تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820480942




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خودزني نكنيم؛ اگر وحدت اصلاح طلبان ميسر نشد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: خودزني نكنيم؛ اگر وحدت اصلاح طلبان ميسر نشد


احزاب- جميله كديور رئيس دوره‌اي شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد كه در سال‌هاي اخير به شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات تغيير نام داده است در زماني كه شايد بتوان گفت در يكي از حساس‌ترين موقعيت‌ها و بعد از دور اول انتخابات مجلس هشتم مسئوليت هماهنگي گروه‌هاي اصلاح طلب را به عهده گرفته، او از چهره‌هاي زن شناخته شده اصلاح طلب است.

وي عضو هيأت علمي دانشكده علوم اجتماعي و اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) است و مي‌خواهد سكان هدايت اصلاح طلبان را از ساختماني واقع در انتهاي محوطه دانشگاه الزهرا(س) كه به قول خودش «ساختمان تبعيدي‌هاست» به دست گيرد.

كديور دانش آموخته علوم سياسي و همسر عطاء الله مهاجراني اولين وزير فرهنگ و ارشاد كابينه خاتمي است كه به علت سكونت همسرش در انگليس، بين ايران و انگليس «در رفت و آمد» است.

در خصوص گذشته، حال و ادامه كار شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات با وي به گفت و گو نشستيم. جميله كديور كه در كارنامه اش نمايندگي مردم تهران در شوراي شهر تهران و مجلس ششم را نيز دارد معتقد است«حكايت اصلاحات، اصلاح طلبان و انديشه اصلاح طلبي در جامعه اي كه تار و پود آن استبداد زده است؛ حكايت غريبي است. حكايتي كه جديد نيست؛ ريشه در تاريخ ملتي خسته، ولي بزرگ با انديشه هاي آرماني، ولي ناكام مانده دارد.» گفت و گوي همشهري عصر با كديور مرور بخشي از اين حكايت محسوب مي‌شود.

* دلايل و اهداف شكل‌گيري شوراي هماهنگي جبهه دوم خرداد چه بود؟

همانطور كه از عنوان شوراي هماهنگي مشخص است، مجموعه‌اي از گروه‌هاي مختلف است كه در راستاي هماهنگي، همفكري و هم‌افزايي احزاب و گروه‌هاي سياسي كه نگرش اصلاح‌طلبانه دارند، شكل گرفته و نقطه عطف فعاليتش هم بعد‌از دوم خرداد 76 بود. البته قبل‌ازآن هم گروه‌هايي بودند كه فعاليت‌هايي داشتند ولي تحت اين عنوان نبود و به‌صورت خاص اين عنوان بعد‌از دوم خرداد 76 با مشاركت جمعي از احزاب و گروه‌ها به‌منظور هماهنگ كردن بيشتر گروه‌هاي اصلاح‌طلب در رابطه با مواضع و موضوعات كلان‌تر كه نياز به هماهنگي بيشتر وجود دارد، تشكيل شد كه طي سال‌هاي بعد‌از دوم خرداد تعداد اين گروه‌ها افزايش پيدا كرد. اين شورا به‌عنوان محور و كانون مركزي گروه‌هاي اصلاح طلب طي اين سال‌ها فعاليت كرده و نقش آن در وحدت گروه‌هاي اصلاح طلب در مقاطع مختلف خصوصا در ايام انتخابات تعيين كننده بوده است.

* شورا با همكاري چند حزب و گروه آغاز به كار كرد و در حال حاضر چند عضو دارد؟

با مشاركت18 حزب آغاز به‌كار كرد و در حال حاضر هم 21 عضو دارد، البته تعدادي از احزاب و گروه‌هاي ديگر هم درخواست عضويت داده اند كه بعضاً متناسب با اساسنامه و آيين‌نامه داخلي عضويت آنها بررسي مي‌شود.

* آيا همكاري و هماهنگي بين اعضاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات به‌صورت واقعي وجود دارد و يا اين هماهنگي و همراهي صرفاً استراتژيك است؟

اختلاف بين احزاب و گروه‌هاي سياسي يك امر طبيعي و كاملاً معقول و مورد پذيرش است و اينكه تصور كنيم همه احزاب و گروه‌هاي سياسي يكسان بينديشند و نقطه افتراق و اختلاف نداشته باشند، به‌معني نبود حزب است و طبيعي است كه اين اختلاف‌نظرها وجود دارد و در زمان‌هاي مختلف هم خود را نشان مي دهد، ولي آن چيزي كه باعث شده اين احزاب و گروه‌هاي سياسي در ذيل عنوان شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات گرد هم جمع شوند، در حقيقت وجوه مشترك‌شان است كه آنها را كنار هم قرار داده و آن هم فعاليت در چارچوب اهداف اصلاح‌طلبانه است و يك حداقل‌هايي از تفكرات اصلاح‌طلبي اينها را دور هم جمع كرده ؛ كه عبارتند از حركت در چارچوب نظام، قبول قانون اساسي، فعاليت در اين محدوده، پذيرش اعتدال، پذيرش قانونمندي و قانونمداري و تأكيد بر تحمل و‌مداراي بيشتر، احترام به حقوق شهروندي ديگران، بحث تقويت جامعه مدني و تعدد و تحزب، اخلاق سياسي، آزادي انديشه و قلم و فعاليت براي اقشار مختلف از جمله دانشجويان، زنان، كارگران، معلمان و...، بحث رقابت آزاد است كه به رقابت آزاد و عادلانه و منصفانه احترام بگذاريم. اينها نقطه نظرات مشتركي است كه اين احزاب و گروه‌ها را گرد هم جمع آورده. ضمن اينكه افتراقاتي هم دارند كه ممكن است متناسب با شرايط خاص جامعه و موضوعات خاص، اين اختلافات كمرنگ‌ و پررنگ‌ شود و اين اصلاً قابل ترديد نيست ولي نقاط مشترك بسيار بيشتر از آن چيزي است كه اختلافات باعث شود اين احزاب و گروه‌ها از هم جدا شوند و در حقيقت تفكر اصلاح‌طلبي و نفي تماميت خواهي مهم‌ترين وجه اشتراك اين گروه‌هاست.

* با توجه به اينكه احزاب و گروه‌هايي در جناح اصلاحات داريم كه عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات نيستند، عوامل وفاق اعضايي كه عضو شورا هستند و باعث شده كه آنها با هم هماهنگ و همراه باشند، چيست؟

تعدادي از گروه‌هايي كه عضو شورا نيستند درخواست عضويت داده اند كه يا هنوز موضوعشان در شوراي هماهنگي مطرح نشده و يا موضوع مطرح شده ولي ممكن است در چارچوب اساسنامه و آيين‌نامه بعضي از دوستان موافقت نكرده باشند و نتوانستند آن رأي لازم را كسب كنند، البته تعدادي هم به اين مجموعه افزوده شده اند. حداقل شرط پذيرش اين احزاب و گروه‌ها آن است كه از سال 76 و در اين 11، 10 سال تفكري را كه اينها نمايندگي كردند و درواقع اين احزاب و گروه‌ها نماد اين تفكر بودند را در چارچوب تفكرهاي اصلاح‌طلبانه تلقي كنيم.

البته با توجه به اينكه دامنه اصلاح‌طلبي بسيار گسترده ‌است و تعريف خاصي هم از طرف هيچ گروهي نشده است، عملاً دامنه گسترده اين قضيه باعث شده كه خيلي از گروه‌ها خود را اصلاح‌طلب بدانند. منتها اصلاح‌طلباني كه ما مدنظر داريم در چارچوب و محورهايي است كه خدمتتان گفتم و نوعاً قبول تفكر حول محوريت انديشه‌هاي آقاي خاتمي رئيس جمهور سابق شكل گرفته، بنابراين شايد دوري و نزديكي به آن يكي از مقياس‌ها و معيارهايي باشد كه ما مي‌توانيم بر اين اساس معيار و يا ملاك ارزيابي تلقي كنيم.

* در شرايط فعلي آيا عوامل وفاق بيشتر است يا عوامل افتراق؟

مجلس هشتم تحت شرايط خاصي شكل گرفت، كانديداهايي كه خود را در معرض انتخاب شدن قرار دادند عملاً تحت شرايط مساوي مورد ارزيابي قرار نگرفتند. بحث رد صلاحيت‌هاي گسترده‌اي كه صورت گرفت و تعداد قابل ملاحظه‌اي از كانديداهاي شاخص اصلاح‌طلب رد صلاحيت شدند و به تعبيري حدود 90 كانديداي شاخص و صاحب نام رد صلاحيت شدند و در حقيقت گروه‌هاي اصلاح‌طلب در يك فضاي متعادل وارد صحنه انتخابات نشدند تا بتوانيم ارزيابي درست و دقيقي را نسبت به موضوع داشته باشيم.

در اين شرايط هم گروه‌هاي مختلفي از قبل بودند و گروه‌هاي جديدي هم به‌تدريج شكل گرفتند كه عنوان اصلاح‌طلبي را هم يدك كشيدند و براساس گروه‌هاي اصلاح‌طلبي جديد ائتلاف‌هاي جديدي شكل گرفت و با حمايت صدا و سيما و رسانه‌هاي جريان اصولگرا وزنشان بيش از آنكه واقعاً بودند، نمايانده شد و عملاً به‌دليل فضايي كه ايجاد كردند، توانستند از رانت‌هايي برخوردار باشند. گروه‌هايي كه در اين فضا شكل گرفتند و فعاليت كردند و ائتلاف‌هاي جديدي كه شكل گرفت و عملاً توانستند از برخي امتيازات هم برخوردار باشند كه جريان طيف اصلي اصلاحات و اصلاح‌‌طلبان از آن موارد بي‌بهره بودند.

* بيشتر بحث ما درخصوص شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات است و مي‌خواهيم ببينيم كه عوامل وفاق گروه‌ها و احزاب عضو شورا بيشتر است يا افتراق آن؟

به‌نظر من عامل وفاق بيشتر است و اصلاً اينكه اين مجموعه وجود دارد و همچنان فعاليت دارد وبا اقتدار در اين مدت عمل كرده، نشان‌دهنده اين است كه عوامل اشتراك و تحكيم داخلي آن بيشتر از موارد اختلافي است كه ممكن است در هر مجموعه وجود داشته باشد. يكي دو گروه هم بودند كه ساز مخالف مي زدند.عملا يكي در بيرون اين مجموعه جبهه اي موازي راه انداخت. ديگري خود دچار اختلافات داخلي شده و عملا عامل ناهمخوان توسط اكثريت آن مجموعه حذف شده است و آن مجموعه با نماينده جديدي حزب خود را در شورا نمايندگي مي كند.

* آيا از حزب اعتماد ملي درخواست عضويتي به شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات شده است؟

تا آنجايي كه من حضور ذهن دارم چنين درخواستي نشده؛ البته در مقطعي، حدود 3 سال، 3 سال و اندي پيش قبل از آنكه حزب اعتماد ملي شكل بگيرد، از آقاي كروبي به‌عنوان يك وزنه در نشست‌هاي شوراي هماهنگي دعوت به عمل مي آمد و خيلي از جلسات ما در دفتر ايشان برگزار مي‌شد و ايشان هم به‌عنوان يك چهره دلسوز و شاخص و هم به‌عنوان نماينده‌اي از مجمع روحانيون حضور داشتند و به‌عنوان يك چهره شاخص اصلاح‌طلب طرف گفت‌وگو بودند و در نشست‌هاي ما حضور فعال داشتند. طبيعي بود كه ديدگاه‌هاي خاص خودشان را هم دارند و با صراحت هر جا لازم بود نقد و هر جا لازم بود تأييد مي‌كردند. بنابراين شخص آقاي كروبي در آن مقطع حضور داشتند ولي بعد از شكل‌گيري حزب اعتماد ملي ايشان به نمايندگي از اعتماد ملي حضور نداشتند، نه خودشان و نه نماينده اي.

* شما فكر مي‌كنيد دليل عدم حضور حزب اعتماد ملي در شورا چه چيز مي‌تواند باشد؟

دليلش را بايد از خودشان پرسيد. نوعاً مصاحبه‌هايي كه آقاي كروبي كردند تا حدودي مشخص كرده كه دليل اصلي‌اش چه است. ايشان يكسري انتقادات نسبت به بعضي از تندروي‌هايي كه در مقاطع گذشته به تعبير ايشان از طرف بعضي افراد يا احزاب صورت گرفته بود، دارند با وحود اينكه همه انتقادات در نشست‌هاي قبلي شوراي هماهنگي كه جلسات با حضور ايشان برگزار مي‌شد تحت عنوان آسيب شناسي و نقد از درون مطرح شده و نوعاً دوستان مورد انتقاد در مواردي جواب‌هايي داشته و ديدگاه‌هاي خود را مطرح ‌كرده اند. قطعاً مهم‌ترين علت اين قضيه همين است كه ايشان نقد و نظري نسبت به گذشته دارند كه به اين نقد و نظر پايبند هستند و آن را عامل شكست اصلاح طلبان در سال‌هاي گذشته تلقي مي كنند. بر همان اساس سعي كردند خط خود را از اين مجموعه جدا كنند.

* شما آينده را مثبت ارزيابي مي‌كنيد كه حزب اعتماد ملي و ساير احزاب كه عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات نيستند، تمايل به عضويت داشته باشند و زير پرچم شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات به وحدت برسند تا در انتخابات آتي نتيجه مطلوب‌تري كسب كنند؟

من اميدوارم. ولي تصور نمي‌كنم كه اين اتفاق لااقل در رابطه با اعتماد ملي و برخي همسويان اين حزب بيفتد، يعني با توجه به ارزيابي‌ها و صحبت‌هايي كه تاكنون از سوي دبيركل اين حزب و برخي چهره هاي آن شده و نقطه‌نظراتي كه مطرح گرديده به‌نظر نمي‌رسد اين تمايل از آن طرف وجود داشته باشد. ضمن اين كه جريان اصلاحات و شوراي هماهنگي بارها تمايل خود را براي تحقق وحدت همه گروه‌ها در ذيل شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات اعلام كرده اند، ولي قراين مثبتي را متقابلا شاهد نبوده است.

بالاخره يكي از كاركردهاي سياسي حزب در عرف سياسي در تمام دنيا تلاش براي كسب قدرت است. دررابطه با احزاب و گروه‌هاي سياسي كشورمان نيز اين واقعيت مشهود است كه احزاب به‌دنبال كسب قدرت‌اند و اينكه بتوانند بيشترين مولفه هاي قدرت را براي خود كسب كنند و عملاً چون احزابي مثل حزب اعتماد ملي به‌دنبال اين قضيه هستند كه قطعاً هستند، و امر مذمومي هم نيست، به نظر مي‌آيد كه اين وحدت به اين دليل و دلايل ديگر ميسر نيست. چرا؟ چون فعلا ساختار سياسي كشور پذيراي اصلاح طلبان در ساختار سياسي كشور نيست. رد صلاحيت‌هاي گسترده اخير اين موضوع را نشان داد.

حركت‌هاي رسانه اي گسترده تخريبي عليه اصلاح طلبان و اظهارنظرهاي سياسي دولتمردان مويد اين موضوع بود. در هر حال حزب اعتماد ملي درصدد حضور فعال در عرصه رياست جمهوري و عرصه سياسي و قدرت به معناي عام خود است. طبيعي است كه بسيار محاسبه شده عمل كند و سعي‌كند خود را و حساب خود را به طرق مختلف جدا سازد... درهر حال در چارچوب وحدت گروه‌هاي اصلاح‌طلب اگر طرفين واقعا خواستار آن هستيم، بالاخره بايد اين مسائل و نقد‌ها و اين مباحث مطروحه و دل آزردگي‌ها و دل چركيني‌هايي كه نسبت به همديگر وجود دارد، دوباره و چندباره مطرح شود و بالاخره در جايي حل و فصل شود. به‌نظر من با توجه به رويكرد كلان گروه‌هاي اصلاح‌طلب و اينكه بتوانند به هدف نهايي و غايي خود بهتر و سريع‌تر برسند، زمان آن است كه اين مباحث به آن نتيجه نهايي برسد. حتي اگر ذيل شوراي هماهنگي اين وحدت ميسر نشد لااقل خودزني نكنيم.

* سران اصلاحات بارها خواهان كنار گذاشتن اختلافات حزبي در جناح اصلاحات و ايجاد هماهنگي و وحدت بين اين احزاب و گروه‌ها بودند، شورا چه اقدامي در اين‌خصوص انجام داد و تا چه اندازه موفق عمل كرد؟

بالاخره همين قدر كه شورا شكل گرفته و فعاليت خود را ادامه و استمرار داده و چتري براي هماهنگي گروه‌هاي مختلف است، به نظر مي‌آيد توانسته در اين راستا عمل كند. منتها نوعاً گروه‌هايي كه دم از ناهماهنگي‌ مي‌زنند گروه‌هايي بودند كه خارج از اين مجموعه بودند و يا در مقطعي خط خود را از اين مجموعه جدا كردند.

بنابراين اگر بحث شوراي هماهنگي است به‌نظر مي‌آيد كه شورا كاملاً هماهنگ عمل كرده و سعي كرده در راستاي اهداف و سياست‌هايي كه چه آقاي خاتمي و چه ديگر دلسوزان جريان اصلاحات مطرح كردند، حركت هماهنگ خود را پيش برده و سعي كرده كه با وجود اتفاقاتي كه افتاده، مثلاً بحث رد صلاحيت‌هايي كه صورت گرفت كه باعث دل‌آزردگي‌ خيلي از افراد دلسوزي شد كه رد صلاحيت شدند، ائتلاف محفوظ و مصون باقي بماند و در راستاي آن اهداف كلي، جريان اصلاح‌طلبي در انتخابات شركت كرده و حضور فعال داشته باشد و مردم را به انتخابات تشويق كنند. به‌نظر من همه اينها نقاط مثبتي است كه جريان اصلاح‌طلب براساس تجربيات گذشته و خيلي از مباحثي كه در گذشته از سوي برخي افراد يا گروه‌ها مطرح مي‌شد مثل بحث تحريم و كنار گذاشتن انتخابات و...، درس گرفته و در راستاي آن حركت‌هاي وحدت‌آميز، حركت كند.

* به نظر شما خاتمي براي انتخابات رياست‌جمهوري دور دهم خود را كانديدا مي‌كند؟

اين را بايد از خود ايشان سؤال كنيد ولي قطعاً گروه‌هاي سياسي نسبت به اين قضيه اقبال دارند و تشويق هم كردند و مي‌كنند و از فحواي مذاكرات و مصاحبه‌ها و موضع‌گيري‌هايي كه شده تأكيد بر كانديداتوري ايشان است. البته براساس گفته‌هايي كه آقاي خاتمي تا به حال داشته اند ورود خودشان را تاييد نكرده اند، هرچند نزديكان ايشان از جمله آقاي ابطحي بر اين موضوع صحه گذاشته اند ولي به نظر من الان خيلي زود است كه چه به لحاظ سلبي و چه به لحاظ ايجابي به اين موضوع بپردازيم و بايد مقداري جلوتر برويم و فضاي سياسي كشور را بسنجيم و ببينيم كه جنبه‌هاي مختلف قضيه به چه سمت و سويي پيش مي‌رود.

* الان اصلي‌ترين شعار و دغدغه اصلاح‌طلبان چيست و در راستاي آن چه برنامه‌اي دارند؟

به نظر من اينها در دو حوزه شعار اصلي دارند. يكي در حوزه داخلي و يكي در حوزه خارجي. در حوزه داخلي مشكل اصلي كشور ما مباحث اقتصادي مثل تورم، گراني و بيكاري است كه در برنامه‌هاي اصلاح‌طلبان و در نشست‌هاي انتخاباتي هم كه داشتند به تفصيل در رابطه با اين موضوع، به‌خصوص بحث مبارزه با گراني و تورم و بهبود وضعيت معيشت اقتصادي مردم تاكيد شده است.

اين بحث داخلي است كه فكر مي‌كنم اولويت اصلي و درجه اول اصلاح‌طلبان در اين مقطع باشد و بحث دوم، در رابطه با تماميت كشور، امنيت ملي و نگراني‌هايي كه امنيت كشورو منافع ملي ما را به مخاطره مي‌اندازد، دغدغه و دلمشغولي اصلي اصلاح‌طلبان در اين مقطع است و قطعاً اگر در مجلس حضور پيدا كنند، يعني اقليتي كه در مجلس حضور دارد، در دور دوم انتخابات مجلس هشتم قدرتمندتر شود و تعداد افزون‌تري از اصلاح‌طلبان در مجلس حضور پيدا كنند، امكان اينكه بتوانند اين برنامه‌ها را محقق كرده و يا پيش ببرند، زياد خواهد بود.

* با توجه به اينكه نتيجه دور اول انتخابات مجلس هشتم به نفع اصلاح‌طلبان نبود به نظر شما اصلاح‌طلبان براي ماندن در عرصه سياسي به چه مسائلي توجه خواهند كرد؟

شما نتيجه انتخابات را بر چه اساسي بررسي مي‌كنيد؟ موقعي شما مسابقه‌اي را در نظر مي‌گيريد كه دو رقيب دارد كه دست و پاي يك رقيب را مي‌بنديم و مي‌گوييم در اين مسابقه شركت كن و انتظار برنده شدن را هم از آن داريم و رقيب ديگر را هم با استفاده از انواع و اقسام امكانات، حمايت و شارژ مي‌كنيم، يا خودش دوپينگ مي كند، چه انتظاري خواهيد داشت؟ با توجه به اينكه رقابت و انتخابات در عرف سياسي تعريف خاصي دارد، لااقل‌ ما نمي‌توانيم در مورد انتخابات مجلس هشتم اين تعريف را صادق بدانيم، بنابراين اينكه اصلاح‌طلبان در دور اول انتخابات موفق نبودند، را قبول ندارم، لااقل در حوزه‌هايي كه آنان كانديدا داشتند و شرايطشان نسبتاً منصفانه بود، توانستند در حد بين يك دوم تا يك سوم كرسي‌ها را كسب كنند و در جاهايي كه اين امكان برايشان وجود نداشت طبيعي است كه انتظار آنچناني هم نمي‌توانيم داشته باشيم.

وقتي كه تمام كانديداهاي شاخص يك جريان را رد صلاحيت مي‌كنند و به تعداد حداقلي، يعني سقفي براي اينها در نظر گرفته مي‌شود كه انگار فقط اين تعداد بايد ورود پيدا كنند نتيجه‌اش هم همين است كه مي‌بينيم. شما فكر مي‌كنيد كه نتيجه انتخابات براي جريان اصولگرا متضمن موفقيتي بوده؟ اينكه با حداقل آرا بتوانند بالا بيايند در يك شهر چند ميليوني مثل تهران.يعني حدود30 درصد مردم در انتخابات تهران شركت كنندو بعد منتخبين با 25 درصد بتوانند به مجلس وارد شوند و تازه بسياري از آراي اصلاح طلبان به‌عنوان باطله محاسبه نشود و براي اينكه اصولگرايان بالا بيايند اين آراي باطله در سرجمع آرا محاسبه نشود كه مشكلي براي آن 25 درصد آرا پيش نيايد. شما به اين مي گوييد موفقيت؟ در هر حال ما كشور را از خودمان مي دانيم و در هر حال حضور فعال خود را خواهيم داشت.در عرصه سياسي نشد، در عرصه اجتماعي فعاليت مي كنيم.

* پس شما اين را كه مردم اقبال نه چندان خوبي به اصلاح‌طلبان داشته‌اند را تاييد نمي‌فرماييد؟

قطعاً اين را قبول ندارم. به نظر من مردم اقبال چندان خوبي به امر انتخابات نشان ندادند و عملا ميزان مشاركت و عدم مشاركت مردم نشان‌دهنده ميزان رغبت يا عدم رغبت آنها به امر انتخابات بود. اينكه ما بياييم بگوييم كه مثلاً ميزان حضور مردم پنجاه و چند درصد بود و آن هم در مناطقي كه فرضاً عوامل غيرسياسي در امر انتخابات دخيل است كه اين آمار را بالا مي‌برد، نشان‌دهنده رغبت عمومي به انتخابات نيست.

رغبت عمومي به امر انتخابات به‌عنوان يك مولفه سياسي، در شهرهاي بزرگي مثل تهران، شيراز، اصفهان، مشهد و غيره نشان داده مي‌شود.

اينكه در فلان شهر، فلان قبيله و طايفه و فلان روابط خويشاوندي است و خيلي از مؤلفه‌هاي مختلف دخيل است كه عنصر سياسي در آن مؤثر نيست نه جريان اصلاح‌طلب مي‌تواند دم از موفقيت در اين مناطق بزند و نه جريان اصولگرا. بنابراين ما بايد در جاهايي بحث اقبال عمومي به انتخابات و جريان‌هاي سياسي را مطرح كنيم كه بحث سياسي پررنگ است و اين مسئله در شهرهاي بزرگ است كه اگر بررسي شود ميزان رأي عمومي مردم در اين مناطق بين 30 تا 35 درصد است.

* هر از چندي اعلام حمايت و نزديكي آمريكا و رئيس‌جمهور آن را از جريان اصلاحات و اصلاح‌طلبي ايران را شاهديم؛ شما دليل اين اعلام حمايت و نزديكي را در چه مي‌دانيد؟ و چرا اين مسئله انجام مي‌شود؟

اتفاقا ما بايد اين سؤال را بپرسيم. خيلي موضع شبهه‌برانگيزي است كه يك جريان محافظه‌كار كه انديشه‌اش مبتني‌بر محافظه‌كاري است بر چه اساسي از يك جريان اصلاح‌طلب حمايت مي‌كند. به نظر مي‌آيد مهم‌ترين دليل آن اين است كه چون درصدد خدشه وارد كردن بر جريان اصلاحات است اين حمايت‌ها كه هيچ پايه و اساسي هم ندارد، صورت مي‌گيرد. هيچ نسبتي بين جريان اصلاح‌طلب و جريان محافظه‌كار وجود ندارد و من اين حمايت‌ها را شبهه ‌برانگيز مي‌دانم و براي اينكه ريشه اصلاح‌طلبي در كشور زده شود، اين حمايت‌ها صورت مي‌گيرد.

مشابه جريان كنفرانس برلين كه حركت‌هايي انجام شد جهت اينكه نگاه مردم نسبت به جريان اصلاح‌طلب دچار خدشه شود و در حقيقت اين اتفاقات در سطح ديگري صورت مي‌گيرد كه از اين فضا جريان محافظه‌كار داخلي حداكثر بهره‌برداري را كند. ما نظام را از خودمان مي‌دانيم و حتي اگر اخراج‌مان كرده باشند كه كردند باز تلاش خودمان را براي ورود به صحنه حاكميت از طريق مكانيسم‌هاي مسالمت‌آميز خواهيم داشت.

* واكنش شورا به حمايت آمريكا از اصلاح طلبان در اين خصوص چه بود؟

جريان اصلاح‌طلب اصلا نيازي به حمايت خارجي ندارد، جريان اصلاحات خود را پشتگرم حمايت‌هاي داخلي و پشتگرم به خواسته‌ مردم مي‌داند و براين اساس اگر فضاي رقابتي در كشور ايجاد شود و مردم بتوانند خواسته خود را در يك فضاي آزاد بيان كنند، قطعا گزينه اولشان جريان اصلاح‌طلب خواهد بود.

تاريخ درج: 2 تير 1387 ساعت 14:04 تاريخ تاييد: 2 تير 1387 ساعت 15:17 تاريخ به روز رساني: 2 تير 1387 ساعت 14:31
 يکشنبه 2 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن