واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مدیا کاشیگر شخصیتی فرهنگی بود
مدیا کاشیگر بهعنوان یک شخصیت فرهنگی اهمیت زیادی در طول این سالها داشت.
کاوه میرعباسی در روزنامه شرق نوشت: با شنیدن خبر درگذشت مدیا کاشیگر، انگار که برادر نداشتهام را از دست دادهام. مرگ او بهشدت منقلبم کرد چرا که سابقه دوستی ما به پنجاه سال پیش برمیگشت. حالا خبر درگذشتش پنج دهه دوستی و خاطرات و اتفاقاتی گوناگون را برایم تداعی میکند.
من و مدیا کاشیگر تا کلاس یازدهم، یعنی تا هفدهسالگی، همشاگردی بودیم. سال پنجاه، من به فکر خواندن کارگردانی سینما افتادم و دوستی ما از آن زمان جدیتر شد. در همان سالها ما در اولین جشنواره سینمای آزاد که مربوط به فیلمهای آماتورِ جوانان بود شرکت کردیم. در کلاس یازدهم اولین فیلممان را بهطور مشترک با هم ساختیم. نام آن فیلم کوتاه «سکون» بود که در سال پنجاه ساخته شد و در سال پنجاهویک به نمایش درآمد. در این فیلم ما هر دو هم کارگردان بودیم و هم بازیگر و داستان فیلم هم یکمقداری روشنفکرمابانه بود. ما چندین ایده و پروژه سینمایی در ذهن داشتیم که میخواستیم بهطور مشترک کار کنیم اما امکان ساخت آنها را پیدا نکردیم.
«سکون» فیلمی انتزاعی بود و یادم هست که وقتی فیلم را مونتاژ میکردیم صحنهای را به شکلی مونتاژ کردیم که تصویر یکدفعه از خیابان به بیابان میرفت. دوستان ما با دیدن این صحنه به شوخی نام فیلم را بیابان اندر خیابان گذاشته بودند. در همان سالها کتابی هم بهصورت مشترک ترجمه کردیم که برای نوجوانان بود و سه داستان را در بر میگرفت که ما از زبان فرانسه ترجمهشان کرده بودیم. سال پنجاهودو این کتاب را به ناشری فروختیم و بعد از آن با هم به انتشارات بابک رفتیم. آگهی درخواست همکاری این نشر را دیده بودیم و با هم به آنجا رفته بودیم و قرار بود هرکداممان یک کتاب ترجمه کنیم که البته سرانجامی نیافت. بعد از آن من برای تحصیل در دانشگاه به فرانسه رفتم و در این میان هروقت به ایران میآمدم مدیا را میدیدم. اما بعد ارتباطمان قطع شد و همدیگر را گم کردیم تا اینکه در سال هفتاد دوباره یکدیگر را پیدا کردیم و دوستیمان تا همین امروز ادامه پیدا کرد.
مدیا کاشیگر وجوه مختلفی داشت اما در وهله اول او بیش از هرچیز مترجمی طراز اول بود و دانش خیلی زیادی داشت. تسلط او به زبان فرانسه خیرهکننده بود و نثر فارسیاش هم درخشان بود. مدیا دبستانش را در فرانسه خوانده بود و وقتی به ایران آمد و با هم همکلاس شدیم فارسی را خیلی خوب نمیدانست. اما بعدتر دانش زبانیاش را بهطرز چشمگیری افزایش داد و در آثارش نثر فارسی خیلی خوبی داشت. ما هر دو ریاضی خوانده بودیم. یکی از وجوه دیگر کار او توانایی نظریهپردازی و قدرت استنتاجاش بود. این ویژگی او در مقالات متعددی که نوشته به روشنی دیده میشود.
وجه دیگری از فعالیتهای کاشیگر، تلاش چشمگیری بود که او در جایزههای ادبی داشت. در بسیاری از جایزههای ادبی که مدیا حضور داشت من هم با او همکاری داشتم و از نزدیک شاهد بودم او چطور تکوتنها بار این جایزهها و جشنوارهها را به دوش میکشید. از این حیث مدیا کاشیگر بهعنوان یک شخصیت فرهنگی اهمیت زیادی در طول این سالها داشت. یکی از نمونههای تأثیر حضور او در جایزههای ادبی، جایزه یلدا بود. پیش از آن که مدیا دبیر این جایزه شود چند دورهاش برگزار شده بود اما وقتی او دبیرش شد آن را متحول کرد و وجهه خیلی خوبی به آن داد. در جایزههای ادبی رسم است که به هیئتداوران و بهطورکلی دستاندرکاران جایزه مبلغی را پرداخت میکنند اما مدیا در هر جایزهای، به هر شکلی که حضور داشت، هیچ چشمداشت مادی نداشت.
او واقعا دغدغه ادبیات و فرهنگ داشت و میتوان گفت هرجا که ردی از فرهنگ در میان بود او در آنجا حضور داشت. این اواخر حتی قصد داشت نشریهای ادبی و فرهنگی منتشر کند و از من هم خواسته بود مطلبی برای نشریهاش بنویسم. آخرینبار سال گذشته بود که مدیا را در خانهاش دیدم و خیلی هم متأسف شدم چون به تازگی عمل جراحی کرده بود و نمیتوانست حرکت کند. در همانجا شماره صفر این نشریه را دیدم. حتی با هم صحبت کرده بودیم که من پاورقیهایی برای نشریهاش بنویسم که در آخرین دیدارمان گفت فعلا صبر کنم تا انتشار نشریه قطعی شود. کاشیگر داستانهایی هم نوشته بود که تعدادشان اندک بود و اگر کل آثار او را درنظر بگیریم، میتوانیم بگوییم که داستاننویسی او جنبه ثانویهای در میان آثارش داشت. بااینحال کتاب «وقتی مینا از خواب بیدار شد» داستان خوبی برای کودکان و نوجوانان بود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۷ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۶ - 30 July 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]