واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فروش خانه مرد پولدار بعد از قتل و سرقت اموالش
شش مرد تبهكار كه پس از قتل پيرمرد تنها، اموال قيمتياش را سرقت کرده و خانه ميلياردياش را فروخته بودند، روز گذشته محاكمه شدند.
به گزارش خبرنگار ما، اسفندماه سال 89 بود كه دختر جواني مأموران پليس تهران را از ماجراي ناپديد شدن ناگهاني عمويش باخبر كرد. او گفت من دانشجو هستم و در يكي از دانشگاههاي شمال كشور درس ميخوانم. عمويي به نام هاتف دارم كه در خانه ويلايياش در ميدان توحيد زندگي ميكرد. او 63 ساله است و در خانهاش پول، طلا و اشياي قيمتي زيادي داشت. تا قبل از قبولي در دانشگاه مدام به او سركشي ميكردم. بعد از اينكه وارد دانشگاه شدم و به شمال كشور رفتم، تلفني از حالش باخبر ميشدم. چند روزي است كه هر چه با خانهاش تماس ميگيرم، كسي جواب نميدهد. گوشي تلفن همراهش هم خاموش است. نگرانش شدم و امروز به تهران برگشتم و به در خانهاش رفتم. وقتي زنگ خانه را زدم مردي غريبه در را به رويم باز كرد. سراغ عمويم را كه گرفتم، مدعي شد كه خانه را خريده است. آن مرد اسنادي به من نشان داد و گفت كه خانه به صورت قانوني منتقل شده است.
دختر جوان گفت: من اطمينان دارم كه حادثه ناگواري براي عمويم اتفاق افتاده است. او هميشه در كارهايش با من مشورت ميكرد و امكان نداشت بدون حرف زدن با من خانهاش را بفروشد. بعد از مطرح شدن شكايت، مأموران پليس آگاهي در اين باره تحقيق كردند. آنها در بررسيهاي خود متوجه شدند كه خانه به صورت غيرقانوني به خريدار جديد منتقل شده است. كارآگاهان در بررسيهاي بعدي شش نفر را به عنوان مظنون بازداشت كردند. آنها در تحقيقات اقرار كردند كه بعد از قتل پيرمرد و سرقت اموالش خانه ميلياردي او را به فروش رساندهاند. هر چند تحقيقات پليس براي كشف جسد ناكام ماند، اما با كامل شدن بررسيها متهمان صبح ديروز مقابل هيئت قضايي شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه ايستادند. ابتداي جلسه، وكيل خانواده مقتول در جايگاه قرار گرفت و گفت: موكل من كه دختر برادر مقتول است نتوانسته در جلسه دادگاه حاضر شود. خواسته او قصاص عامل يا عاملان حادثه است. موكل من ميگويد كه عمويش پول، طلا و عتيقههاي زيادي كه بيش از يك ميليارد تومان ارزش داشت، در خانه نگهداري ميكرد كه متهمان بعد از ارتكاب قتل همه اموال او را سرقت كردهاند.
در ادامه متهم رديف اول كه مردي 44 ساله به نام احمد بود، در جايگاه قرار گرفت. او اتهام مشاركت در قتل را قبول نكرد و در شرح روز حادثه گفت: دوستم هومن در همسايگي مقتول زندگي ميكرد. او گفت كه مقتول مردي تنها است و كسي را ندارد و ميتوانيم با سرقت از خانهاش به پول هنگفتي برسيم.
البته هومن نميتوانست در نقش سارق وارد خانه شود؛ چراكه مقتول او را ميشناخت و نقشهمان برملا ميشد. من ماجرا را براي دوستانم مطرح كردم و قرار شد در اجراي آن به من كمك كنند. روز حادثه در نقش مأمور اداره برق زنگ خانه را زديم. همان طور كه انتظار داشتيم، مقتول وقتي شنيد كه مأمور اداره برق هستيم در را برايمان باز كردم. بعد وارد خانه شديم و دست و پايش را با چسب پهن بستيم. مقداري سكه طلا، ظرفي عتيقه و سند خانه را برداشتيم و از خانه خارج شديم. وقتي خانه را ترك كرديم، او زنده بود. چند روز از ماجرا گذشته بود كه هومن تماس گرفت و گفت: از خانه مقتول بوي بدي به مشام ميرسد. احتمال داديم كه فوت شده باشد، به خاطر همين به محل حادثه برگشتيم و ديديم كه او جانش را از دست داده و جسدش متعفن شده است.
روي جسد را آب آهك ريختم و چند روز بعد هم بقاياي جسد را داخل نايلون ريختم و در يك سطل زباله رها كردم.
در ادامه متهم رديف دوم كه ايزد نام داشت، به اتهام مشاركت در قتل در جايگاه قرار گرفت. او هم اتهامش را انكار كرد و گفت ما براي قتل انگيزهاي نداشتيم، بلكه قصدمان سرقت از خانه مقتول بود.
سياوش، عضو ديگر باند اتهامش را انكار كرد. او در شرح ماجراي فروش خانه ميلياردي گفت: من فردي را ميشناختم كه شباهت زيادي به مقتول داشت. به او مراجعه كردم، مدعي شدم كه يكي از بستگانم در خارج از كشور به بيماري سختي مبتلا شده است و براي درمانش به پول نياز دارد. از آن مرد خواستم در نقش فاميل من به دفتر اسناد رسمي بيايد تا بتوانم خانه او را بفروشم و پولش را به خارج از كشور منتقل كنم. آن مرد هم حرفم را باور كرد و بعد از انجام كار 4ميليون تومان به او مژدگاني دادم. با اين ترفند توانستيم كه خانه مقتول را هم به پول تبديل كنيم.
در ادامه هومن در جايگاه قرار گرفت و اتهام معاونت در قتل را انكار كرد. او گفت من با احمد اختلافحساب داشتم. عليه او در اداره پليس طرح شكايت كرده بود. او ميدانست كه حق با من است، به خاطر همين پاي من را به اين پرونده باز كرده است. سپس پيرمردي كه در نقش مقتول با اعضاي باند همكاري كرده بود، در جايگاه قرار گرفت و گفت: من فقط براي كمك كردن به مردي كه دوستم ادعا كرده بود، مالك خانه است به بنگاه رفتم و خانه را معامله كردم. من حتي از 4 ميليوني كه دوستم به من داده بود، 2 ميليون را به او برگردانم.
هيئت قضايي بعد از شنيدن دفاعيات ساير متهمان و آخرين دفاع آنها وارد شور شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]