تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796769726




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مبانی انسان شناختی عرفان سیاسی - بخش دوم و پایانی امتداد جسمانیت آدمی تا روحانیت


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مبانی انسان شناختی عرفان سیاسی - بخش دوم و پایانیامتداد جسمانیت آدمی تا روحانیت
خبرگزاری فارس: امتداد جسمانیت آدمی تا روحانیت
ر نگرش عرفانی، انسان موجودی کشیده شده از ظاهر به باطن عالم است و ابعاد گوناگون وجودش، در تناسب با دنیا، برزخ و قیامت طراحی شده است.

  4ـ اصالت جامعه در تناسب با صور ملکوتی فرهنگ هنجارها و ارزش های رفتاری یک جامعه مولد افعال، اعمال و کنش های اجتماعی هستند. ازاین رو، فرهنگ مرزی مشخص با باورهای آدمی دارد و حوزه ای متفاوت از ظهورات تمدنی جامعه را تأمین می کند. این سطح از مراتب وجودی جامعه، در اتصال با اعمال قالبی انسان است و بی شک، مطابق متون مقدس اسلامی، دارای صورت های ملکوتی مشخصی است که منطبع در نفس بوده و در آخرت، در قالب صورت جسم مثالی ظاهر می شود. در آیات و روایات دینی، بخشی از اعمال انسان، که عادت نفس انسان گردیده و ملکه وجودی او شده باشد، دارای شکل و صورت برزخی است و در همین دنیا نیز برای اهل بصیرت و چشمانی که به عالم غیب و ملکوت باز شده، به وضوح قابل رؤیت است. در آیه شریفه 10 سوره مبارکه نساء، خداوند کریم خوردن ظالمانه مال یتیم را عین خوردن آتش معرفی می نماید: إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا. بنابراین، درصورتی که یک عمل به صورت ملکه نفسانی درآید و ـ به اصطلاح ـ عادت نفس انسان شود، باطن آدمی شباهت به حقیقت آن عمل پیدا می کند و رنگ و بوی آن فعل در آدمی تمثّل می یابد (موسوی خمینی، 1375، ص21). محمّدبن حسن صفّار در بصآئر الدَّرجات روایت کرده است از محمّدبن حسین از عبدالله بن جَبَله از علی بن ابی حمزه از ابوبصیر که گفت : در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به حج مشرف شدیم و آنگاه که در حال طواف بودیم، عرض کردم : فدایت شوم ای فرزند رسول خدا، آیا خداوند تمام این خلق را می آمرزد؟ حضرت فرمودند: ای ابوبصیر، بیشتر افرادی را که می بینی از میمون و خوک اند! ابوبصیر می گوید: به محضرش عرض کردم : به من نیز نشان بده . ابوبصیر می گوید: حضرت به کلماتی تکلّم نمودند و پس از آن دست خود را بر روی چشمان من کشیدند. من دیدم آنها را که به صورت خوک و میمون بودند، و این امر موجب دهشت من شد. آن حضرت دوباره دست بر چشم من کشیدند و من آنها را به همان صورت های اولیه مشاهده کردم (مجلسی، بی تا، ج47، ص79). این قاعده عمومی با تکیه بر نظام تشکیک ظهوری عارفان، در سطح اجتماعی نیز ظهوری واقعی دارد. در واقع، آدمی پس از طی مراحل معدنی، نباتی، حیوانی و مرحله وجود انسانی، وارد مرحله وجود اجتماعی گردیده، حقیقتی جمعی برای خویش می پذیرد (پارسانیا، 1379، ص120) که تبعاً دارای صورتی بخصوص خواهد بود. در این صورت، فرهنگ حاکم بر یک جامعه و رفتارهای پذیرفته شده از سوی جمع، که به صورت هنجارهای اجتماعی درآمده، نیز از قواعد مزبور مستثنا نخواهد بود و بی شک، فرهنگ اجتماعی و هنجارهای گروهی نیز دارای حقیقتی ملکوتی و باطنی خواهد بود. درصورتی که در یک جامعه، رفتار دینی حاکم گردد و فرهنگ وحیانی به عنوان هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی جریان یابد حقیقت ملکوتی خاصی بر آن جامعه سایه می افکند، و اگر فرهنگ مادی و بر محوریت شهوت و غضب جریان یابد حقیقت باطنی دیگری شایع خواهد شد.  بر حسب مبنای حکمت متعالیه و بر اساس رویکردی که صدرالمتألهین به انسان دارد، جامعه صرف نظر از اثبات ترکیب حقیقی آن، صور متنوعی پیدا می کند و ما با جهان های اجتماعی متفاوتی مواجهیم. البته این دیدگاه به قیاس ناپذیر بودن و تباین همه جانبه این جهان ها منجر نمی شود. دلیل مدعای مزبور آن است که صدرالمتألهین انسان را نوع متوسط می داند. از نظر او، اولاً، انسان با علم و عمل خویش متحد می شود؛ یعنی علم و عمل از عوارض زاید و منضم به ذات آدمی نیست، بلکه در تکوین هویت و حقیقت او دخیل است. ثانیاً، دامنه آگاهی و عمل انسان برخلاف حیوانات، به سبب وسعت معرفت و اراده او بسیار گسترده متنوع است(پارسا نیا، 1379، ص45). به همین سبب، مطابق برداشت برخی از بزرگان از آیه شریفه 28 سوره مبارکه جاثیه که می فرماید: و تری کلّ أمه جاثیه کل امه تدعی الی کتبها الیوم تجزون ما کنتم تعملون، امّت ها نیز دارای کتاب عمل و حساب و کتاب جمعی خواهند بود و کتاب امّت غیر از کتاب عمل افراد خواهد بود(جوادی آملی، 1389، ص310). هستی شناسی عرفانی تشیع برای تحلیل انسان و جهان، قاعده وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت را، که در حکمت متعالیه ملّاصدرای شیرازی با عنوان مراتب تشکیکی وجود شناخته می شود، پیشنهاد می کند. بنابراین، کثرات اجتماعی نیز باید در صورت وحدانی مشخصی استحاله شوند و در حقیقت، آن صورت وحدانی است که به عنوان باطن و هویت اجتماعی آن جمع، نظام کثرات را در سایه خویش حفظ می کند. در این صورت، وحدت حقیقی یک جامعه به صورت ملکوتی حاکم بر آن جامعه وابسته است و هویت ارزشی و معنوی آن جمع را همین صورت باطنی معین می کند. این صورت ملکوتی و غیبی حقیقت باطنی رفتارهای جمعی انسان هاست و از بطن اراده های اجتماعی جبهه حق و جبهه باطل برخاسته است و می تواند مجرای فیوضات معنوی خداوند به یاران جبهه حق و یا محل الهامات و هدایت های شیطان به اولیای خویش باشد. امتداد جسمانیت آدمی تا روحانیت انسان در لسان دین، موجودی دارای دو ساحت روح و جسم است که در نتیجه نفخ (دمیدن) خداوند در کالبد انسان، روح الهی در جسم عنصری و مادی او زنده گردید(حجر: 29). بنابراین، اولاً، در انسان حقیقتی غیر از بدن وجود دارد (ص:72) و ثانیاً، این حقیقت می تواند مستقل از بدن انسانی باقی بماند (سجده:10) و ثالثاً، انسانیت انسان به همین بعد غیرمادی و غیرمحسوس اوست (مصباح، 1389، ص176). اندیشه عرفا و حکما مبنی بر چگونگی اتصال روح و جسم، آثار و دلالت های سیاسی متفاوتی در طول تاریخ داشته است. در اندیشه های مشّائیان و فیلسوفان ارسطویی، انسان دارای دو بُعد روحانی و جسمانی است که بعد روحانی اصالت داشته، بُعد مادی مرکّب آن است (ابن سینا، 1975، ص232). در نگرش مذکور، نظام سیاسی در دو بعد روحانی و جسمانی نیز قابل تحلیل است و آثار و پیامد های سیاسی می تواند مستقل از ابعاد روحانی انسان تحلیل شود. ظهور مباحث نفس صدرالمتألهین، تحول عظیمی در فهم انسان و رابطه نفس و جسم مادی او ایجاد نمود که می توان ثمره مستقیم آن را در عرفان سیاسی شیعه دنبال نمود. در این نگرش، نفس دارای حرکت جوهری اشتدادی است که از نشئه طبیعت، که اولین مرحله آن بوده و کاملاً مادی است، شروع شده و به نشئه حیوانی، که نفس در آن از نوعی تجرّد مثالی برخوردار می شود، منتقل می گردد و در گام سوم، وارد نشئه انسانی شده، در آن انسان دارای نفس ناطقه می گردد. در آخرین گام، جوهر نفس انسانی، وارد نشئه عقلی می شود که در آن، نفس دارای ادراک خالص عقلی است (صدرالمتألهین، 1411ق، ج 8، 1411ق، ص 136). انسان شناسی عرفانی، که در حکمت صدرایی صورتی عقلی به خود گرفت، آدمی را موجودی ممتد و کشیده شده از فرش تا عرش می بیند که در یک حرکت اشتدادی، از مادیت به ساحت معنویت و از طبیعت به وادی روحانیت بسط یافته است (همان، ج 8، ص 326ـ329). بنابراین، انسان عرفان، همچنان که در قوس نزولی، ظرف تجلی اسمای الهی است (موسوی خمینی، 1372، ص45)، در قوس صعودی نیز سیر خویش را در کسب صفات و اسمای الهی و فنای در ذات مطلق حق و اتصال بی واسطه به عالم غیب (حق الیقین) طی می کند. بنابراین، سلوک عرفانی نیز نمی تواند بی عنایت به ساحت طبیعت و ماده رقم بخورد.  انسان شناسی عرفانی میان دنیا و آخرت، ماده و تجرّد، و روح و جسم دوگانه نمی بیند، بلکه عالم و آدم را در یک وحدت وجودی و تشکیکی ارزیابی می نماید. در این نگرش، انسان موجودی دوبعدی و دارای دو بخش نیست، بلکه نفس و بدن او در یک وحدت وجودی، طیفی متصل از ماده به عالم عقول است. با این حکم، اولاً، ابعاد مادی و این جهانی انسان بریده از عالم معنا نیست و ثانیاً، زندگی سیاسی و اجتماعی او نیز، که نقشی تعیین کننده در تقدیر معنوی او دارد، در همین فرایند اهمیت بسزایی پیدا می کند. زندگی سیاسی، تعاملات اجتماعی، معماری شهری و خانه سازی و حتی نوع پوشش و گویش او نیز در همین رشته متصل و کشیده شده تا عالم غیب، مهم، مؤثر و تعیین کننده خواهد بود. بر این اساس، سامان دنیا و بسط ابعاد ظاهری فرد و جامعه، در نگاه عارف سیاسی، دارای اهمیت معنوی و آن جهانی است. در واقع، برخلاف گرایش های رهبانی مسیحی و اندیشه های فلوطینی و کلبی، جسم و ابعاد ظاهری و مادی هستی نه تنها مقدمه ابعاد باطنی عالم است، بلکه مقدس، قابل احترام و ذاتاً نیکوست. ازاین رو، عارف سیاسی به ابعاد ظاهری زندگی فردی و اجتماعی نیز توجه ویژه دارد و درصدد نابودی ظواهر و ابعاد مادی به نفع ابعاد معنوی و غیبی هستی نیست. ولایت اجتماعی انسان کامل در ادبیات عرفان نظری، هر موجودی در عالم، دارای جهات ربوبی است که ظهور حضرت ربوبیت را در او فراهم می سازد و هر اثرگذاری و پدیدآوری در عالم از سوی اوست: لا مؤثر فی الوجود الا الله. پس در عالم وجود، اثرگذاری جز خدا نیست. چشم اندازهای ظهور ربوبیت خدا گوناگونند. در برخی از چشم اندازها، ربوبیت حق بر حسب مراتبش نمود یافته است (موسوی خمینی، 1410ق، ص38ـ39) در واقع، حقیقت پایدار و مطلق عالم، از حضرت وحدانیه، در مراتبی به مراحل تکثر کشیده شده و به تدریج، در ظهورات عوالم زیرین متجلی شده است. مرتبه های ظهور عبارت است از: 1. مرتبه غیب مغیب، غیب اول، تعین اول، حضرت ذات و حقیقه الحقایق؛ 2. غیب ثانی، تعین ثانی و مرتبه دوم ذات که اشیا با صفت علمی در آن آشکار می شوند؛ 3. مرتبه ارواح و ظهور حقایق مجرد و بسیط و عالم غیب، عالم امر و عالم علوی و عالم ملکوت؛ 4. مرتبه عالم مثال، عالمی که بین عالم ارواح و عالم اجسام واسطه قرار گرفته و در زبان شرع، عالم برزخ خوانده شده است؛ 5. عالم اجسام و پدیده های مادی؛ 6. مرتبه انسان کامل که جامع همه مرتبه های ظهور الهی است (قیصری، 1375، ص623) و از آن به مرتبه عمائیه هم تعبیر می شود. امام خمینی ره می نویسد: همه مرتبه های ظهور به مرتبه اتم احمدی، که دارای خلافت کلی الهی و صورت ازلی و ابدی است، پایان می پذیرد (موسوی خمینی، 1410ق، ص 265). گاه مرتبه اول و دوم یکی دانسته شده و از مجموعه مرتبه ها، به حضرات خمس تعبیر شده است (مهاجری نیا، 1387). انسان کامل در بالاترین مرتبه خود، نخستین حقیقتی است که در عالم وجود ظاهر شده و به عنوان تام ترین کلمات الهی (موسوی خمینی، 1410ق، ص 138)، مجلای صفات و اسماء خداوندی است که خدای متعال به واسطه اسما و صفات خویش در وی تجلی می یابد (ابن عربی، بی تا، ج3، ص142) و عین ثابت او، بر سایر اعیان ثابته ممکنات سیادت دارد. بنابراین، همچون اسم اعظم در هیچ آیینه ای رخ نمی تابد و به هیچ تعینی متعین نمی شود و به سبب جلوه، در همه مرتبه های اسمایی ظاهر می شود و تابش نورش در همه چشم اندازها بازتاب می یابد و جلوه همه اسما بسته به جلوه آن است. او دارای احدیت اسما و اعیان و مظهر حضرت احدیت جامع است (موسوی خمینی، 1410ق، ص74) و هیچ یک از اسماء را در او غلبه تصرف نیست (موسوی خمینی، 1375، ص53). حضرت حق جمال خود را در آینه انسان کامل می بیند (موسوی خمینی، 1410ق، ص74). او چنان که آیینه شهود ذات حق است، آیینه شهود همه اشیا نیز هست (همان، ص59 ـ 60). انسان های کامل کاری را از سوی خود انجام نمی دهند؛ کار آنان کار خداست. ازاین رو، فعل آنان در کمند زمان و مکان قرار ندارد و می تواند همراه با طی مکان و بسط زمان باشد و همه عوالم در برابر ولی کامل خاشع و فروتن هستند؛ چون اسم اعظم در اختیار اوست (همان، ص 192). در نگاه عارف، ولایت، باطن نبوت است و نبوت نیز باطن رسالت. رسالت بُعد بیرونی و این جهانی اولیای الهی است و سمت تبلیغ و راهبری اجتماعی را بر عهده ولی الله می گذارد. ولایت بُعد باطنی و جنبه وحدانی عارف است که در صعق ربوبی، حقایق را از ذات مطلق الهی دریافت می دارد. نبوت جنبه میانی و واسطه ای انسان کامل است که حقایق را از موجودات عقلی و عوالم واسطه ای می ستاند تا در بعد رسالی خویش، آن را به گوش عموم آدمیان برساند (همان، ص643). نبوت تشریعی (نبوت خاصه)، در شخص شخیص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ظهور تام و کامل دارد و تجلی جامع حقیقت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم در وجود طاهر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تحقق یافته است (یزدان پناه، 1388، ص461)، اما نبوت عام (نبوت انبایی) ویژه کسانی است که ادعای برانگیخته شدن از سوی خداوند متعال و حمل پیام ویژه (شریعت خاص) از سوی او را ندارند، اما به برکت اتصال به گنجینه غیب و جنبه ولایی شان، از حقایق و معارف باطنی خبر می دهند. بدین معنا، نبوت عام برخلاف نبوت خاص، امری ویژه انبیا ـ به معنای متداول کلمه ـ نیست و اولیای الهی و مقربان درگاهش نیز می توانند مصداق آن باشند (همان، ص465). هرچند نبوت تشریعی با ختم سلسله انبیا و شریعت های ایشان به نهایت رسیده، اما نبوت انبایی هرگز پایان نمی پذیرد و تا هنگامی که سلسله اولیای الهی و تملان در زمین ادامه دارد، این نبوت نیز ادامه خواهد داشت. البته در بینش عارفان سیاسی، مفهوم ولایت دارای مراتبی است و هر نبی و ولی، که سهم او از جلوه های اسمای الهی بیشتر باشد، دایره ولایتش گسترده تر و جامع بودن او نسبت به کمالات وجودی، بیشتر و شریعت وی فراگیرتر و کامل تر است. (قیصری، 1375، ص148) عارف در شأن مقام ولایت، که به سبب حقانی در صعق ربوبی قرار دارد، در ضمن سفر دوم و سوم معنوی اش، جهات امکانی و ماهوی خویش را فانی در حق دیده و به جهات اطلاقی و وجوبی حضرت حق بقا دارد. این مقام، که مقام فنا و اتصال به صعق ربوبی است، مقام بقای بعد الفناء نامیده می شود (خوارزمی، 1368، ج2، ص485) و نصیب همه فانیان فی الله نخواهد شد. در این مقام است که سالک از مرحله دل بستگی های دنیوی و حدود نشئه طبیعت خارج شده خود را در صفات و اسمای الهی نیست می کند و در عین نیست شدن، برای هدایت اجتماعی رجوع به کثرات می نماید. در این مرحله است که مقام ولایت محقق شده، زمینه سازی مراحل بعدی سلوک، که مرتبه نبوت و رسالت خواهد بود، متعین می گردد. با این توصیف، معیار در مقام ولایت، فناست و تا به مقام فنا نرسد، حتی نبوت او معنا نخواهد داشت.  البته تجربه فنا و بقای بعد الفناء نیز خود مراتبی دارد و هر چه مرتبه فنایی و بقای بعد الفنایی انسان کامل عمیق تر باشد، مرتبه ولایت وی بالاتر خواهد بود (یزدان پناه، 1388، ص644). مرتبه فنا، و بقای بعد الفناء عارف را مستعد برای سلوک سفر چهارم معنوی اش نموده، ولایت بر ناس و حضور سیاسی در میدان های اجتماعی را متوجه او می کند. ازاین رو، وظیفه نهایی و تکاملی ولی، خلافت بالسیف و قیام جهادی و تشکیل دولت دینی است؛ چراکه خلافت ظاهری و تبدیل ریاست معنوی به قدرت سیاسی در جامعه، از شئون نهایی و مقاطع انتهایی تکامل عارف است. بنابراین، حضور سیاسی در مرحله چهارم از سفر معنوی، گونه ای حضور اجتماعی است که انگیزه های پررنگ سیاسی و دولت سازی و تمدن آفرینی را در دل خویش جای داده است. اندیشه سیاسی عرفانی، حکومت و ولایت بر مردمان را منحصر در عارف و حکیم کرده، تنها انسان کامل را لایق حکم رانی و اعمال قدرت بر جامعه اسلامی می داند. در نگرش عارفان، کسی لیاقت حکومت بر مردم را دارد که اسمای الهی در قلب و جان او تجلی یافته و مظهر اسما و صفات الهی باشد؛ چراکه لزوماً وِلایت الهی ریشه در وَلایت دارد. در واقع، ازآن رو که انسان کامل تمامی مراحل معرفت را پشت سر گذاشته، بیش از هر کس می داند که صلاح مردم در چیست؛ زیرا وی به بالاترین درجه معرفت رسیده است (فدایی مهربانی، 1388، ص201) ملا صدرای شیرازی معتقد است: رئیس اول مدینه فاضله، باید در مرحله عقل بالفعل باشد(لک زایی، 1381، ص 205 ـ 206). او وجود چنین کسی را لطف می داند، خواه تصرف کند یا نکند. تصرف ظاهر از لطف دیگری است و عدم آن، از جهت بندگان و بدی اختیار آنان است، به طوری که او را کوچک شمرده و یاری اش را رها نمودند. لذا، لطف او درباره خود را از دست دادند (صدرالمتألهین، 1367، ص 468) بنابر آنچه بیان شد، در عصر غیبت، می توان حکومت را به دست انسانی سپرد که در مسیر انسان کامل در حرکت است و نابودی انانیت خویش را با چشم شهود می بیند. او باید قادر باشد همه نیروهای جامعه را در جهت کمالات معنوی آنان تربیت و هماهنگ کرده و بستر سالمی در جهت حیات طیبه اجتماعی فراهم سازد (مهاجری نیا، 1387). بنابراین، در عینیت جامعه، باور به انسان کامل و گستراندن ولایت او به تک تک مؤمنان، برابر مراتب معنوی آنهاست که حرکت در چارچوب بهینه سازی جامعه و مردم را درخور توجیه می سازد. نتیجه گیری انسانی که در عرفان معرفی می شود، موجودی ممتد و کشیده شده از ظاهر به غیب است که فاصله دنیا، برزخ و قیامت را طی می کند و سلوکی مستمر و ناگسستنی برای تحصیل مقامات معنوی دارد. این سلوک در بعدی تکوینی است، و در بعدی دیگر، تشریعی و ارادی. انسان ها در بعد تکوینی، همراه با سایر موجودات، به حرکت الهی خویش ادامه می دهند، اما در ابعاد تشریعی و اختیاری، به صورتی در حوزه های فردی و اجتماعی و سیاسی تصرف می کنند که موجبات تکامل معنوی فرد و جامعه را تحقق بخشد. انسان عرفانی انسانی است که همه شئون زندگی فردی و اجتماعی او در چگونگی حالات قلبی اش و نحوه طی مراحل سلوک او، از ظاهر به غیب هستی دخالت مستقیم دارد. از این نظر، عارف نمی تواند نسبت به هیچ یک از ابعاد زندگی انسانی بی تفاوت و لابشرط باقی بماند. ازاین روی، حوزه اجتماعی و به ویژه امر سیاسی، خارج از قلمرو آموزه های عرفانی نخواهد بود. ازآن رو که آدمی در طور تاریخ و در عالم عین سلوک معنوی می کند و در بستر اجتماعی و تعاملات انسانی جهاد نفس را رقم می زند، حوزه سیاست، تمدن و اجتماع از اهمیت محوری در سلوک برخوردار می شود. در حقیقت، به سبب تأثیر و تأثر محیط، جامعه و موضوع های ارتباط انسانی نسبت به قلب و جان انسان، بخش مهمی از دخالت های عرفانی در حوزه اجتماع و خالص سازی قدرت از انسان های ناقص و آلوده به شهوات، امری بااهمیت و مشروع است. بنابراین، تعالیم عرفانی نه تنها درباره سیاست و حوزه تحولات اجتماعی بی تفاوت نخواهد بود، بلکه همه شئون سلوک انسانی را در تناسب با سلوک اجتماعی او تنظیم می کند و ریاست ظاهری جامعه را نیز بر عهده انسان کامل و خلیفه الهی قرار می دهد. منابع ابن عربی، محیی الدین، بی تا، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر. ابن سینا حسین بن عبدالله، 1975م، شفا، طبیعیات، مصر، الهیئه المصریه العامه للکتاب. امامی، محمدجعفر، و محمدرضا آشتیانی، 1379، نهج البلاغه، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب علیه السلام. پارسانیا حمید، 1379، جهان های اجتماعی، قم، نشر فردا. جوادی آملی، عبدالله، 1389، جامعه در قرآن، چ سوم، قم، اسراء. ـــــ ، 1385، عرفان و حماسه، قم، اسراء. حکاک سید محمد، 1381، عرفان و سیاست، قبسات، ش 24. موسوی خمینی سید روح الله، 1375، شرح چهل حدیث، چ هشتم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام. ـــــ ، 1372، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، مقدمه، سید جلال الدین آشتیانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره. ـــــ ، 1410 ق، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام. ـــــ ، 1378، آداب الصلوه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره. خوارزمی تاج الدین حسین بن حسن، ، 1368شرح فصوص الحکم، چ دوم، تهران، مولی. صدرالمتألهین ، 1367، شرح اصول کافی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی. ـــــ ، 1411ق ، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، قم، داراحیاء التراث. صدرا، علی رضا، 1381، فلسفه، عرفان و سیاست، علوم سیاسی، ش17. طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1417ق، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. فدایی مهربانی مهدی، 1388، پیدایی اندیشه سیاسی عرفانی در ایران، عزیزالدین نسفی تا صدرالدین شیرازی، تهران، نی. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، بی تا، الرساله القشیریه، قاهره، عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف. قیصری داوود بن محمد، 1375، شرح فصوص الحکم، تحقیق سید جلال الدین آشتیانی، چ دوم، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران. لک زایی، نجف، 1381، اندیشه سیاسی ملاصدرا، قم، بوستان کتاب. مجلسی محمدباقر، بی تا، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی. مصباح ، محمدتقی، 1389، انسان شناسی در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). مطهری مرتضی، 1386، مجموعه آثار، چ سوم، تهران، صدرا. ــــــــــــــ ، 1378، مجموعه آثار، ج 15، ص 772، تهران، صدرا. مهاجری نیا، محسن، 1387، مبانی عرفانی اندیشه سیاسی امام خمینی بر مبنای مصباح الهدایه، مطالعات انقلاب اسلامی، ش 15. یزدان پناه، سید یدالله، 1388، مبانی و اصول عرفان نظری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره،. سیدمحمدحسین متولی امامی: دانشجوی دکتری فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام فصلنامه حکمت عرفانی - سال سوم، شماره دوم، پیاپی 8، پاییز و زمستان 1393. انتهای متن./

1395/06/02 :: 05:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن