تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى شن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820636673




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا استعفا، استاد دكتر باستاني پاريزي؟


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: چرا استعفا، استاد دكتر باستاني پاريزي؟
بايد سالها تجربه كرد. بايد تجربه‌ها را تكرار كرد. بايد دهها بار از گذشته خود عذرخواهي كرد. اما مگر عمر آدمي اجازه اين همه اشتباه را مي‌دهد، آن هم اشتباهي به آن بزرگي كه من در مورد بازنشستگي بيش از 30 نفر از اساتيد دانشگاه منجمله استاد دكتر باستاني پاريزي مرتكب شدم و به خودم اجازه دادم تا خطاب به رئيس محترم جمهور مطلبي بنويسم كه پس چرا اين همه استاد، از جمله استاد دكتر باستاني پاريزي را بازنشسته كرديد و گناه اين عمل غيرعلمي هم با عذرخواهي - خصوصاً در مورد استاد دكتر باستاني پاريزي - به گردن وزير علوم كرماني (يا درست‌تر بگويم بردسيري) افتاد. تازه بعد از چاپ مطلبم از زبان همين وزير همشهري، خطاب به خبرنگار روزنامه اطلاعات كه پي‌جوي موضوع بود خواندم كه: حالا خطابم به استاد دكتر باستاني پاريزي است. شما كه اكنون هواي لطيف تورنتوي كانادا را در فصل خرما‌پزون ايران استشمام مي‌كنيد، چرا قبل از رفتن كه با همه دوستان به سياق نظم و ترتيبي كه داريد و خداحافظي مي‌كنيد، نگفتيد مهرماه به اتاق من در گروه تاريخ دانشكده ادبيات دانشگاه تهران نيايد زيرا من درخواست بازنشستگي نموده‌ام؟ هرچند قابل قبول نيست كه استاد دكتر باستاني زير ورقه درخواست بازنشستگي خود با خطي كه حسرت آن را مي‌خوري تا تو هم مثل آن خط زيبا، مي‌توانستي بنويسي و با اين خط سالها از زندگي و بالندگي و اميد به فردا نوشته است، درخواستِ خانه‌نشيني كند. مي‌گويم بي انصافي است كه استاد زير ورقه‌اي امضاء گذاشته باشند كه ديگر آن ميزكوچك در آن اتاق كوچك و ساده گوشه دانشكده ادبيات از اول مهرماه پذيراي خيل مشتاقان ايشان نباشد. سال گذشته نيز از دانشكده‌هاي مختلف اساتيدي بازنشسته شدند. لابد آنان نيز خود درخواست بازنشستگي داده بودند. مثلاً همين استاد دكتر رضا شعباني كه آقاي رئيس جمهور در مورد ايشان گفتند: در تعجبم چگونه دكتر شعباني درخواست استعفا داده بود؟

استاد دكتر باستاني پاريزي! مي‌خواهم جمله‌اي از رئيس جمهور دكتر احمدي‌نژاد را برايتان بازگو كنم. ايشان كه خود دانشگاهي هستند و به طور طبيعي بعد از اتمام دوره رياست جمهوري دوباره بر مي‌گردند به دانشگاه و درس خود را شروع مي‌كنند، ايمان دارند كه شما مقاله‌اي پرمحتوا داريد تحت عنوانِ بگذاريد اين بار به وسيله يكي از علاقمندانتان حسابي مشت‌مالي شويد. وقتي رئيس جمهور بازنشستگي هيچ استادي را قبول ندارد، وقتي وزير علوم كه اتفاقاً كرماني هم هست، به بازنشستگي اساتيد اعتقاد ندارند و تنها زير حكم بازنشستگي اساتيدي را امضاء مي‌گذارند كه خود آنها درخواست داده باشند، شما چرا پيشقدم شديد و استعفا داديد؟ از اظهارات وزير محترم علوم به خوبي مي‌توان فهميد كه ايشان به نيكي قدر استادانِ برجسته دانشگاه را مي‌دانند و به هيچ وجه با بازنشستگي آنان موافقتي ندارند.

جناب استاد! آيا اين عمل شما خلاف نظر خودتان نيست كه باور داشتيد يك روزي بالاخره شما را بازنشسته مي‌كنند بدون آن كه خودتان درخواست بازنشستگي بدهيد؟ من نمي‌خواهم اسامي ديگر اساتيدي را كه ظاهراً قرار است از اول مهرماه بازنشسته شوند، بياورم، زيرا ذهنيت علاقمندان آنان همانند من كه نسبت به شما به لحاظ درخواست بازنشستگي مكدر شده است مكدر خواهد شد. بعد از چاپ نوشته‌ام در روزنامه اطلاعات دهها تلفن داشتم كه آرزو مي‌كردند اين خبر شايعه‌اي بيش نباشد. وقتي فرداي چاپ مطلبم در روزنامه اطلاعات، وزير محترم علوم استعفاها را به درخواست و توسط اساتيد دانستند، باز هم دوستان با يكديگر تماس داشتند و چندين نفر هم به من زنگ زدند و قرار شد اين بار نامه‌اي با امضاي دانشجويان اين اساتيد تهيه و طي آن از وزير علوم خواهش كنيم تا به درخواست اين اساتيد ترتيب اثر ندهند. كجاي دنيا رسم است كه درخت پر ثمر را قطع كنند؟ حتي اگر فرضاً درختي خودش طالب اين كار باشد اين بزرگاني كه با تاسف نمي‌دانم در چه شرايطي و به چه عللي درخواست بازنشستگي كرده‌اند، به حكايت آن دهقان پير، به مثابه درخت پرثمري هستند كه ديگران كاشته‌اند و حالا امثال من داريم ثمره و بهره و ميوه آن را مي‌بريم. آيا اين درختان سايه‌گستر حق دارند سايه خود را از گرمازدگاني مثل من بگيرند؟

جناب رئيس جمهور، حالا كه عالي‌ترين پست اجرايي مملكت در دست استادي از همين دانشگاه است و شما كه وجهه دانشگاهيتان غالب‌ترين وجهه شماست، لطفاً اجازه ندهيد در دوران رياست جمهوري جنابعالي اين روش باب شود كه اساتيد معمر دانشگاه با نوشتن دو خط درخواست، بدون توجه به علاقه مشتاقانشان بازنشسته شوندو جنابعالي اگر صلاح بدانيد مي‌توانيددستور دهيد لايحه‌اي تهيه كنند تا ارتباط استادان با دانشگاه به اين آساني قطع نشود و هر يك از آنها تا آخر عمر اتاقي در دانشكده داشته باشند تا حتي اگر نخواستند تدريس كنند، موظف باشند هفته‌اي حداقل يك بار به دانشگاه بيايند، سرپرست رساله و يا مشاور و داور رساله‌ها باشند. استادي كه 30 تا 40 سال درسي را تدريس كرده، صاحب كرسي آن درس باشد و اساتيد جديدي كه جانشين تدريس همان واحد درسي مي‌شوند، تا آن استاد زنده است در شيوه تدريس با وي مشورت كنند اما روش خود را هم داشته باشند و اين دو مانعه` لجمع نيست.

سال گذشته سفري به اندونزي داشتم و به لحاظ علاقه‌ام به دانشگاه و دادگستري، سري به دانشگاه و دادگستري در شهر زدم. از دادگستري نمي‌گويم كه بايد در جاي ديگري نوشت. اما در مورد دانشگاه، به دانشجو و شيوه تدريس و محيط و فضاي علمي هم كار ندارم فقط به رابطه استاد با دانشگاه اشاره مي‌كنم. هر استاد با استخدام اوليه صاحب يك اتاق ويژه مي‌شود كه كتابخانه‌اي هم دارد و كتابهاي تخصصي خود و كتابهاي اهدايي را در آن جمع مي‌كند. اين اتاق هميشه متعلق به استاد است و بعد از بازنشستگي هم - كه شرايط بازنشستگي آنجا را نمي‌دانم - استاد هر روز به دانشگاه و اتاق خود مي‌آيد و دانشجويان از وجود او كسب فيض مي‌كنند. وقتي استاد مرحوم شد، از جلو همان اتاق جنازه‌اش را تشييع مي‌كنند. تصادفاً اين حادثه را در روزي كه به آن دانشگاه رفته بودم، به چشم خود ديدم و جالب است كه بعد از انجام مراسم خاصي كه مربوط به تدفين استاد است،‌عكس او در اتاق نصب مي‌شود و اين اتاق به استاد ديگري تعلق مي‌گيرد. يكي از ايرانيان مقيم اندونزي كه راهنمايم بود، مرا به يكي از اساتيد درس تاريخ اسلام اين دانشگاه معرفي كرد و جالب است كه عكس چند استاد ديگر بر ديوار اتاق ايشان نصب بود،‌يعني اساتيدي كه سابقاً اين اتاق به آنان تعلق داشت. كتابهاي اساتيد در گذشته، آنچه به آنها هديه شده بود يا خريده بودند يا تاليف و جمع‌آوري كرده بودند به كتابخانه دانشگاه تقديم مي‌شد و از اين رهگذر كتابخانه دانشگاه در بخش كتب اساتيد كه اتفاقاً پربارترين قسمت كتابخانه بود، منتقل مي‌شد و گوشه‌اي از كتابخانه نيز به عكس استاد در گذشته در قسمت كتابهايش مزين شده بود. آيا تهيه چنين لايحه‌اي يا مشابه آن، هزينه‌اي دارد؟ آيا نمي‌شود رديف اعتباري در بودجه ساليانه همانند سوبسيدي كه در بخشهاي مختلف مي‌دهيم به اين بخش نيز اختصاص دهيم و ماهيان درياي علم را از درياي دانشگاه خارج نكنيم؟

برمي‌گرديم به اصل مطلب، خطابم به استاد دكتر باستاني پاريزي و ديگر اساتيدي است كه بنا به گفته وزير علوم و برخلاف ميل باطني وزير محترم، درخواست استعفا داده‌اند. انسانها چند وجهي هستند. وقتي شما غواص درياي علم شديد، ديگر به خودتان تعلق نداريد. بايد به خاطر علم، دانشگاه و دانشجو، صاحب گذشت باشيد. امضاي خود را از زير درخواست استعفا پس بگيريد و به سهم خود دوباره مايه رونق دانشگاه شويد. بر دولت نهم كه رئيس آن دانشگاهي است، فرض است كه راهكاري تعبيه كند تا حداقل مانند اندونزي اساتيد اوقات دوره بازنشستگي خود را هم در محيط دانشگاه بگذرانند و رفتن آنان از دانشگاه بعد از بازنشستگي بايد با اماها و اگرها توام باشد نه اين كه در پي اما و اگري اساتيد را بازنشسته كنيم! مانند آنكه دانشگاه از وجود دكتر جلال‌الدين كزازي محروم شد گويا به اين بهانه كه وي كوپن بنزين نداشت. مگر اتومبيل امثال دكتر كزازي چقدر بنزين مصرف مي‌كند؟ مگر نمي‌شود اديب كم نظيري همانند دكتر كزازي را راننده‌اي توسط وزارت علوم به دانشگاه بياورد؟ مطمئن هستم كه استاد دكتر باستاني پاريزي و ديگر اساتيدي كه به گفته وزير محترم علوم درخواست بازنشستگي داده‌اند، خواهش دانشجوياني امثال من را اجابت خواهند كرد و آناني كه هنوز قادرند در دانشگاه تدريس كنند، به تدريس خود ادامه خواهند داد و آناني هم كه قادر به تدريس نيستند يا نمي‌خواهند تدريس كنند، دانشگاه را به لحاظ ارتباط با دانشجو ترك نمي‌كنند و مسئولين دانشگاه نيز اين حرمت را براي اساتيد قائل باشند تا اتاقي در دانشگاه داشته باشند كه امكان ارتباط استاد و دانشجو برقرار باشد.

بر خود مي‌بالم كه آن مقاله را نوشتم و از خبرنگار روزنامه اطلاعات هم متشكرم كه موضوع را با وزير محترم علوم در ميان گذاشت و از وزير علوم نيز سپاسگزارم كه علت بازنشستگي اساتيد را درخواست خود آنان دانست نه برنامه وزارت علوم و اين اميد و حتي اطمينان را دارم كه در روز انتخاب واحد در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران گروه تاريخ در تابلوي معرفي واحدهاي درسي انشاءالله نام استاد دكتر باستاني پاريزي همانند سالهاي قبل نوشته خواهد شد، زيرا تا آن روز اگر ايشان استعفا داده باشند، انبوه دانشجويان و هوادارانشان دهها نامه خطاب به وزارت علوم در مورد بازپس‌گيري استعفاي ايشان تقديم وزير محترم علوم خواهند كرد.

* دكترنعمت احمدي‌




 سه شنبه 25 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن