صورت مستقيم با پسر آيت الله شريعتمداري در ارتباط بودند. (15) از طرف ديگر كودتاگران مطمئن بودند در صورتي كه امام خميني نباشند و آيت الله شريعتمداري به عنوانيك مرجع تقليد پيام بدهد و از كودتا حمايت نمايد، ارتش انگيزه اي براي مقاومت ندارد و به سرعت به كودتاگران تسليم مي گردد.
سران كودتا روي شريعتمداري بسيار حساب مي كردند. فرمانده ي كودتا (بني عامري) در جلسه اي عنوان داشته بود:
«با علما و روحانيوني كه طرفدار آيت الله شريعتمداري مي باشند دست به دست هم داديم تا يك اسلام نوين در سطح مملكت پياده كنيم». (17)

كودتاي نوژه به لطف خدا شكست خورد و خائنان به سزاي عمل خود رسيدند. اما شريعتمداري به علت اينكه به صورت مستقيم در كودتا دست نداشت، تحت تعقيب قرار نگرفت و متأسفانه بخش-هايي از مصاحبه ي كودتاگران كه به نقش شريعتمداري در كودتا اذعان نموده بودند از صدا و سيما پخش نشد. كودتاگران در بازجويي ها و مصاحبه ي تلويزيوني خود به ارتباط كودتا با بيت آيت الله شريعتمداري اعتراف نموده بودند اما اين بخش از اعترافات و مصاحبه ها به دلايل امنيتي و سياسي حذف شد و به اطلاع عموم نرسيد. (18) شايد اگر در آن زمان به جاي مصلحت انديشي، مردم را در جريان دخالت شريعتمداري در كودتا قرار مي دادند، فرصت براي توطئه هاي بعدي فراهم نمي شد.

دو سال پس از كودتاي نوژه در ارديبهشت 1361، كودتاي جديدي كشف شد كه در پي براندازي جمهوري اسلامي بود. قطب زاده با همراهي آيت الله شريعتمداري رهبري اين كودتا را برعهده داشتند. اين بار دخالت شريعتمداري در كودتا مستقيم بود. او 500 هزار تومان به كودتاگران كمك كرده بود و اعتراف نمود كه در جريان كودتا بوده است ولي اقدامي در جهت جلوگيري از آن به عمل نياورده است. زماني كه اعترافات متهمين منتشر شد، خشم مردم برانگيخته شد و جامعه ي مدرسين قم، پس از بررسي اعلام كرد كه شريعتمداري شرايط مرجعيت را از دست داده است و ديگر تقليد از او جايز نمي باشد. شريعتمداري با صدايي لرزان و ظاهري مضطرب در صفحه ي تلويزيون ظاهر شد و ضمن استغفار، تعهد كرد كه ديگر در امور مشابه شركت نداشته باشد.

شريعتمداري تا پايان عمر يعني فروردين 1365 كه به علت سرطان كليه درگذشت ، در انزوا بود. امروز ديگر شريعتمداري فقط به عنوان يك عبرت و تجربه ي تلخ در مورد عواقب دنيازدگي و جاه طلبي روحانيت مطرح است. عالم اخلاقي آيت الله مشكيني درباره ي شريعتمداري مي گويد:
«من بيست سال است كه اين آدم را مي شناسم . اين آدم تقوي نداشت از روز اول . اين آدم عدالت نداشت. اين آقا آنقدر حب رياست داشت كه اگر در راه حب رياستش هزارها تومان، ميليون ها تومان، سهم امام مصرف مي شد، تلف مي شد، اين آقا حاضر بود تلف بشود، نامش را به خوبي ببرند. چندين انسان تلف بشوند، خونها ريخته شود ولي اين آقا به يك مقام بالاتر برسد ... به خدا از روز اول، وجود اين مرد، چوب لاي چرخ اين انقلاب بود». (19)

-------------------------------------------------------------
ارجاعات:
*محسن ردادي، عضو هيات تحريريه سايت مركز اسناد
1 - افشاي چهر ي دوم شريعتمداري، سازمان تبليغات اسلامي، 1361 صفحه 33 بنا بر نقل حجت السلام صفايي
2- همان
3- روحاني، سيد حميد، شريعتمداري در دادگاه تاريخ، دفتر اسناد انقلاب اسلامي قم 1361 ، صفحه 37
4- همان ، صفه 8
5- همان ، صفحه 44
6- جعفريان ، رسول ، جريان ها و جنبش هاي سياسي مذهبي ، مركز اسناد انقلاب اسلامي 1381
7- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي. شماره بازيابي1089 صفحات 7-1
8- بهبهاني، فرهاد، داستان يك اعتراف، نشر آثار برتر ، 1382
9- كودتاي نوژه، موسسه ي مطالعات پژوهش هاي سياسي ، بهار 84، صفحه 146
10- خاطرات و مبارزات حجت السلام فلسفي، مركز اسناد انقلاب اسلامي 1382، صفحات 399-396
11-كودتا نوژه ، صفحه 169
12- ري شهري ، محمد ، خاطره ها ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1383 ، صفحه 398
13- همان صفحه 396
14- كودتاي نوژه ، صفحه 52
15- ري شهري ، صفحه 391
16- همان
17- كودتاي نوژه ، صفحه 171
18- ري شهري، صفحه 169
19- افشاي چهره دوم ... صفحه 10
.....................................................................................
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
 سه شنبه 25 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن