تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833560911




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مهران مرا از پارک ملت به خانه‌اش برد / دوستانش آمدند و !!!


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: مهران مرا از پارک ملت به خانه‌اش برد / دوستانش آمدند و !!!
دختر 14 ساله که از کتک های خانواده اش از خانه فرار کرده بود به بهزیستی منتقل شد.
آفتاب‌‌نیوز : دختر 14 ساله که از کتک های خانواده اش از خانه فرار کرده بود به بهزیستی منتقل شد.
حیران و سرگردان بودم. دیگر نمی خواستم به جمع خانواده ام بازگردم و باز هم کتک بخورم. در پی یافتن سرپناهی بودم تا شب را در آن جا بگذرانم که با پسر جوانی آشنا شدم. او مرا به خانه ای برد که ... این ها بخشی از اظهارات دختر 14 ساله ای است که به اتهام فرار از منزل توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده است و با دستور مقام قضایی قرار بود تحویل بهزیستی شود. وقتی مامور انتظامی دست بندهای قانون را از دستان این دختر نوجوان گشود، او مقابل کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد نشست و در حالی که از این دستور قضایی خوشحال به نظر می رسید، درباره ماجرای فرارش گفت: پدرم یک کارگر ساده است و با درآمد اندک، مخارج خانواده 10 نفره ما را تامین می‌کند اما از زمانی که کارهای ساختمانی از رونق افتاد او هم گاهی اوقات بیکار می ماند به طوری که بیکاری پدرم شرایط زندگی را برای من سخت می کرد. او وقتی در خانه می ماند، فردی عصبی و پرخاشگر می شد و با هر بهانه ای من و دیگر اعضای خانواده ام را کتک می زد. این بهانه جویی ها به حدی شدت گرفت که پدرم به همه رفتارها و حتی پوشش من ایراد می گرفت و نزد دیگر بستگانمان از حرکات و رفت و آمدهای من ابراز نارضایتی می کرد. آرام آرام نه تنها پدرم به من سوء ظن پیدا کرد بلکه افکار او بر عموهایم نیز تاثیر گذاشت و آن ها هم به چشم دختری بی بند و بار به من می نگریستند. خلاصه شرایط زندگی در خانواده ما آن قدر سخت شد که به ناچار ترک تحصیل کردم تا قسمتی از کارهای خانه را انجام بدهم و از خانه بیرون نروم ولی باز هم رفتارهای خشن پدرم تغییری نکرد و او به بهانه های مختلف مرا کتک می زد، حتی عموهایم وقتی به دیدار پدرم می آمدند، تحت تاثیر حرف های او قرار می گرفتند و مرا کتک می زدند. درحالی که نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم، تصمیم به فرار از خانه گرفتم و با برداشتن کیف دستی ام به پارک ملت مشهد رفتم. ساعتی را در پارک قدم زدم ولی نمی توانستم جایی برای زندگی پیدا کنم.
این بود که به یکی از مراکز بهزیستی رفتم تا مرا در آن جا بپذیرند اما یکی از کارکنان بهزیستی گفت: قبول می کنیم ولی باید موضوع را به پدر و مادرت اطلاع بدهیم. با شنیدن این جمله به آرامی از آن جا گریختم و دوباره حیران و سرگردان به پارک ملت بازگشتم چرا که نمی خواستم آن ها مرا تحویل پدر و مادرم بدهند و دوباره کتک بخورم. ساعتی بعد در حالی که هوا رو به تاریکی می رفت به ناچار با پسری که خودش را مهران معرفی کرد، دوست شدم و ماجرای زندگی ام را برایش بازگو کردم او مرا به منزلی در منطقه آزادشهر برد و گفت، پدر و مادرم در شهرستان هستند و می توانی چند روزی این جا باشی. اما آن پسر جوان یک شیاد بود و قصد داشت از من سوء استفاده کند او حتی آن شب دوستانش را به منزلش دعوت کرد. من وقتی در برابر چشمان هوس آلود آن ها قرار گرفتم، فهمیدم که آن ها قصد سوئی به من دارند. بنابراین با طرح یک نقشه و به بهانه خرید، از منزل آن ها فرار کردم و دوباره به پارک ملت بازگشتم. هنوز همچنان سرگردان بودم که ماموران انتظامی مرا دستگیر کردند. دختر نوجوان در حالی که اشک می ریخت ادامه داد با این وجود هیچ گاه دوست ندارم به خانه پدرم بازگردم و ... شایان ذکر است به دستور مقام قضایی، دختر 14 ساله در حالی تحویل بهزیستی شد که خانواده اش بعد از حضور در کلانتری اعلام کردند از کسی در این باره شکایتی ندارند.



۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن