تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838054139




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت غواص جامانده از عملیات کربلای 4


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
روایت غواص جامانده از عملیات کربلای 4
روایت غواص جامانده از عملیات کربلای 4 سید خالق سجادی، یکی از رزمندگان مازندرانی کربلای 4 است، او اکنون فرماندار بهشهر است و از زبان یک جامانده کربلای 4 و مردانی که با لباس غواصی به شهادت رسیدند روایت می کند.


به گزارش فرهنگ نیوز، قصه پرغصه عملیات کربلای 4 زمانی آشکار شد که آن غواص‌ها با دست‌های بسته به شهر و دریارشان بازگشتند. مردان آبی آب‌های ایثار، مردان از جان گذشته عملیات کربلای 4 و آن قسمت قصه پرماجرا غواصانی با دست‌های بسته، روح ایثار را هنوز زنده نگه داشته است.
 
اما یک مرد و یک غواص از آن عملیات جا ماند تا روایتگر غواصان جامانده باشد. کم نبودند مردانی که رفتند و نیامدند، کم نبودند مردانی که کم سن و سال بودند اما می‌دانستند چه می‌کنند. کم نبودند مردانی که می‌دانستند بروند دیگر نمی‌آیند اما رفتند.
 
سجادی به ایسنا می‌گوید: من در سال 1362 زمانی که برای نخستین بار برای رفتن به جبهه اقدام کردم 15 سالم بود و تاریخ تولدم را تغییر دادم تا دو سال بزرگتر نشان بدهم. با این حال مرا به عنوان نیروی رزمی نپذیرفتند و در ابتدا از طریق کمک آشپز به جبهه اعزام شدم اما بلافاصله تغییر موضع دادم و به عنوان نیروی رزمنده در جنگ شرکت کردم.
 
شرایط حاکم بر جامعه به عنوان کشوری که در حال جنگ بود و نیاز به رزمنده داشت و احساس مسئولیتی که بر دوش همه مردم بود و از طرفی فرمان امام (ره) که همه مردم عاشقانه دوستش داشتند و از فرمان ایشان بی‌چون و چرا اطاعت می‌کردند و کوچک‌ترین شک و شبهه‌ای در مورد سخنانشان نداشتند موجب شد که مردم از پیر تا جوان و حتی نوجوانان در سنین پایین برای شرکت در جبهه‌های جنگ داوطلب شوند.
 
یک ماه پیش از عملیات کربلای 4 در دوره آموزشی در حال دویدن زمین خوردم و فرمانده گروهان می‌خواست تیری به نزدیک پایم شلیک کند تا بترسم و زودتر از جایم بلند شوم اما تیر به ساق پایم اصابت کرد و مجروح شدم اما به هیچ وجه از این حادثه دلگیر نشدم و زمانی که فرمانده گروهان از من عذرخواهی می‌کرد به ایشان گفتم که شما وظیفه خودتان را انجام دادید یعنی به گونه‌ای رابطه دوستانه میان رزمندگان و فرماندهان وجود داشت که همیشه و در هر حالی مطیع امر فرمانده به عنوان مجری فرمان حضرت امام(ره) بودیم.
 
 15 شهریور 1365 به جبهه اعزام شدیم و پیش از آن در چالوس دوره آموزشی را گذراندیم که سردار طوسی به عنوان مسئول اطلاعات عملیات لشکر در آن جا اعلام کرد یک عملیات ویژه و سخت در پیش داریم آنهایی که فکر می‌کنند می‌توانند،داوطلب شوند.
 
برای عملیات کربلای 4 از شهرستان بهشهر، من و سه نفر از پسر عموهایم، شهید بالویی، شهید آشکاران، شهید علی خادمیان، شهید نورعلی نقدی، شهید عباسپور، شهید اصغر عمرانی و شهید حسین مهربان داوطلب شدیم  و به همراه دیگر نیروهای داوطلب،آموزش‌های خاکی بسیار سخت به مدت 45 روز در پادگان هفت تپه سپری کردیم و پس از آن در رود اروند دو ماه آموزش غواصی گذراندیم و پس از اتمام دوره آموزشی چند روز به مرخصی رفتیم و دوم دی ماه به جبهه اعزام شدیم.
 
شامگاه سوم دی ماه 1365 با رمز محمد رسول‌الله (ص) عملیات آغاز شد و نیروهایی که آموزش غواصی را سپری کرده بودند به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه باید از داخل آب اروند غواصی می‌کردند تا کانال‌ها را پاکسازی کنند و خط شکن باشند و پس از آن گروه دوم با قایق می‌آمدند تا مستقیما به جزیره ام‌الرصاص بروند.
 
من جزو گروه اول به عنوان غواصان خط شکن بودم و به همراه دیگر رزمندگان کانال‌ها را پاکسازی کردیم در حین درگیری با عراقی‌ها در کانال، یحیی آشکاران مجروح شد اما با منطقه‌ای که من بودم فاصله داشت. من در حال الله اکبر گفتن بودم که یحیی آشکاران صدای مرا شنیده و به یکی از رزمندگان گفته بود که به خالق سجادی خبر مجروح شدن مرا بدهید. من بلافاصله خودم را به موقعیت رساندم و "یحیی" از آنجایی که پیش از جنگ؛ در بیمارستان امام بهشهر به عنوان بهیار کار می‌کرد از وضعیت جراحت خود خبر داشت و به من گفت "خالق، جراحتم به گونه‌ای است که اگر به عقب برگردم درمان می‌شوم اما اگر اینجا بمانم از خونریزی می‌میرم، من دوباره می خواهم برای مردم و نظام جمهوری اسلامی با دشمن بجنگم و پیروزی ایران را ببینم."
 
هوای بسیار سرد دی ماه به همراه تاریکی 12 نیمه شب و لباس‌های غواصی سنگین‌ شده،شرایط بسیار سختی را رقم زده بود. نیروهای عراقی هم لا به لای نیزارهای اروند  کمین کرده بودند و به سمت ما تیراندازی می‌کردند؛ اما در تاریکی هیچ چیزی قابل رؤیت نبود و از طرفی امکاناتی هم برای بردن مجروحان به عقب وجود نداشت. هرچقدر به دنبال امدادگر گشتم کسی را پیدا نکردم. به همین دلیل به سمت یحیی آشکاران بازگشتم و به وی گفتم امدادگری که بتواند زخمت را پانسمان کند پیدا نکردم اما کمی صبر کن دوباره می‌روم تا  شما را به عقب انتقال بدهم.چند قدمی از ایشان فاصله گرفتم که"یحیی" صدایم کرد "خالق؛ احتمال دارد تا تو برگردی من شهید شوم؛بیا به عنوان رفیق و همشهری با هم روبوسی و خداحافظی کنیم" به سمتش برگشتم و صورتش را بوسیدم و کارت شناسایی رزمندگی‌اش را از داخل لباس غواصی‌اش درآوردم و روی سینه‌اش گذاشتم تا اگر رزمندگان دیگر از آنجا عبور کردند وی را شناسایی کنند، دوباره به عقب رفتم تا کمک بیاورم اما زمانی که بازگشتم یحیی آشکاران شهید شده بود.
 
پیش از آن که وارد آب اروند شویم داخل یکی از کانال‌ها نشسته بودیم که خاجیان، فرمانده گروهان به همه گفت زمانی که وارد عملیات شویم هیچ برگشتی وجود ندارد. هر کسی بخواهد می‌تواند همین حالا در تاریکی برگردد اما هیچ کدام از رزمنده ها برنگشتند و غیورانه وارد عملیات شدند. زمانی که وارد آب شدیم عرض اروند حدود 800 تا 1000 متر بود که باید این مسیر را غواصی می‌کردیم و برای اینکه در تاریکی زیر آب، غواصان از هم جدا نشوند و همدیگر را گم نکنند با یک ریسمان حلقه شده دور دستمان به هم متصل بودیم.
 
زمانی که وارد آب شدیم و چند متری را غواصی کردیم این احساس را داشتم که عراقی‌ها فهمیده‌اند و عملیات لو رفته است و زمانی که نیمی از مسیر را شنا کردیم عراقی‌ها تیراندازی را شروع کردند و بعدها چند نفر از اسیرهایی که از عراقی‌ها در آن عملیات گرفتیم اعتراف کردند که از همان ابتدا که نیروهای ایرانی وارد آب شدند ما آنها را می‌دیدم اما تیراندازی نکردیم تا عقب‌نشینی نکنید منتظر ماندیم تا نیمی از اروند را شنا کنید تا راه بازگشت نداشته باشید.
 
زمانی که تیراندازی شروع شد مانند قطرات باران گلوله از انواع سلاح‌ها به سمت غواصان ایرانی در آب تیراندازی می‌شد و در واقع اروند گلوله‌باران شده بود. من به زیرآب رفتم تا گلوله‌ها به من برخورد نکنند زیرا بسیاری از گلوله‌ها در برخورد با سطح آب کمانه می‌کنند و وارد عمق آب نمی‌شوند؛تقریبا 12 نفر از غواصان موفق شدیم به دیواره کانال عراقی‌ها برسیم.دو نفر از پسرعموهایم داخل کانال با نارنجکی که عراقی‌ها پرتاب کردند مجروح شدند و بالاخره توانستیم کانال را پاکسازی کنیم و گروه دوم که شهید بالویی و رحمت سعیدی هم در آن بودند با قایق به جزیره‌ام الرصاص رفتند و پس از آن دیگر هیچ خبری از آن‌ها نداشتیم و نمی‌دانستیم که اسیر یا شهید شدند.
 
گروه اول باید تا صبح صبر می‌کردیم و به عقب برمی‌گشتیم تا لباس غواصی را تعویض کرده و لباس نظامی بپوشیم و دوباره به عملیات برگردیم. صبح روز چهارم دی ماه مشغول جمع‌آوری پیکرهای شهدا و انتقال مجروحان شدیم و ظهر همان روز که فقط هفت نفر از غواصان گروه اول زنده مانده بودیم به مقر اولیه بازگشتیم و پس از تعویض لباس غواصی،آماده بودیم که دوباره به جلو برویم اما اعلام کردند که عملیات شکست خورده است و دستور عقب‌نشینی دادند و نیروهای ایرانی جزیره را تخلیه کردند و اینگونه در عملیات کربلای 4 از شهادت جاماندم.
 
زمانی که خبر پیدا کردن بقایای پیکر شهید بالویی و دیگر شهدای غواص را شنیدم حالم منقلب و دگرگون شد و همه خاطرات آن روز و شب عملیات کربلای 4 برایم تداعی شد و در زمان تشییع پیکر شهدای غواص در بهشهر فقط احساس شرمندگی داشتم که از فیض شهادت جامانده‌ام.
 









95/10/9 - 17:04 - 2016-12-29 17:04:25





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن