تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس در روز جمعه ناخن‏هايش را كوتاه كند، عمر و مالش زياد مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831984150




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهیدی که با هدیه امام رضا (ع) به خاک سپرده شد


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
شهیدی که با هدیه امام رضا (ع) به خاک سپرده شد
شهیدی که با هدیه امام رضا (ع) به خاک سپرده شد «خواب دیدم نزدیک چشمه آبی هستم. آقایی با شال و عمامه‌ای سبز رنگ سمتم آمد. با هم صحبت کردیم. علاقه خاصی به ایشان پیدا کردم. سوال کردم: آقا شما کی هستید؟ فرمودند: من امام رضا هستم.»


به گزارش فرهنگ نیوز؛ شهید «حسین ابراهیمی» 19 دی سال 1336 در سمنان دیده به جهان گشود. وی پیش از انقلاب در فعالیت های مختلف مبارزاتی شرکت داشت که به دلیل علاقه بسیار به خدمت و کمک به مردم، در 11 مهر 1357 به استخدام آتش نشانی تهران درآمد و با رشادت و فداکاری در عملیات‌های امدادرسانی در حوادث و اطفای حریق زیادی شرکت کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به فرمان امام خمینی (ره) لبیک گفت و به عنوان جهادگر جهاد سازندگی به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت.در ادامه سه روایت از این شهید بزرگوار را از زبان «منصور ابراهیمی» برادر شهید می‌خوانید:شبی با فریاد حسین همه از خواب بیدار شدیم. آن زمان‌ خانه ما برق نداشت. مادرم به سرعت چراغی روشن کرد و خودمان را بالای سر حسین رساندیم که ببینیم چه اتفاقی افتاده است. کمی به او آب دادیم تا آرام شد. مادرم سوال کرد:  حسین جان چه اتفاق افتاد؟ چه خوابی دیدی؟ حسین گفت: خواب دیدم نزدیک چشمه آبی هستم. آقایی با شال و عمامه‌ای سبز رنگ سمتم آمد. با هم صحبت کردیم. علاقه خاصی به ایشان پیدا کردم. سوال کردم: آقا شما کی هستید؟ فرمودند: من امام رضا هستم. گفتند: حسین دوست داری بارگاهم را ببینی؟ گفتم: بله.آقا دستم را گرفتند و در یک لحظه دیدم بالای ضریح مبارک امام هستم. حس و حال عجیبی داشتم. دوباره کنار چشمه برگشتم. آقا یک بسته به من دادند. گفتم: این چیست؟ فرمودند: این تربت مزارم است. به دلیل این‌که آن را عزیز بدارم، داخل جیب سمت چپ پیراهنم بر روی قلبم گذاشتم. خداحافظی کردیم و از خواب پریدم. این ماجرا به هفت یا هشت سال قبل از شهادت حسین برمی‌گشت و ما آن را فرموش کردیم.آتش‌نشانی که در جبهه سقای رزمندگان بودبار آخر از طرف سازمان آتش‌نشانی تهران به منطقه اعزام شد. عملیات شروع شده بود  و حسین در خط مقدم با کامیون آب، سقای رزمندگان بود. با تانکر آب تانکرهای کوچک را پر می‌کرد؛ که در یک لحظه، تک تیرانداز عراقی، حسین را مورد هدف قرار می‌دهد. تیر به پهلویش اصابت کرده بود. وی را به عقب انتقال دادند. محمد برادر بزرگم آن زمان در جبهه حضور داشت. حسین را به بیمارستان اهواز برد. شرایط حسین وخیم بود. دکترها قصد داشتند او را به تهران اعزام کنند ولی به علت ازدحام بیمار، بیمارستان‌ها پذیرش نداشتند. حسین را به بیمارستان قائم (عج) مشهد بردند و بستری کردند. از دست دکترها هیچ کاری بر نمی‌آمد. هر دو کلیه‌های حسین از کار افتاده بود و خونریزی شدیدی داشت، به همین خاطر نمی‌توانستیم به او آب بدهیم. برادرم با آن جثه درشت، مدام تقاضای آب می‌کرد. با این که خودش سقای جبهه‌ها بود، اما نمی‌توانست آب بنوشد. لب‌هایش ترک خورده و خشک شده بود. حسین التماس می‌کرد قطره‌ای آب به او بدهم. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد این بود که دستمال مرطوبی را روی لب‌هایش بگذارم. این امر ما را بسیار ناراحت می‌کرد با محمد بیرون اتاق می‌آمدیم، گریه می‌کردیم. روز آخر، محمد وارد اتاق می‌شود می‌بیند حسین لبخند می‌زند، می‌گوید: فکر میکنید الان از شما آب می‌خواهم؟ نه برادر، آب نمی‌خواهم. مولایم مرا سیراب کرد.رویای صادقه شهیدی که تعبیر شدحسین شهید شد. برای مراسم تشییع و مقدمات کار به تهران برگشتیم. پسر عمه‌ام در بیمارستان مانده بود تا کارهای لازم برای انتقال را انجام دهد. پیکر را با هواپیما به تهران آوردند. در مراسم باشکوهی پیکر حسین را تا بهشت زهرا تشییع کردیم. به محض باز کردن کفن، دیدیم یک بسته بر روی قلب حسین است. سوال کردم. پسر عمه‌ام که شاهد موضوع بود، جریان را تعریف کرده و گفت: بعد از اتمام کار، تابوت را به حرم امام رضا (ع) بردیم و چند بار دور ضریح حضرت طواف دادیم. همین که تابوت را به حیاط حرم آوردیم یکی از خدام امام رضا (ع) جلو آمد و گفت: تابوت را زمین بگذارید. کفن را باز کرد و تربت امام رضا (ع) را بر روی قلب حسین گذاشت. به یاد خواب چند سال پیش حسین افتادم. مادرم همان لحظه از هوش رفت و ما بسیار منقلب شدیم.

منبع: دفاع پرس


96/4/9 - 09:51 - 2017-6-30 09:51:24





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن