سعید مهدویفر اظهار میکند: اگر استادان، دانشجویان و پژوهشگران بتوانند کتاب "خاقانینامه" را به خوبی بررسی و معرفی کنند، قطعاً جذابیتهای زیادی برای نسل جدید دارد و میتواند به بهتر شناختن ادبیات کهن کمک کند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی که کتاب "خاقانینامه" را به عنوان برگزیده بخش "درباره شعر" در جشنواره شعر فجر معرفی کرده است، در گفتوگو با ایسنا درباره این کتاب صحبت میکند: این کتاب، یک مجموعه از مقالات و مقالاتی است که در طول ۱۰ سال گذشته اغلب در مجلات علمی-پژوهشی منتشر کردهام، به عبارت دیگر این کتاب خلاصهای از تحقیقات من است که در پنج بخش گردآوری شده: تصحیح، بلاغت، پشتوانههای فرهنگی و همچنین نقد و بررسی. بخش پنجم شامل چهار مقاله است که برای اولین بار منتشر میشود.
سعید مهدویفر میگوید: بله، متأسفانه خاقانی به نسبت کمتر مورد توجه قرار گرفته است، و دلیل این امر این است که شعر و سخن خاقانی به شدت پیچیده و سنگین است و نثر او نیز معمولاً سختتر از شعرش است، بنابراین برای بسیاری آشنایی کافی با او پیدا نشده است. ارتباط من با این شاعر بزرگ از زمانی آغاز شد که پایاننامه دوره کارشناسی ارشد خود را به تحلیل صور خیال دیوان او اختصاص دادم. این پایاننامه در سال ۱۳۹۳ برنده جایزه جشنواره فارابی شد و سپس در سال ۱۳۹۵ به شکل یک کتاب سهجلدی توسط انتشارات زوّار منتشر شد.
مهدویفر درباره اهمیت سخن خاقانی برای انسان امروز توضیح میدهد: برای تأمل در اهمیت سخن خاقانی، باید آثار او را از چند نظر مورد بررسی و تحلیل قرار داد؛ خاقانی یک شاعر است که در فنون شعری و ادبی درجه بالایی دارد. اما متأسفانه کارکردها و اصول هنری او به طور کامل مورد توجه قرار نگرفته و تحلیلهای کافی در این زمینه صورت نگرفته است. در مقالاتم، سعی کردم برخی از شیوههای نو و شگردهای سخنوری او را توضیح دهم. همچنین، برجستهترین ویژگیهای دیوان خاقانی، غنای اطلاعات فرهنگی است. این دیوان یک دریاچه از اطلاعات در زمینههای گوناگون مانند طب، نجوم، تاریخ، جغرافیا، ادیان، فلسفه و غیره است که میتواند به ما کمک کند تا بهترین زمانهای گذشته را درک کنیم.
سعید مهدویفر سپس اظهار داشت: خاقانی یک شاعر است که احساسات خود را به خوبی در شعرش به تصویر کشیده است؛ گاه در سوگ فرزندش اشک میریزد، گاه دشمنان را هجو میکند و گاه در جایی دست به ستایش ممدوحش میزند. آثار او به طور عمده به موضوعات عشق و معشوق اختصاص دارد.
وی ادامه داد: مطالعه دیوان خاقانی مصداق تعبیر «چون صد آید نود هم پیش ماست» است؛ یعنی اگر بتوانیم ارتباط مناسبی با این متن برقرار کنیم، میتوانیم متون دیگر را بهتر و دقیقتر درک کنیم.
در مورد ناشناخته بودن خاقانی بین مردم و راههای آشتی آنها با این شاعر، او اظهار کرد: این موضوع به بخشی از روحیت و عاطفه افراد و به بخشی دشواری سخن وی برمیگردد. اگر بتوانیم خاقانی را به خوبی شرح دهیم و تحلیل کنیم، میتوانیم راه را برای ارتباط بیشتر با این شاعر باز کنیم. به علاوه، برخی از ظرافتهای هنری و ادبی در دیوان او وجود دارد که در قرون بعد به شکل نظریهها و انگارههایی مانند آشناییزادیی، وجه غالب و غیره بیان شدهاند. اگر استادان دانشگاه، دانشجویان و پژوهشگران بتوانند خاقانی را به اندازه کافی بررسی و معرفی کنند، قطعاً جاذبههای متعددی برای نسل جدید دارد و میتواند درک بهتری از ادبیات کهن را فراهم کند.