واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سیوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر این روزها در حالی برگزار میشود که به مانند دورههای پیشین، گروههای شهرستانی، بیش از گروههای خارجی و تهرانی به تنور پویایی آن میدمند. حتی اگر مثل گروههای اسمورسمدار، نتوانند رونق برای جشنواره به بار بیاورند، اما مسلما شور و اشتیاقی که بر فضای این رویداد مهم هنری حاکم است، مدیون حضور آنهاست؛ کسانی که یک سال تمام را منتظر این چند روز میمانند و بسیاری از وجوه برگزاری جشنواره برای آنها تازگی دارد و از این رو، قدرش را هم بیشتر ازبقیه میدانند.
یکی از گروههایی که امسال با دکوری عظیم و گریمی متفاوت و متنی جسورانه پا به جشنواره گذاشته، گروه «میمیک» است؛ این گروه قرار است، «افراسیاب» نوشته حامد امانپور و سحر رضوانی را به کارگردانی مصطفی حمیدیفر در بخش صحنهای اجرا کند. «افراسیاب» نگاهی دیگرگون است به بحران کمآبی از دریچه ادبیات کهن و افسانههای ایران و هند؛ پیروزی ستاره باران بر دیو خشکسالی که در قالب نمایشی مدرن درآمده است. گفتوگوی ما با مصطفی حمیدیفر که پیش از این هم با اجرای نمایشنامهای از بهرام بیضایی در جشنواره تئاتر فجر حضور داشته است، البته بیشتر بر مشکلاتی که گروههای شهرستانی حاضر در این دوره از جشنواره با آنها مواجهند، متمرکز است. گروههای شهرستانی همواره از برگزاری جشنوارهها به عنوان فرصت یاد میکنند، اما در عین حال، با مشکلاتی هم روبهرو هستند؛ مهمترین این مشکلات به زعم شما چیست؟ یکی از هدفهای برگزاری جشنواره تئاتر فجر، تعامل گروهها با هم است. بهخصوص گروههایی که در شهرستانها فعالیت میکنند چندان فرصت برقراری چنین تعاملی را در طول سال نمییابند. اما متاسفم که باید بگویم کمتر به این هدف مهم رسیدهایم؛ ما یک روز پیش از اجرای نمایشمان به تهران میرسیم، یک روز اجرا میکنیم و سپس بازمیگردیم؛ مثل مهمان. نه میتوانیم دیگر اجراها را ببینیم و نه در کارگاهها و کلاسها شرکت کنیم. مطلقا فرصت نمیکنیم. برنامهریزیها به گونهای نیست که ما بتوانیم فارغ از دغدغههای آمادهسازی گروه، به این موارد بپردازیم. مگر ما از شهرستان نیامدهایم که در کارگاههای آموزشی شرکت کنیم و اجرای دیگر گروهها را ببینیم؟ اگر قرار بر این نیست، پس هدفگذاری اولیه مبتنی بر تعامل گروهها چه میشود؟ برای مرتفع کردن چنین مشکلی چه باید کرد؟ ما در روزهای منتهی به اجرا در شرایطی نیستیم که بتوانیم بلیتها را تهیه و برای شرکت در کلاسها روند ثبتنام را طی کنیم. مثلا گروه ما با 25نفر عضو و 8 ساعت کار روزانه، فرصت چنین هماهنگیهایی را ندارد. و این در حالی است که شرکت در کلاسها و تماشای نمایشها بیش از هر شخص و گروهی به درد ما شهرستانیها میخورد. میتوان برنامهای را تدارک دید که ما صرفا به تمرین و آمادهسازی مشغول باشیم و این تمهیدات را مسئولان برای گروههای شهرستانی بیندیشند. شما از شهرستان سبزوار در این دوره از جشنواره تئاتر فجر شرکت کردهاید. حیات نمایش در این شهر و به طور کل در شهرستانهایی از این دست، چگونه حیاتی است؟ میگویند تئاتر دو ضلع مهم دارد: مخاطب و بازیگر، اما قصه این است که ما در شهرستانها این دو را به وفور و با کیفیت داریم و از ضلع سوم، یعنی سالنهای استاندارد بیبهرهایم. ما در شهرستانها به لحاظ نور و گریم بشدت دچار ضعفیم. تکنولوژی تئاتر، عنصری است که شهرستانها کاملا از آن بیبهره هستند. سالنهای اجرای نمایش در شهرستانها، کاربریهای گوناگونی دارند و به دلیل محدودیتهای مختلف، در آنها همایش، کنفرانس، کنسرت و تئاتر برگزار میشود و بدیهی است که هر یک از اینها، استانداردهای مختلفی را میطلبد. در شهرستانها تصور بر این است که سالن باید بزرگ و مجهز به صندلیهای متعدد باشد. این در حالی است که اجرای نمایش، چه بسا با چنین استانداردی در تناقض است. چرا؟ سقف سالنها بلند است و تعداد صندلیها بسیار؛ صدای بازیگر به ته سالن نمیرسد، نور درست و متناسب با نمایش نیست و خلاصه سالن، هیچ تناسبی برای اجرای نمایش را ندارد. این گونه، مخاطب، در جریان درام قرار نمیگیرد و به مرور از آن فاصله خواهد گرفت. این اتفاقی است که برای بازیگران ناامید از این فضا هم میافتد. از سویی ما به دلیل دوری از برخی عناصر حرفهای، همواره در معرض آسیبیم. در نظر بگیرید ما برای نور نمیتوانیم تکنیسینی حرفه ای داشته باشیم یا حتی برای گریم. چرا که حرفهایهای این دو مورد در شهرستانها نمیمانند و ما هم اغلب توانایی همکاری با آنها را نداریم. همین مواردی که اشاره میکنید یکی از مواردی است که ممکن است گروههای شهرستانی را در جشنواره تئاتر فجر دچار دردسر کند؛ فاصلهای را که بین اجرا در شهرستانها با آن امکانات و ملاحظات و اجرا در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر احساس میکنید، چطور از میان برمیدارید؟ شناختتان از ویژگیهای سالن، تجهیزات، استقبال مخاطبان ... از آنجا که این مشکل بسیار عمیق و ریشهای است، از میان برداشتن آن نیز، باید فکر شده باشد. شما در نظر بگیرید ما نمایشمان یعنی «افراسیاب» را دهم بهمن اجرا میکنیم. یک روز قبل به محل برگزاری جشنواره میرسیم، شب دکور را اجرا میکنیم و فردا روی صحنه میرویم. هیچ فرصتی برای هماهنگی نیست. اگر پذیرش تنها دو روز پیش از اجرا و برنامهریزیها به گونهای صورت بگیرد و ما فرصت این را داشته باشیم که صبحها تمرین و شبها نمایشها را تماشا کنیم و در کارگاهها شرکت کنیم، این فاصله را کمتر میتوان حس کرد. صابر محمدی
یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 06:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]