واضح آرشیو وب فارسی:: در خصوص تبدیل شجریان به هنرمندی با نام شجریان، پویان آزاده معتقد است که استاد شجریان هیچگاه اجرای موسیقی گذشته خود را به عمل نمیآورد. این انتخاب به اصولی است که شجریان را در مسیر شناخته شدهای قرار داده است. اگر او موسیقی گذشته خود را اجرا کرده بود، شاید تجربهای متفاوت به وجود آمده بود.
پویان آزاده در توضیحاتش به تغییراتی که در ذائقه مخاطبان و فرهنگ موسیقی رخ میدهد، اشاره میکند. او با تاکید بر تحولات مداوم موسیقی و انسانها، میگوید که ذائقه مخاطبان همیشه در حال تغییر است و این میتواند منجر به تفاوت در انتخاب موسیقی شود. این تغییرات ممکن است باعث شود که مردم از سبکها و اجراهای خاصی به نسبت به گذشته خوششان بیاید و این مسئله طبیعی است.
در این بخش از مصاحبه، پویان آزاده درباره موسیقی باکلام و بیکلام و ارتباط آن با فرهنگ ما صحبت میکند. او معتقد است که آواز باعث ایجاد ارتباط عمیقتری با روح انسان میشود. آواز به عنوان یک عنصری که از طبیعت برخواسته میشود، ارتباط قویتری با انسان دارد و از زمان تولد در حافظه انسان ثبت میشود.
در این بحث، موسیقی بیکلام و باکلام به طور جامع مورد بررسی قرار میگیرد. پویان آزاده به این اشاره میکند که محبوبیت موسیقی بیکلام نه تنها مختص ایران نیست، بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد. هنرمندانی مانند پرویز مشکاتیان، مخاطبان کمتری دارند اما این مسئله به کیفیت موسیقی آنها و سلیقه مخاطبان بستگی دارد. همچنین، تجربههای موسیقی آوانگارد و مدرن نیز از جمله مواردی هستند که تاثیرگذاری خود را دارند و مخاطبان خاص خود را دارند.
در نهایت، از طریق این مصاحبه پویان آزاده به تأثیرات تغییرات ذائقه مخاطبان بر روند اجراها و انتخابهای هنرمندان اشاره میکند. او به اهمیت ارتباط هنرمند با کارش و لذت بردن از آن اشاره میکند و معتقد است که اگر هنرمند از کاری که انجام میدهد لذت ببرد، این لذت به مخاطبان نیز منتقل میشود.
فرصت شنیدن آثار موسیقی کم شده است
این نکته را با او عنوان میکنیم که حتی تا دهه ۸۰ اگر یک آلبوم موسیقی ایرانی منتشر میشد، در کنار قطعات باکلام، چند قطعه هم بیکلام بود اما چرا آن ساختار امروزه تغییر کرده است؟
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال میگوید: شاید به این دلیل که فرصت زیاد شنیدن آثار موسیقی کمتر شده است؛ زیرا این روزها مشغله مردم حتی نسبت به دهه ۸۰ هم بیشتر است، زندگیها صنعتیتر و ماشینیتر شده است. قبلا مردم زمان آزادتری داشتند، رفتوآمدها و ترافیک تا این حد طولانی نبود.
او درباره دیگر دلایل این امر توضیح میدهد: شاید آن زمان تنوع موسیقی و تعداد خوانندههای شاخص و شناخته شده کمتر بود؛ به همین جهت کارهای کمتری تولید میشد و امروز همان آثار برایمان نوستالژی و ارزشمند شده است اما در این برهه زمانی، نوع اجرای موسیقی نسبت به دهههای گذشته تغییر کرده است. در گذشته هم همین بود و خود استاد شجریان هم موسیقی گذشته خود را اجرا نمیکرد و اگر این کار را میکرد شاید شجریان نمیشد. موسیقی همیشه در حال تحول است و ذائقه فرهنگ شنیداری مردم هم به تبع آن تغییر میکند؛ یعنی ممکن است امروز مردم از یک جنس و رنگ صدا خوششان بیاید ولی در آینده دیگر آن را نپسندند.
رادیو و تلویزیون دیگر رسانه مردم نیست
سوال دیگری که با این هنرمند مطرح کردیم این بود که «امروزه در رادیو و تلویزیون بیشتر شاهد پخش آثار موسیقی عامهپسند هستیم و کمتر آثاری پخش میشوند که به لحاظ فکری عمیقتر هستند. این امر تا چه در ذائقه موسیقایی امروز مردم اثرگذار بوده است؟»
او درباره این مسئله بیان میکند: اتفاقا امروزه رسانه مردم دیگر رادیو و تلویزیون نیست، بلکه فضای مجازی است؛ به همین علت صدا و سیما چندان در سلیقه موسیقایی مردم یا گرایش آنها به موسیقی ایرانی یا کلاسیک نقشی ندارد. امروزه بیشتر مخاطبان موسیقی از طریق فضای مجازی موسیقی مورد علاقه خود را دنبال میکنند.
او ادامه میدهد: حال اگر افراد ذیربط زمانی که قصد ارائه موسیقی در فرمتهای جهانی روز را دارند، پیش از هر چیزی موسیقی خودمان را اولویت قرار دهند، فرهنگمان را به روز و از خلاقیت و نوآوری حمایت کنند، در جهتدهی سلیقه موسیقایی مردم موثر خواهند بود.
این موسیقیدان درباره علت اولویت قرار دادن موسیقی ایرانی توضیح میدهد: به این دلیل که ما ایرانی هستیم و اول از همه باید موسیقی خودمان را بسط دهیم. رسالت اولیه ما به عنوان یک ایرانی این است که پیش از هر چیزی، فرهنگ خودمان را بشناسیم و ابتدا آن را یاد بگیریم و گسترش دهیم. البته اجباری در کار نیست؛ زیرا شاید یک نفر دوست داشته باشد موسیقی جز آمریکایی گوش دهد ولی اگر ما موسیقی خودمان را نشناسیم و یا مانع رشد آن شویم، گویی خودمان را زیر سوال میبریم.
او همچنین درباره فایده اولویت قرار دادن موسیقی ایرانی میگوید: اینگونه اگر در جشنوارههای خارجی شرکت کنیم، حرفی برای گفتن خواهیم داشت؛ زیرا ارائه موسیقی که متعلق به خود ما است، جذابیت بیشتری دارد تا اینکه بخواهیم موسیقی که آنها در آن پیشرو هستند را تقلید کنیم و در سطحهای نازلتر ارائه دهیم. کار مبتذل، تقلید کورکورانه بدون ساختار فرهنگی است که با کیفیت بد ارائه میشود ولی اگر بر مبنای موسیقی خودمان خلاقیت و نوآوری داشته باشیم، خیلی موفقتر خواهیم شد