واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: «لوتبانان» امروز، «ساربانان» دیروز! یادداشت صفحه کوچه شماره 51 هفته نامه فردای کرمان با عنوان «لوتبانان» امروز، «ساربانان» دیروز! به قلم عباس تقی زاده مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات منتشر شد.
باد میوزد؛ میگویند: باد شمال است از لوت میآید؛ معلوم میشود سمت خراسان و سرکوهها برف باریده؛ نیمههای پاییز است و خوشههای خشک خرما را تقریبا بریدهاند. بازارِ «پَرکُت» ها داغ است (محل جداکردن خرمای خشک و درجه بندی کردن آنها)، زنها از صبح تا شب مشغولند تا خرمای شمسایی و قصب درجه یک شهداد را جداکنند. شیرگی و کروت و ممینایی را ظرف کنند. از لوت صداهایی میآید و خبرهایی در راه است. باغها از سبزی برگها و از نارنجی پرتقالها، خوشرنگ ترینند. صدا میآید، جرینگ جرینگ زنگولهها و صدایی نامفهوم اما آهنگین از ساربان قافلهای که از خراسان میآید. لحظه به لحظه بر شدت صدا افزوده میشود. کاروانیان چشمشان به گنبد فیروزهای امامزاده زید (ع) افتاده است و به شکرانهی گذر از لوت تندتر میآیند تا به زیارتش بشتابند. آب انبار «حاج امین» در چارسوق منتظر است تا تشنگان و از لوت آمدهها را سیراب کند. در شهر خبر میدهند قافلهایها آمدهاند و سیصد شتر در اشترخُف و کنار بازار سرپوشیده بار انداختهاند. خراسانیها یا همان قافلهایها، در حال جاگرفتن در صفههای دورادور کاروانسرا هستند و اذان ظهر را که میدهند و نماز اقامه میشود کم کم بساط معاملهی پایاپای آغاز و تا نیمههای شب ادامه دارد. پیرمرد روی ورقهای کاهی و کلفت چیزی مینویسد و آن را با نوشتن 1348شمسی میبندد....باد میوزد، میگویند از لوت لِوار میآید. باد میوزد، میگویند شوباد است. باد میوزد، میگویند سرخ باد و سیاه باد است و طوفان شده.این بار دولخ بیداد میکند. گویا در لوت خبری است. اما نه صدای ساربانی و نه جرینگ جرینگ آهنگین زنگولهی شتری به گوش میرسد. ویراژ موتور است و ماشین. به لوت میروم. لوت پرشده از رد لاستیکهایی که از شمارش خارج هستند. اثری از آن روح آرام و کویری نیست. آثار سیاهی لاستیکهای سوخته شده و یادگاری نوشتن بر کلوتها، روحت را خراش میدهد.گروهی بیرحمانه و شرمآور به جان لوت افتادهاند و دارند کاردش میزنند. چه دارد به روز این بکرترین جای طبیعت میآید؟ آرامشِ کلوتها؛ بیجمعیتترین و بزرگترین شهر کلوخی جهان به هم ریخته؛ درد وقتی بیشتر میشود که میشنویم عده ای، لوت را در پی شهاب سنگ میکاوند و تحت پوشش گردشگر زیر شن های لوت را میجویند. باد که میوزد دیگر صدای ساربان را نمیآورد، صدای جان دادن لوت را میپراکند!سال 1378 پس از پایان همایش ملی شناخت کویر لوت و سفر بیش از 600 نفر به کویر، یادداشتی با عنوان «کویر را چگونه ترک کردیم»، نوشتم که در شماره بهار 79 فصلنامه نخل شهداد چاپ شد. 17 سال گذشته است؛ اما ای کاش با برگزار کردن همایش و جشنواره و ساخت فیلم و بازدید و اردو و مسابقه و آفرود (تجاوز و تهاجم خردابزاری و ماشینی و خشن و بیرحم و نامتمدن به پاکترین و اهوراییترین اقلیم) در لوت، پروندهاش را نمیبستیم و نگاهی هم به آنچه برجای گذاشتهایم میکردیم. در بخشی از آن یادداشت نوشتم: « چه خوب میشد آدمها دیگر به کویر نیایند و پرسیدهام: نمره حفظ محیط زیست ماچند است؟».سالهایی گذشته است؛ اما آسیب به لوت همچنان ادامه دارد و ما شاهد نوعی انفعال، تماشاگری و از دست دادن زمان و فرصت هستیم. البته قدردان کسانی هستیم که حرمت کویر را نگه میدارند و حتی سعی در التیام زخمهایش دارند. مدیریت لوت و ساماندهی سفر به آن به اقتدار نیاز دارد. حفط لوت این سرمایهی مشترک جهانی باید در اولویت باشد و با هر فرد یا گروه خاطی باید برخورد کرد (با هر عنوان و در هر سطحی). کویر ملک شخصی نیست که هر کسی بخواهد هر طور دلش خواست در آن تفریح کند، بر کلوتهایش بتازد و به آن آسیب بزند. اگر ترمز هیجان کاذب و نامعقول را نکشیم سرعت تخریب کلوتها فزونی مییابد.برای ساماندهی مدیریت لوت، هم به ساختارهای رسمی و اداری نیاز است و هم به نهادهای مردمی، و نه صوری و کاغذی.از آنجا که استقرار ساختارهای رسمی و ادرای زمانبر و وابسته به تصویب و اختصاص بودجه و پیمودن مراحل خاص اداری و حتی اعمال سلیقه است لازم است در اقدامی سریع و البته منطقی و علمی با آموزش و آگاه سازی عمومی همسایگان کویر در استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی که در محدودهی حریم ثبت جهانی بیابان لوت قرار دارند، نهادهای مردمی برای حفاظت پایدار از لوت راه اندازی و فعال شود. نهادها و تشکلهایی که حفاظت از لوت را به «لوتبانان» بسپارند.در بهترین و آرمانیترین وضع، همه باید «لوتبان» و حافظ لوت باشیم؛ اما از نشستن و صبر کردن نمیتوان به این هدف رسید. پیشنهاد میشود با مشارکت همهی کسانی که دلشان برای حفاظت بیابان لوت و طبیعت بکر آن میتپد با همکاری موثر و گشاده سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در استانهای کرمان، خراسان جنوبی و سیستان وبلوچستان؛ بهرهمندی از ظرفیتهای محلی در بخش شهداد، نهبندان و نصرتآباد و استفاده از تجربهی سایر نهادها و موسسات داخلی و بینالمللی و افراد فعال در این زمینه؛ تشکل (سازمان) مردمی و غیردولتی «لوت بانان» تاسیس گردد.بدون شک با مشارکت فعالانه و واقعی اهالی، همراه با ارایهی آموزش و اعتماد به همسایگان لوت، -صاحبان اصلی آن- همراه با حمایتهای دولتی و قانونی؛ تصویب و ابلاغ آییننامههای تخصصی و لازم، بیابان لوت بیش از پیش حفظ خواهد شد و به حیات طبیعی خود بازخواهد گشت. لوت بانان میتوانند پهنهی لوت را حفاظت کنند. رسیدن به لوت بانی مردمی، فقط با صدور بخشنامه، برگزاری نشست و انجام مصاحبه شدنی نیست و علاوه بر آن نیازمند گشودگی در ارتباط، تعامل، گفت و شنود افقی و همسطح با مردم، با زبان مردم و مشارکتدهی در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، اختیاربخشی و توزیع متوازن و ارایهی خدمات در گستردهی زیست بوم لوت و محدود نشدن به چند روستا و شهر است. امروز باید لوت بانان را به یاد ساربانان دیروز به لوت بازگرداند، تا نغمهی زندگی و همزیستی با کویر را در لوت زمزمه کنند. لوت بانی همت میخواهد و باور به مشارکت واقعی مردم.دریافت کننده: داود رجبی بهجت ** انتشار دهنده: رسول محمدحسنی7437/3028
01/10/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]