واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتاری از حجتالاسلام خسروپناه۳ جریان رایج در روششناسی علوم/ روششناسی خاص دوران مدرنیته چه بود
روشهای مدرن از دوره رنسانس به بعد مورد استفاده قرار گرفت اما روشهای پست مدرن از زمان نیچه، مارکس و فروید زمینهسازی شد اما از سال ۱۹۵۰به بعد جریان پست مدرن را به وجود آورد.
خبرگزاری فارس ـ حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه(رییس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران): سه جریان در باب روش وجود دارد جریان روشگرا، روش ستیز و روش گریز. روش گرایان کسانی هستند که معتقدند حتماً باید از روش خاصی استفاده کرد تا به حقیقت رسید عمدتاً در دوران مدرنیته این نظریه پذیرفته شده است. البته قبل از دوره مدرن، در دوره سنتی هم روش وجود داشت ولی اثباتاً از آن گزارشی نمیشد گروه دوم کسانی هستند که منکر هر روشی هستند کسانی که گرایشات پست مدرنی دارند یک نوع نسبی گرایی فهم و نسبی گرایی معرفت برای خود قائل هستند و اینها اصولا روش خاصی را برای رسیدن به حقیقت نمیپذیرند. اما دسته سوم کسانی هستند که روش گریزند یعنی معتقدند الزاما ضرورت ندارد ما با روش به حقیقت برسیم گادامر جزو این دسته قرار دارد و مثال هم بیشتر در حوزه زیبایی شناسی میزند. براساس تقسیم بندی ارسطو ما سه فلسفه نظری، عملی و تولیدی ـ شعری داریم. طبیعتا تشخیص یک معیار برای زیبایی و زشتی کار دشواری نیست برخلاف معیار در حکمت عملی و نظری که راحتتر در اینجا میتوان از معیار صحبت کرد. روشهای مختلفی را دانشمندان و فیلسوفان اجتماع برای استفاده از روش ذکر کردند که آن را اکثرا به دورههای مدرن و پسامدرن تقسیم کردند کسانی که صدق و کذب را باور دارند، روشهای مدرن هستند و روشهای پست مدرن ، روشهایی هستند که دچار نوعی نسبی گراییاند و به دنبال کشف حقیقت نیستند. روش های مدرن از رنسانس به بعد شروع شده اما روشهای پست مدرن از زمان نیچه، مارکس و فروید زمینه سازی شده اما از سال 1950 به بعد جریان پست مدرن به وجود آمد و گرایشات نسبی گرایی به صورت معین در حوزه هنر و معماری خود را نشان داد و سپس به حوزه علوم اجتماعی رسید. روشهای مدرن را هم روشهای تدوینی، تفسیری و انتقادی تقسیم کردهاند. روشهای پست مدرن هم هرمنوتیک فلسفی، گفتمانی، پساساختارگرایی هستند. اولین روشی که عمدتا پوزیتویستها استفاده میکردند روش «تبیینی» گذار از توصیف پدیدهها به کشف علتها است. در این روش بیشتر به دنبال چرایی یک پدیده هستیم عمدتا ما در فلسفه میخواهیم چیستی پدیده را بشناسیم اما در این روش به دنبال چیستی پدیدهها هستیم. فرض کنید یک پدیدهای به نام «دینداری» داریم، سوال میشود که چرا دینداری تحقق پیدا میکند، علتهای گرایش به دینداری چیست؟ برای پاسخ گاهی علتهای جامعه شناسی و روانشناسی ذکر میشود و اینکه دین عامل وحدت جوامع میشود یا عامل گرایش به دین، فطرت است اینها تبیینهای علی است اما یک وقت بحث از علتهای کارکردی است اینکه میگوییم دینداری چه فایدهای برای دینداران داشته است، یا اینکه یک فایده فردی و اجتماعی را مشاهده کرده و براساس آن به دین گرایش پیدا کردهاند. زمانی که میگوییم علت گرایش بشر به دین، قائده پاسخ به احساس تنهایی یا ایجاد آرامش است اینها تبیینهای کارکردی میشود. امروز در زمان ما روش تبیین آماری رواج زیادی پیدا کرده اما مثلاً در قرن نوزدهم روش تبیینی قیاسی ـ استنتاجی رواج بیشتری داشت مثلا فرض کنید ما دنبال یک مسئله علت کاهش ارزش پول ایران چیست، در روش قیاسی ما یک قیاس درست میکنیم مثلا اعطای وامهای بلند مدت فراوان بانکها به مردم باعث کاهش ارزش پول ایران است. در منطق احتمالات، آمار به جای قیاس مینشیند مثلا تحقیق شده که هشتاد درصد بیماران دیابتی، بیماریشان معلول استرس است یا معلول نبود امنیت اقتصادی است اینجا دیگر نتیجه درصد است و ثانیا براساس منطق احتمالات است و ثالثا تحقیقات میدانی ما را به اینجا کشانده است. شهید صدر از همین منطق احتمالات تأثیر پذیرفت و براساس همین منطق، کتاب خود را نوشت و مطرح کرد که ما نمیتوانیم با استقرا به یقین واقعی رسید. انتهای پیام/
95/05/17 :: 10:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]