واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ديپلماسي رسانهاي ما ضعيف است
به طور قطع حضور روحانيون شيعه براي تبليغ از الزمات ديني است؛ چراكه ايران خواه ناخواه قطب شيعيان جهان محسوب ميشود...
نویسنده : معصومه طاهری
به طور قطع حضور روحانيون شيعه براي تبليغ از الزمات ديني است؛ چراكه ايران خواه ناخواه قطب شيعيان جهان محسوب ميشود و مذهب تشيع فقط در غرب آسيا خلاصه نشده، بلكه در سراسر دنيا شيعيان حضور دارند، لذا نيازمند تبليغ مبلغان ديني هستند تا ضمن روشنگري به دفع هجمههاي رواني دشمنان عليه مذهب تشيع بپردازند. به همين بهانه با حجتالاسلام يحيي جهانگيري سهروردي يكي از مبلغين بينالمللي كه در شبكههاي برونمرزي نيز فعاليت دارد گفتوگو داشتيم. وي معتقد است امروز رسانهها منبر ديگري هستند به همين خاطر در حوزه رسانه حضور پررنگي دارد.
شما از كارشناسان شبكه پرستيوي هم هستيد يعني اينكه در زبان انگليسي فراتر از يك مكالمه ساده صحبت ميكنيد چطور به چنين مرحلهاي رسيديد؟
من از شاگردان ممتاز مدرسه بودم و همه معلمان مدرسه از اينكه حوزه بروم مخالفت ميكردند خودم هم تمايل داشتم در رشته رياضي درس بخوانم، ولي پدرم اصرار داشت حوزه بروم؛ هرچند روحاني نبود ولي درس حوزوي خوانده بود و از فعالان قبل و بعد از انقلاب بود اين فضا را خيلي دوست داشت. اين شد كه به حوزه رفتم. خدا خواست تا به زبان انگليسي مهارت پيدا كنم و در برنامههاي مختلف تلويزيوني در شبكه پرستيوي و سحر فعاليت كنم همچنين چندين مقاله به زبان انگليسي منتشر كردهام و به كشورهاي مختلف رفتهام و سخنرانيهايي به زبان انگليس داشتهام. كسي كه مشوق من در زبانآموزي بود شهيد بهشتي است. روزي فردي كليپي از شهيد بهشتي پخش كرد كه شهيد انگليسي حرف ميزد برايم خيلي جالب بود كه ميتوان يك روحاني و حوزوي بود و به زبان انگليسي هم تسلط داشت همين مسئله انگيزه جدي شد تا زبان ياد بگيرم. در واقع شهيد بهشتي الگوي زندگيام در اين چند سال بوده است علاوه بر ايشان مقام معظم رهبري هم بر ساختار فكري و انديشههاي من تأثير زيادي داشتهاند و به نوعي ساختار فكري من مرهون انديشههاي ايشان است همينطور شهيد امام موسي صدر كه روي رفتار و كاركرد عملي من خيلي مؤثر بوده است. هميشه سعي كردهام مثل ايشان باشم. اين سه بزرگوار انصافاً بر من تأثير زيادي داشتهاند؛ وقتي وارد حوزه زبان آموزي شدم به مركز آموزش زبان حوزه رفتم و زبان ياد گرفتم.
به عنوان يك روحاني زبانآموزي سخت نبود؟
اتفاقاً در شهرستان سختي زيادي برايم وجود داشت بعضيها در حوزه مانع ميشدند كه زبان بخوانم ولي چون شاگرد ممتازي بودم كسي من را منع نكرد و توانستم ادامه بدهم. پرش من در زبان مؤسسه مطالعات اسلامي زيرنظر دكتر شمالي بود الحق ايشان را بايد يكي از تنديسهاي تبليغ بينالملل دانست. ايشان با تأسيس مؤسسه بچهها را دورهم گردآورد. من در مقطع دكتري همان سطح چهار هم درس ميخواندم و هم زبان انگليسي را دنبال ميكردم و اين محيط باعث شد تا زبان من حتي فعاليتهاي بينالمللي من چهره ديگري به خود بگيرد.
به عنوان يك مبلغ بينالمللي سهم ما را در توليد و توزيع علوم اسلامي در جهان چگونه ميبينيد؟
سهم ما در توزيع علوم انساني جايگاه خوبي است توليدات فاخر زيادي در علوم اسلامي داريم و در علوم انساني به نسبت علوم پزشكي و فني و پايه توليدات بيشتري داشتهايم. واقعيت امر اين است كه با وجود توليد بالا، در عرصه توزيع ضعيف هستيم و كاملاً معكوس عمل كردهايم يعني سهم ما در توزيع و انتشار مقالات بيرون از كشور در حوزه علوم انساني به خصوص علوم اسلامي بسيار ناچيز است و اين اتفاق خوبي نيست بايد در عرصه توزيع هم بتوانيم سهم بالايي داشته باشيم.
علت اين ضعف چيست؟
دليل آن اين است كه متأسفانه همهاش به توليد فكر كردهايم و به توزيع و نشر آن فكر نكرديم؛ چه آنكه همان مقدار كه توليد كردهايم لازم است توزيع هم داشته باشيم. دانش و معارف يك مقوله است اما اينكه داشتهها و نيازها را بررسي كنيم و نشر بدهيم مقوله ديگري است بايد براساس نيازها و ذائقهها توليد كرد اما توليد به تنهايي كفايت نميكند، بلكه بايد به درستي هم توزيع داشت. بستهبنديهاي ما بايد به تناسب ذائقهها و نيازها باشد چون عرصه توزيع را نديديم گاهي در توليد هم به مقولاتي ميپردازيم كه فقط به صورت پيشفرضهاي ذهني بوده همه به اين خاطر است كه فضاي بيرون را به صورت جدي و بنيادين رصد نكردهايم و جدي نگرفتهايم. در بحث زبان توجه زيادي نشده است. حضرت آقا در سال 74 كه به حوزه آمده بودند دغدغه آموزش زبان در حوزهها را داشتند. ببينيد ايشان چقدر جلوتر از زمان بودند متأسفانه در حوزه زبان به خصوص انگليسي در دنيا مواجهه خوبي نداشتهايم. هرچند جامعهالمصطفي فعاليت دارد اما تنها بخشي از كار است بحث ديگر آشنايي با فرهنگ و سلايق و نگرشهاي بيروني است. مثلاً بستهاي كه براي مالزي ميخواهيم با ژاپن فرق دارد هر كشور فرهنگ و مقتضيات خودش را دارد زماني كه من قرار بود به ژاپن بروم سؤال كردم آنجا چه بحثهايي مطرح كنم دوستاني كه نرفته بودند هركدام نظري دادند؛ رابطه جهاني شدن و اخلاق و تكنولوژي و... وقتي رفتم ديدم اتفاقاً كشور داستانها و اسطوره است بايد از اين طريق وارد شويم. ما نيازها و ذائقههاي بيروني را نميشناسيم تا براساس آن بسته داشته باشيم.
اقبال طلاب به تبليغ خارج از كشور را چطور ميبينيد؟
انگيزههاي خوبي دارند، ولي كافي نيست استعداد و صبوري نيز لازم است. يكبار در كاشان سخنراني داشتم گفتم مبلغان بينالمللي مجاهدان مهاجر هستند. واقعيت هم همين است. خارج از كشور ظاهراً كلاس و وجهه دارد اما اين ظاهر امر است در اصل سختيهاي زيادي هم وجود دارد؛ مثلاً غذاي حلال به راحتي پيدا نميشود.
به نظرتان كدام كشور بيش از همه مستعد تبليغ اسلام و تشيع است؟
به نظر من همه كشورها نياز دارند تا برايشان بستهاي آماده كنيم البته منظور از پذيرش اسلام اين نيست كه مردم مسلمان شوند و تغيير دين بدهند بلكه ميخواهيم نگاه آنها را به معارف اسلامي و تشيع درست كنيم و تصوير غلطي كه از اسلام شيعي دارند عوض بشود اگر به تعبير امام رضا(ع) همه مردم معارف ما را بشناسند خودشان ميآيند. ما نيز به دنبال اين هستيم تا معارف اسلام، تشيع و اهل بيت(ع) را به آنها بگوييم.
تاكنون به اين فكر كرديد در كشوري به عنوان مبلغ مادامالعمر بمانيد؟
نه؛ بعضي سفرهايم تبليغي بوده برخي براي تدريس و برخي براي كنفرانس و سخنراني. البته مدت زمان حضورم در كشوري بستگي به نياز و شرايط دارد گاهي سفر كوتاه است، ولي گاهي بنا به شرايط لازم است چند ماه بمانم ولي اينكه براي هميشه باشد نه اين طور نيست.
در شرق آسيا اخبار جنگ سوريه وارونه منعكس ميشود چنانچه ايران را در كنار امريكا و اسرائيل ضد مردم سوريه نشان دادهاند علت اين امر چيست و چه بايد كرد؟
جداي از اين مسئله خيليها ايران را نميشناسند مثلاً وقتي ميگوييم ايران نه اينكه هم مرز هستيم و به انگليسي اسم ايران و عراق به هم نزديك است ما را با عراق اشتباه ميگيرند و مدام سؤال ميكنند آنجا جنگ است؟ اوضاع چطوري است؟ من تازه بايد براي آنها توضيح بدهم كه عراق غير از ايران است و ايران كشوري بدون جنگ و رو به رشد است. جالب است در كلاسهايم چندين بار پيش آمده كه تفاوت عراق و ايران را حتي برخي استادان نميدانند و اين مسئله به ديپلماسي ضعيف ما برميگردد.
به نظرتان بهترين كار براي تبليغ تشيع در جهان چيست؟
يكي از مباحثي كه در حوزه تبليغ تشيع وجود دارد اين است در كنار تبليغ منبري فعاليتهاي ديگري هم داشته باشيم. مثلاً در كنفرانسها و جلسات بينالمللي حضور فعال داشته باشيم و با آشنايي به زبانهاي زنده دنيا و علوم جديد بتوانيم به خوبي مشخصات مذهب تشيع را به جهانيان برسانيم تا حقيقت آن را دريابند.
مهمترين دستاورد تبليغي خودتان را در سفرها چه ميدانيد؟
در حدي نيستم كه دستاوردي از خودم داشته باشم و بخواهم ارزيابي كنم، ولي به لطف خدا دراين سالها كه فعاليت تبليغي داشتهام و مقالاتي ارائه كردهام خيليها نظر دادهاند و اين نظرات براي من سازنده و قابل تأمل بوده است. بهنظرم بايد در عرصه فضاي مجازي فعال باشيم. خيليها هستند كه سؤال دارند و از اين طريق ميپرسند و بايد بتوانيم جوابگوي آنها باشيم.
تلخترين خاطرهاي كه از سفرهاي تبليغي خارج از كشور داشتهايد چه بوده است؟
اين است كه گاهي ايران اسلامي ما، رهبري و انديشههاي امام خميني را نميشناسند فكر ميكنند اينها تنها انقلابي به معناي سياسي روز بودند و نميدانند انديشههاي بزرگ داشتند طرح براي دنياي مدرن داشتند و اين بعد مهم شخصيت امام و رهبري كاملاً ناشناخته مانده است. يكبار در بزرگترين دانشگاه اندونزي سخنراني داشتم شخصيتهاي علمي زيادي آنجا بودند. يكي از من سؤال كرد چرا ايران از تروريستهاي داعش حمايت ميكند؟ ناراحت شدم؛ چراكه ما خودمان پيشگام مبارزه با داعش هستيم ولي خلاف آن مطرح ميشود همه اينها ناشي از ضعف در ديپلماسي رسانهاي ماست؛ وقتي مسئله را براي او توضيح دادم برايش جالب بود. خاطرات تلخ زياد است اينكه به شيعه اتهام زياد ميزنند دل را به درد ميآورد. يادم نميرود يكبار در كشوري عربي فردي تا فهميد من شيعه هستم به من ضربه محكمي زد و گفت كافر و حرامزاده؛ اين نشان ميدهد چه تلخيهايي در مسير تبليغات بينالملل براي ما وجود دارد و با چه تهمتهاي تلخي مواجه هستيم كه بايد آنها را پاك كنيم. چند شب پيش يكي از دوستان پيامي داد كه ايران چرا با اسرائيليها است و با امريكا همراه است. در اين ميان آنچه بيشتر ناراحتكننده است اين است كه برخي ناآگاهانه در داخل حرفهايي ميزنند كه آب به آسياب دشمن ميريزند طوري كه در بيرون عليه ما استفاده ميشود.
كلام را با خاطره خوب به پايان ببريم...
وقتي يك پست ساده ميگذارم در فيسبوك ميچرخد اين به نظرم اتفاق خوبي است. مثلاً خاطرهاي گذاشتم ديدم 13هزار نفر طي چند روز آن را ديدند و ابراز علاقه داشتند. اينها به من انگيزه ميدهد تا در فضاي رسانهاي بيشتر فعاليت كنم. يا فردي درباره شيعه نگاه بدي داشت از من سؤال كرد شما چرا اينطور نماز ميخوانيد و كلي سؤال و انتقاد داشت بعد كم كم طي رد و بدل پيامها دوست شديم. بعداً متوجه شدم او از ليدرهاي بزرگ جريان سلفي است، ولي با اين حال به من محبت دارد و هديه براي من ميفرستد. اين نشان ميدهد با اخلاق محمدي حتي وهابيون تحت تأثير قرار ميگيرند چون اغلب تشيع را نميشناسند و به اصل حقيقت برميگردند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]