تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820327493




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با مسعود تكاور كارگردان سريال «خط شكن» همه مغرورها شبيه هم هستند


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفت وگو با مسعود تكاور كارگردان سريال «خط شكن» همه مغرورها شبيه هم هستند
جام جم آنلاين: مسعود تكاور مي‌گويد از آن آدم‌هايي است كه دل مي‌زند به دريا و هر چه بادا باد! پس حاصل كار او هم مي‌شود سريال خط‌شكن كه در چند قسمت اوليه به نظر جذاب مي‌آيد؛ اما هر چه جلوتر مي‌رويم، همبستگي و هم پيوندي ميان فيلمنامه‌ سست‌تر مي‌شود.


دليلم از بيان جمله بالا فاكتورهايي است كه در ذهن تكاور به عنوان كارگردان بوده و آنها را روي شخصيت‌هاي داستانش مثل حامد كميلي، شهرام عبدلي، مهدي اميني‌خواه و حتي داوود اسدي (خدا بيامرز)‌ هم اعمال كرده است.

او به سفارش ستاد امر به معروف و نهي از منكر در اين سريال حضور دارد و با سكانس‌هاي طولاني حتي 9 دقيقه ‌اي اختصاص دادن زمان طولاني به ري‌اكشن‌هاي بازيگران باعث شده گاه هر كس فكر كند او تنها خواسته به دل بازيگرهايش راه بيابد. هيچ چيز برايش مهم نبوده،‌ مثل اين‌كه در خط‌شكن اگر كوروش جواني كند، همه چيز حل است و ...

بقيه را خودتان بخوانيد.

هنوز در حال تدوين سريال خط‌شكن هستيد؟

تدوين آن تمام شده، اما در دقايق آخر من صداقت به خرج دادم و تمام اطلاعات هارد كامپيوترم را بر حسب وظيفه به تهيه‌كننده منتقل كردم و تهيه‌كننده بر حسب نقطه نظرات خودش كه فكر مي‌كنم بيشتر دليل آن مالي بوده، تصميم گرفت خود بقيه كار تدوين را انجام دهد. من از ابتدا توضيح داده بودم كه اين سريال در تدوين وقتگير خواهد بود.

نمي‌خواهيد اين را بگوييد كه سريال روي ميز تدوين شكل گرفته؟!

نه، ولي نوع دكوپاژ هر كارگردان براساس ويژگي‌هايي كه دارد، مشخص مي‌كند چند تا پلان دارد و چگونه بايد رج بزند تا سرعت كار بالا برود. مثلا ما در كار براساس شوت دوربين رج مي‌زديم، نه برحسب سكانس. تصويربردار به من مي‌گفت: تو داري شوت مي‌كني. فكر مي‌كني نورمن هم درست هست يا نه؟! من مي‌‌گفتم تو كامپيوتر درستش مي‌كنم و همين باعث مي‌شد تدوين كار زمان بالايي بخواهد.

شما الان تا چند قسمت تدوين را انجام داديد؟

تهيه‌كننده نمي‌داند كه براحتي نمي‌شود ذهنيت كس ديگري را به عنوان تدوينگر جايگزين اين كار كرد. من از همين‌جا اعلام مي‌كنم كه مسووليتي در قبال اين كار ندارم. هر چند من فينال كار را زدم و الان تا قسمت 16 را در كامپيوترم آماده دارم.

شما تا چه ميزان روي فيلمنامه سعيد دولتخواني بازنويسي صورت داديد؟

من از روز اول با تهيه‌كننده به اين نتيجه رسيدم كه فيلمنامه را بازنويسي مي‌كنم و از طرفي وقتي فيلمنامه‌اي چهار، پنج سال پيش نوشته مي‌شود، پس از گذشت اين همه سال همه چيز فرق مي‌كند و ادبيات گويش سياسي ما هم تغيير مي‌كند و اين فيلمنامه در دو سه قسمت اول كاملا سياسي بود. اما من بيشتر شخصيت‌پردازي‌ها را تغيير دادم تا ريتم قصه تندتر شود و يك داستان فرعي اضافه كردم كه حجم مطلوب اين فيلمنامه است.

شخصيت‌هاي سريال هم زياد هستند. چقدر در فيلمنامه حضور آنها را كم و زياد كرديد؟

ببينيد چيزي كه دولتخواني به عنوان نويسنده با آن مبارزه كرد و موفق هم شد، فرار از سفارشي نوشتن بود.

كه اتفاقا در جاهايي از سريال اين سفارشي نوشتن تو ذوق مي‌زند!

بله يك جاهايي موافقم،‌ به گفته شما.

نمونه بارزش حضور سيد جواد هاشمي با همان نقش هميشگي بسيجي مهربان است كه حتي در اخراجي‌ها هم از او ديديم و تقطيع نماهايي كه براي تاكيد بيشتر روي چهره او انجام شده بود و به شكلي شعاري درآمده بود.

اگر هدف مشخص باشد، ديگر شعاري نيست. هدف من اين بود كه در آن سكانس تعريفي از شخصيت سيد جواد هاشمي داشته باشم اين‌كه آموزشي باشد براي دوستان ما در ايست بازرسي كه سعه‌صدر داشته باشند.

ولي دقيقا همين صحنه‌ها و پلان‌ها كار را شعاري مي‌كند، قبول داريد؟

به عنوان مثال در اغلب اين سريال‌ها ما يك روحاني مي‌بينيم، ولي ما در اين فيلمنامه روحاني نداريم.

بحث بر سر حضور يك روحاني نيست.

اينها رفيق هستند. شما ادامه كار را ببينيد، متوجه مي‌شويد. آنها مي‌خواهند منش جوان‌ها را درك كنند؛ جاويد به يك شكل و حاج قاسم به شكل ديگر. ما دنبال لحظات جادويي بوديم كه رفاقت را ثابت كنيم.

پس معتقد نيستيد شعاري است؟

نه، بايد ديد هدف ما آن لحظه از شعار دادن چيست. فكر كنم تو ذوق مردم نخورده و چون تو ذوق آنها نخورده پس شعاري نيست.

از كجا مي‌دانيد تو ذوق آنها نخورده؟

همين كه اجازه پيدا كرديم تصويري را از ايست بازرسي نشان دهيم، به معني اين است كه خواستيم با بيننده ارتباط برقرار كنيم و اين تصاوير راه رفتن روي خطوط قرمز است.

ارائه تصاوير و قاب‌هاي زيبا بد هم نيست؛ اما مي‌شد به‌جاي تصاوير، سكانس‌ها و پلان‌هاي بلند از ديالوگ استفاده و آن را كوتاه‌تر كرد؟

اين روش من است. من معتقدم كليپ‌ ساختن و تصويري صحبت كردن في‌نفسه وظيفه سينما و تلويزيون و هنر تصوير است و به قول ژاپني‌ها نمي‌توانيم در يك كار «پرا، پرا» حرف بزنيم؛ اما زيبايي‌شناسي حكم مي‌كند اگر بيننده را به لحاظ بعدي تحت تاثير قرار دهيم نياز به هماهنگ شدن زبان، تصوير و آهنگ مشترك داريم.

حتي اگر اين روش شما فرم و ساختار كارتان را تحت‌تاثير قرار دهد؟

نه. مثلا راجع به بازيگري رضا رويگري خيلي صحبت شده...

به بازيگري و شخصيت‌پردازي هم مي‌پردازيم. ابتدا پاسخ پرسش من را بدهيد.

بستگي به ماهيت خود سكانس دارد. مثلا در سكانس تولد من تهيه‌كننده را مجاب كردم كه كرين در اختيار من بگذارد. فقط براي يك پلان آن هم پلاني كه مي‌‌خواهيم معرف شخصيت رضا رويگري باشيم و دوربين از بالا مي‌آيد و به چهره جاويد مي‌رسد.

يا در قسمت اخيري كه ديديم، فكر مي‌كنيد نشان دادن شخصيت‌هاي سريال با استفاده از دوربين روي كرين شكل مي‌گيرد؟!

من فكر مي‌كنم استفاده از تصوير يك بيان حركتي است و بيشتر كارگردان‌ها هم از اين شيوه استفاده مي كنند. ما تصميم گرفتيم در سريال هيچ‌كس مطلقا بد و آدم تيره و سياهي نباشد.

ولي هستند! هم جاويد و هم پسرش كوروش. اما چيزي كه من مي‌خواستم به آن اشاره كنم، حتي شعاري بودن اين صحنه‌ها و طولاني بودن سكانس‌هاست مثلا صحنه‌اي كه مهدي اميني‌خواه پول‌‌ها را دزديده و كوروش آلبوم عكس بچگي‌هايش را مي‌بيند و غرق كودكي‌اش شده. ضمن اين كه اين آدم خاكستري به گمان شما اين‌گونه تلطيف احساسات ازش بعيد است؟

شما فكر مي‌كنيد چرا جاويد به كوروش حكم مي‌كند؟ او پسرش را دوست دارد و نمي‌‌توانيم آن را كتمان كنيم. من الان عكس 4 سالگي شما را جلوتان بگذارم 2 دقيقه به آن خيره مي‌شويد. كوروش هم در نوستالژي خودش غرق مي‌شود.

منظور من طولاني بودن اين سكانس‌ها بود؟ انگار صحنه تقسيم پول‌ها فقط كش داده مي‌شود تا كوروش در آلبوم غرق شود.

اتفاقا آنها دارند ديالوگ‌هاي خودشان را مي‌گويند و ما در پس‌زمينه‌ ديالوگ‌ها را لحاظ كرديم.

وقتي فيلمنامه خوب باشد تك‌تك شخصيت‌ها هم خوب خواهند شد. اما وقتي شخصيت‌ها درست انتخاب نشده باشند يا تك‌تك آدم‌هاي فيلمنامه شخصيت‌پردازي خاصي نداشته باشند، به كار لطمه وارد مي‌شود. نمي‌دانم چقدر به فيلمنامه و چقدر به كارگرداني بر مي‌گردد.

مثلا الان چرا رضا رويگري در خط‌شكن درخشيده است؟

انتخاب بازيگرها 50 درصد كار است و 50 درصد بقيه‌اش سعي و تلاش همه عوامل كار از طراح صحنه و لباس تا بازيگر و كارگردان است. به عنوان مثال همان دكوپاژ كريني كه من دارم.

يكي از علاقه‌هايتان استفاده از كرين است؟!

بله. خيلي سختي كشيدم تا كرين را به داخل خانه بردم. فكر مي‌كردم اگر باشد متفاوت مي‌شود؛ چون حدودا 20 - 30 فيلم و سريال در اين خانه فيلمبرداري شده بود، ولي هيچ‌كدام جرات نكرده بودند كرين را داخل بياورند.

داشتيد درباره شخصيت‌پردازي‌ها مي گفتيد.

اولين چيزي كه شكل گرفت اين بود كه هراس داشتيم نكند شخصيت جاويد شبيه شوكت در سريال نرگس شود . با خود حامد كميلي هم صحبت مي كرديم كه الياس نشود. شما خواهيد ديد از اينجاي داستان به بعد شكل بازي حامد عوض مي‌شود و يك جاهايي هم كه مي‌‌خواهد گنگستر شود،‌ خيلي بچگانه و شعاري است.

ولي حامد كميلي ادامه الياس است و جاويد هم شبيه شوكت.

الياس يك بازي كامل از حامد كميلي بود. در سريال ما حامد نقش جواني عاشق را خيلي خوب بازي كرده كه حتي حاضر است به دليل عشقش پدر و مادرش را فدا كند. جاويد آدم شيكي است، ‌ولي شوكت اين طوري نبود.

فكر كنم خيلي تحت تاثير الياس و شوكت قرار گرفتيد.

نه، همه در لحظه‌اي كه خودبين و متكبر و مغرور مي‌شوند شبيه هم هستند، ولي ما سعي كرديم متفاوت‌تر و شكيل‌تر بيان شود.

انگار آنقدر در موضوع غرق شديد كه هدايت بازي‌ها را رها كرديد و اجازه داديد به دلايلي غيرقابل باور ما بازي ظاهري از حامد كميلي ببينيم كه قابل باور نيست.

يك جاهايي اين بازي ظاهري، شخصيتي است از يك الياس از يك شيطان و در وجود هر كس هم ممكن است اين بازي ظاهري شكل بگيرد.

و اين بازي در قسمت‌‌هاي اوليه كه كوروش مي‌خواهد به پدرش كلك بزند بيشتر و بيشتر به چشم مي‌آيد؟

چيزي كه وجود دارد، اين است كه هيچ كدام از اتفاقاتي كه در كار صورت گرفته، اتفاقي نيست و حساب شده است. شما تا دقيقه 90 هيچ كدام از برخوردهاي جاويد و كوروش را نمي‌توانيد حدس بزنيد. يعني قصه آن طور كه شما مي‌گوييد الياس‌وار پيش مي‌رود، ولي اگر شوخي داريم، تلخي هم در آن هست و به قول يكي از بچه‌ها بايد اسم اين كار را بگذاريم ارباب ركب‌ها.

و فكر كرديد تنها اشاره كردن در سريال براي اين كه نام سريال خط‌شكن باشد، كافي است! يك سوال ديگر، به نظر مي‌آيد داستان اصلي كه عشق كوروش به نازنين است، در حاشيه داستان‌هاي ديگري چون دزدي از صندوق پدر يا جريان ارتباط شهرام عبدلي با كوروش است، مثلا اگر شهرام عبدلي حذف مي‌شد، چه اتفاقي مي‌افتاد؟

اجازه بدهيد قسمت‌هاي عبدلي ديده شود. نقش او هم كليدي است و كار بزرگي در سناريو انجام مي‌دهد.

اين همه سكانس و پلان براي شناساندن او، آن وقت شناساندن سيدجواد هاشمي با يك نگاه در يك سكانس كافي است؟

يكي از دوستان من گفت تو در قصه پيچيده برخورد كردي، ولي در تدوين و دكوپاژ نه. مثلا من در سكانس‌هايم سعي كردم شيفتگي تصويري وجود داشته باشد. ما كارگردان‌ها از تعدد شخصيت در يك سكانس مي‌ترسيم؛ آن هم به خاطر دكوپاژ.

ولي شما دل را به دريا زديد؟

من هميشه دل به دريا مي‌زنم يا مي‌شود يا نمي‌شود. به عنوان مثال، در صحنه سرقت حتي عواملي كه با من سر صحنه بودند، زنگ زدند و گفتند: ما اين كار را با هم گرفتيم. اينها الان در مي‌رفتند. چطوري دستگير مي‌شوند.

پس شخصيت‌هاي داستان خط‌شكن شبيه خودتان هستند و مي‌خواهند به گفته خودتان جواني كنندو ريسك هم مي‌كنند؟

بله، دقيقا.

به نظرم تقطيع نماهاي مختلف در صحنه‌هاي گفتگو را هم با همين جواني و ريسك‌پذيري به كار وارد كرديد؟

بله. اين هم جسارت مي‌خواهد. من سعي كردم چيزي را كه به ذهنم مي‌رسد در جهت فيلمنامه انجام دهم رويگري هم به من مي‌گفت‌:‌ اگر آن سكانس جواب داده، به اين دليل است كه تو زمان خوبي را به آن اختصاص دادي؛ نه كمتر و نه بيشتر.

البته ري اكشن‌هاي رضا رويگري خيلي جواب داده با اين تقطيع نماها و طولاني بودن سكانس‌ها، اما اين قضيه درباره بازيگران ديگر صدق نمي‌كند.

حالا شما در فينال مي‌بينيد، آنجا حامد بايد كاراكترش كم بياورد و ما به اين نتيجه رسيديم كه تايم بلند سكانس‌ها لازم بوده است مثل 9 دقيقه سكانس شهرام عبدلي و كوروش با ديالوگ‌هاي خودم.

9 دقيقه؟!‌ بگذريم. ممنون و در پايان اگر حرفي باقي مانده است، بفرماييد؟

حرف خاصي ندارم. اميدوارم اتفاقي كه در تدوين مي‌افتد، اتفاق خوبي باشد.

چرا اسم سريال را خط‌شكن گذاشتيد؟

اولش كه گفتند من هم موضع گرفتم. موضع اين است كه ما در بستر زندگي‌مان خاكريزهايي را بشناسيم و شرايطي را كه مجبور شديم خطوطي را بشكنيم كه خارج از توپ و تانك و مسلسل است و اين برمي‌گردد به زبان مشترك و همدلي و همزباني و شناخت بي‌دلي جوان امروز و اين خودش خط‌شكني است. ضمن اين كه جايي از سريال حاج قاسم (سيدجواد هاشمي)‌ مي‌گويد مي‌خواستيم خط را بشكنيم.

مريم درستاني
 پنجشنبه 6 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن