واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
خوشبختی همه کودکان ایرانی سارا روستاپور همان خاله سارای دوست داشتنی بچههای دهه ۸۰ است. در آن زمان هنوز تعداد خالهها و عموهای تلویزیون به اندازه امروز زیاد نشده بود.
به گزارش فرهنگ نیوز، سارا روستاپور همان خاله سارای دوست داشتنی بچههای دهه 80 است. در آن زمان هنوز تعداد خالهها و عموهای تلویزیون به اندازه امروز زیاد نشده بود. خاله سارا به محض ورود به برنامه «رنگینکمان» توانست دل بچههای ایران را از آن خودش کند. با وجود این که خاله سارا سالهاست از آن برنامه کوچ کرده و به سمت برنامهسازی رفته، اما بچهها هنوز او را به یاد دارند. او سالها برنامه «گلآموز» را برای شبکه آموزش تهیه و اجرا کرده است. روستاپور این روزها مشغول ساخت برنامه برای شبکه کودک است. او معتقد است با وجود این که 35 سال از عمرش را سپری کرده، ولی هنوز کودک درونش زنده است و حتی رفتارهایش هم از این کودک درونی تبعیت کرده و مثل بچهها قهر و آشتی میکند. او عاشق بچههاست و علاقهمند است سال آینده یک فیلم سینمایی برای بچهها کارگردانی و خودش هم در آن بازی کند. به بهانه ورود روستاپور به 35 سالگی میزبان او شدیم که روزگاری خودش برای روزنامه جامجم عکاسی میکرد.
صمیمی با تلویزیون
از کودکی بیننده پر و پا قرص تلویزیون بودم. چپ و راست میرفتم فقط تلویزیون میدیدم، حتی پدرم همیشه به شوخی میگفت میترسم یک روز خانه بیایم و ببینم تو توی تلویزیون رفتی! به همین دلیل همیشه برنامههای تلویزیون را دنبال میکردم. در واقع علاقه من به تلویزیون باعث شد به سمت برنامهسازی و اجرا بروم. وقتی چنین تصمیمی گرفتم خانوادهام خیلی خوشحال شدند و کاملا موافق هم بودند. اولین اجرای تلویزیونیام، برنامه «از مدرسه تا مدرسه» بود. راستش پدر و مادرم به حدی از این تصمیم خوشحال بودند که زمان تست و اجرا هر دو نفرشان همراهم میآمدند. واقعا در طول این سالها حامی من بودند و همین انگیزهام را تقویت کرد و سکوی پرتابم شد.
رسیدن به آرامش با کار خیر
حضورم در کارهای خیریه به این دلیل است که دلم میخواهد به آرامش برسم. البته من از هیاهو کردن خوشم نمیآید، بنابراین با انجام این کار به دنبال شهرت نیستم. امیدوارم انجام دادن کارهای خیریه توشهای برای آخرتمان باشد. همیشه تا جایی که میتوانم از بچهها حمایت میکنم. با موسسه خیریه سیب سرخ همکاری میکنم که مختص بچههاست و به بچههایی رسیدگی میکند که مشکلاتی دارند.
تنفس بچهها در هوای پاک
هر فردی در روز تولدش آرزوهای قشنگ میکند. به دلیل علاقه بسیار زیادی که به بچهها دارم از صمیم قلب میخواهم همه بچههای ایران خوشبخت باشند. دوست دارم لبخند روی لب همه بچهها باشد. وقتی کودکی آزار میبیند، دلم میگیرد و واقعا ناراحت میشوم. به هیچ وجه شعار نمیدهم و کسانی که من را میشناسند، میدانند در دنیای خارج از کارم هم عاشق بچهها هستم. امیدوارم روزی پیش بیاید که بچهها در هوای تمیز نفس بکشند و تا این حد هوای آلوده وارد ریههای کوچکشان نشود.
به صورتم نقاب نزدم
زندگی شخصیام از زندگی کاریام جدا نیست. نمیتوانم خاله سارا را از سارا روستاپور تفکیک کنم. همان طور که جلوی دوربین بچهها را دوست دارم در واقعیت هم این طور است. هرگز نقاب خاله سارا را به صورتم نزدم. خاله سارا، واقعی و دلی است. در طول این سالها چند بار پیشنهاد بازیگری داشتم، حتی نقش کوتاهی را هم بازی کردم، اما علاقهای به بازیگری ندارم. البته در ادامه کار برنامهسازی در تلویزیون علاقهمندم یک فیلم سینمایی برای بچهها کارگردانی کرده و خودم هم در آن بازی کنم. اگر شرایطش فراهم شود سال آینده این کار را انجام میدهم. سیناپس اولیه فیلم را نوشتهام و نگارش قصه را باید به یک نویسنده خوب بسپارم. قصه هم به دوران کودکیام مربوط میشود.
منتقد خودم هستم
یک برنامهساز باید منتقد برنامههای خودش باشد، چون در غیر این صورت شناخت خوبی از مخاطبش نخواهد داشت و هم این که روز به روز افت میکند و از بینندهاش فاصله میگیرد. به همین دلیل سعی میکنم همیشه منتقد برنامههایم باشم تا بتوانم نظر مخاطبم را جلب کنم. البته مشکلات مالی وجود دارد، اما تلاش میکنیم پشت سرشان بگذاریم. از چندی پیش تولید برنامه «مهد پویا» را برای شبکه کودک آغاز کردم. برای تولید برنامه وقت میگذارم و تلاش میکنم از ایدههای جدید در برنامه استفاده کنم. در واقع حالم با ساخت این برنامه خوب است. از سوی دیگر معتقدم برنامهساز باید همیشه در حال حرکت باشد، زیرا در غیر این صورت مثل آب راکد خواهد بود. بنابراین همیشه در برنامهسازی نیازمند حرکت جدید هستیم.
نقاشی بچهها بهترین کادوی زندگی
هر فردی در روز تولدش کادوهایی از اطرافیان، نزدیکان و دوستانش دریافت میکند. من هم از این قاعده مستثنا نیستم، اما واقعا بهترین کادوی تولدی که گرفتم نقاشی بچههاست. در 35 سالگی از اتفاقات زندگیام راضی هستم و از جایگاهی که دارم خوشحالم و بالا و پایینهای زندگی را دوست دارم. در مجموع روزهای سخت و شاد را در کنار هم سپری کردهایم. خانواده خوبی دارم و همسرم حامی بسیار خوبی برایم است.
عکاسی در روزنامه جامجم
قبل از این که کار برنامهسازی را شروع کنم، خبرنگار و عکاس بودم. برای ضمیمه چاردیواری روزنامه جامجم عکاسی میکردم. در واقع سوژه عکاسی میدادند و من عکس میگرفتم. البته اوایل کارم یک سوتی در جامجم دادم. به من سفارش دادند از خانواده پرجمعیت عکاسی کن. من هم به خانه خالهام رفتم و از او خواستم به همه همسایهها بگوید بچههایشان را به حیاط خانه خالهام بیاورند. او هم این کار را انجام داد و بعد من از خاله و شوهرخالهام خواستم کنار 50 بچهای که جمع شده بود، بایستند. وقتی عکس را به روزنامه بردم همه از خنده ریسه رفته بودند. بعد به من توضیح دادند که نباید عکس نمادین بگیرم، بلکه باید مستند عکس میانداختم.
بچهها را خیلی دوست دارم
با وجود این که 35 ساله شدم، اما کودک درونم خیلی زنده است و از این موضوع خیلی خوشحالم و خدا را شاکرم. شاید برایتان جالب باشد، ولی من مثل بچهها رفتار میکنم، یعنی قهر و آشتیهایم مثل بچههاست.
بچهها همیشه رویم تاثیر مثبت میگذارند، به همین دلیل من هم مثل آنها شدهام. اگر کسی کاری برایم انجام بدهد خیلی خوشحال میشوم و برعکس اگر کسی ناراحتم کند، دلگیر میشوم.
نوع صحبت کردنم هم مثل بچههاست. البته من عاشق بچهها هستم و آنها را دوست دارم و دوست داشتنم فقط به برنامهسازی برنمیگردد، بلکه واقعا دوستشان دارم و برایشان وقت میگذارم.
به نظرم بچهها قلب پاکی دارند. دنیای پاک و دوستداشتنی کودکان را با هیچ چیز عوض نمیکنم.
هر کاری در زمان خودش جواب میدهد
هر ایدهای در برنامههای کودک تا یک زمانی جواب میدهد. ممکن است استفاده از خاله و عمو برای بچههای یک دهه خوب و دوستداشتنی باشد، اما برای بچههای دهه دیگر قابل استفاده نباشد. بنابراین هر ایدهای برای کودکان به عوامل زیادی بستگی دارد. البته نقدی به این مساله وارد نیست، چون بچهها در دهههای مختلف، روحیاتشان تغییر میکند. حالا من به عنوان برنامه ساز باید سراغ تغییرات بروم و نباید خودم را به یک دنیا محدود کنم، حتی در دورهای اجرا کردن ایدههایی در برنامهسازی به صورت موج راه میافتد، اما همان موج در یک دهه دیگر جواب نمیدهد. فقط یک برنامهساز باهوش و توانمند تلاش میکند به دنبال یک حرکت جدید باشد.
دوست ندارم مجری بزرگسال شوم
هیچ وقت وسوسه نشدم مجری بزرگسال شوم. راستش به این موضوع هم اصلا فکر نکردهام، چون علاقهای به اجرای برنامه برای بزرگسالان ندارم. مگر آن که آن برنامه موضوعش مرتبط با بچهها باشد و من بهعنوان کارشناس مجری در برنامه حضور داشته باشم. در مجموع اجرای برنامههای کودک برایم حس نوستالژی دارد و دوست دارم این حس برایم باقی بماند. بچهها را خیلی دوست دارم و به من کلی انرژی و حس خوب میدهند. وقتی آنها در خیابان من را میبینند و ابراز محبت میکنند برایم یک حس لذتبخش و دوستداشتنی است.
تماشای برنامههای کودک خارجی
من از سال 78 وارد برنامههای کودک شدم و از آن زمان تا امروز و تا هر زمانی که بخواهم به کار برنامهسازی ادامه بدهم، تحقیق و مطالعه جزو برنامههای اصلیام است. مطالعه، لازمه کار برنامهسازی است. به همین دلیل من بیشتر برنامههای کودک خارج از کشور را دنبال میکنم.
شاید باور نکنید، اما بخشی از کتابخانهام را به سی دی برنامههای خارجی اختصاص دادهام که هر روز آنها را میبینم، چون دلم میخواهد هم دانشم را به روز کنم و هم این که بچهها با علاقه کارهایم را دنبال کنند، به همین دلیل برای صداپیشگی برنامه مهد پویا که مراحل تولید را برای شبکه کودک سپری میکند از بچههای دو، سه و چهار ساله استفاده کردهام.
منبع: جام جم
95/10/12 - 15:08 - 2017-1-1 15:08:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]