واضح آرشیو وب فارسی:: تکنولوژی به حدی پیشرفت کرده است که حتی کتاب را هم به صورت صوتی تبدیل میکند. موسیقی نیز به شکلهای تصویری نقل مکان کرده و ناشران که قبلاً محدود به چاپ و پخش حداکثر سه هزار نسخه از آثار موسیقایی یا ادبی بودند، اکنون با زمانهای رو به رو شدهاند که تولید یک اثر میتواند جریان ساز باشد و به ۳۰ الی ۴۰ میلیون خواننده و شنونده برسد
.
در این زمینه، فرید حامدی، آهنگساز معروف، در یادداشتی که در مورد صنعت نشر موسیقی نوشته است، به رمان «جنایت و مکافات» اثر فئودور داستایوفسکی اشاره میکند. او به داستان دانشجویی به نام راسکولنیکُف اشاره میکند که به خاطر اصول خود قتلی را مرتکب میشود. حامدی با توصیف دقیقی از این داستان نشان میدهد که چگونه روایت این داستان نمادی برای موقعیت ناشران در گذشته است و چگونه تکنولوژی امروزی امکانات جدیدی برای نشر و دسترسی به آثار فراهم کرده است.
انتشارات نقش مهمی در ارتباط میان مولفان و مخاطبان دارد و باید وظیفه نشر و پخش آثار مولفان را به درستی انجام دهد. این نهاد از ابتدا باید توجه به خواستهها و افکار مولفان داشته باشد و آثار را به نحوی ارائه دهد که بازخورد مثبتی از مخاطبان دریافت کند. اما روند انتشار و ارائه آثار چگونه انجام میشود و با چه استانداردهایی؟
در گذشته، انتشارات ادبی و موسیقی معمولاً نقش ارشادی داشتند و نظرات خود را در مورد آثار موسیقی یا ادبی اعمال میکردند. این به نوعی ارشاد قبل از ارشاد بود. در دهههای گذشته، این انتشارات به طور عمده هزینه آثار هنرمندان را تحمل نمیکردند و در برخی موارد حتی هزینههایی از هنرمندان دریافت میکردند. اما با پیشرفت فناوری و تغییر در عادات مصرف، انتشارات نقشآفرینی خود را تغییر دادهاند.
در دهههای اخیر، انتشارات بیشتر به سمت دریافت هزینه از مولفان برای نشر آثار میپیشند. این نهادها برای هر دوره چاپ و نشر از مولفان هزینه درخواست میکنند. اگر آثار مولفان مورد پسند مخاطبان قرار گیرد، انتشارات بیشتر از آنها تولید میکنند و فروخته میشود. این تغییر نشاندهنده نقش مهم مخاطبان در تعیین کیفیت آثار و دریافت محتوای مطلوب توسط جامعه است.
حالا باید توجه داشت که اگر سلیقه مخاطبان سطحی و کمکیفیت باشد، آثار تولید شده نیز ممکن است کیفیت پایینی داشته باشند. این وضعیت میتواند به نوعی سوژهبندی تاثیر گذار در تولید محتوا و اثرات آن بر جامعه باشد.
در دهههای گذشته، ناشران موسیقی و ادبی در ایران تغییرات زیادی را تجربه کردند. ابتدا، این ناشران مسئول ارائه آثار به مخاطبان بودند و نقش ارشادی در نشر داشتند. اما در دهه هفتاد، این انتشارات به فضای بازتری گام زدند و به تولید موسیقی و کتاب نیز پرداختند. اما با گذشت زمان، متوجه شدند که اگر مردم خواستار آثار با کیفیت نباشند، آنها هم موظف به تولید آثار کمکیفیت میشوند.
در دهه هشتاد و نهادها، معدل سلیقه و انتخاب مردم تعیینکننده شد و کیفیت آثار تدریجاً کاهش یافت. با ورود اینترنت و پیشرفت تکنولوژی، هنرمندان به تنهایی میتوانستند آثار خود را تولید و منتشر کنند، حتی بدون ناشر. این وضعیت به ویژه بر موسیقی زیرزمینی و آثار بدون ناشر افزوده شد.
همچنین، با ورود اینترنت به جامعه و همگانی شدن آن، مردم دیگر به خرید کتاب یا CD پرداخته و به جستجوی آثار خود میپرداختند. این منجر به گسترش فضای مجازی شد و هر فردی به ناشر خود تبدیل شد. این شرایط تاثیراتی نامطلوب بر کیفیت و ارزش آثار به وجود آورد.
تکنولوژی همچنین توانست کتابها را به صورت صوتی تبدیل کرده و موسیقی را تصویری کند. این تغییرات به ناشران چالشهایی ایجاد کرده و آنها را مجبور به تغییر رویه کرده است. همچنین، عدم رعایت حقوق کپیرایت در ایران و نداشتن حمایت دولتی موجب شده تا ناشران و مولفان دچار مشکلات مالی شوند و فرهنگ جامعه نیز تحت تأثیر قرار گیرد.