تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مشورت با عاقلِ خيرخواه، خجستگى، بركت، رشد و توفيقى از سوى خداست. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816976111




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«یلدا» در شعر شاعران پارسی


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
«یلدا» در شعر شاعران پارسی
«یلدا» در شعر شاعران پارسی ایرانیان از دیرباز طولانی‌ترین شب سال را پاس می‌داشته‌اند و تشبیهات و تمثیلات این شب نیز در شعر شاعران ایران زمین، مورد توجه بوده و هست.


به گزارش فرهنگ نیوز، امشب آخرین شب پاییز و شب یلداست؛ طولانی‌ترین شب سال که قرابتی دیرین با شعر و شاعری دارد و توصیفات و بیان آن در شعر شاعران گذشته و حال و آینده طنین انداز خواهد بود.  
یکی از این شاعران که در اشعار بسیاری به شب یلدا اشاره دارد، حضرت سعدی است که در یکی از اشارات خود چنین می آورد:
 
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
 فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را
 
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
 بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
 
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
 به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
 
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
 چرا نظر نکنی یار سروبالا را
 
شمایلی که در اوصاف حُسن ترکیبش
 مجال نطق نماند زبان گویا را
 
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
 خطا بود که نبینند روی زیبا را
 
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
 چنان به ذوق ارادت خورَم که حلوا را
 
کسی ملامت وامق کند به نادانی
 حبیب من که ندیدست روی عذرا را
 
گرفتم آتش پنهان خبر نمی ‌داری
 نگاه می ‌نکنی آب چشم پیدا را
 
نگفتمت که به یغما رَوَد دِلَت، سعدی
 چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
 
هنوز با همه دردم امید درمانست
 که آخری بود آخر، شبان یلدا را
 
او در شعر دیگری هم، اینچنین آغاز می کند و شبهای فراق را شبهای یلدا می داند:
 
زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست
 که از خدای بر او نعمتی و آلاییست
 
هر آنکه با تو دمی یافته ست در همه عمر
 نیافته ست اگرش بعد از آن تمناییست
 
هر آنکه رای تو معلوم کرد و دیگر بار
 برای خود نفسی می‌زند نه بس راییست
 
نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی
 نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست
 
مرا و یاد تو بگذار و کُنج تنهایی
 که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
 
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
 به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
 
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
 شب فراق تو هر شب که هست، یلداییست
 
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
 مگر کسی که اسیر کمند زیباییست
 
این شعر سعدی، با اشاره به شب یلدا هم از اشعاری است که با نوای خوش سید حسام‌الدین سراج و در یکی از آلبوم‌های موسیقی او، آوای آن ثبت شده است:
 
ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم
 بجز رویت نمی‌خواهم که روی دیگری بینم
 
من اول روز دانستم که با شیرین در افتادم
 که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
 
تو را من دوست می ‌دارم خلاف هر که در عالم
 اگر طعنه ست در عقلم اگر رخنه ست در دینم
 
و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
 که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
 
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
 که بگرفت این شب یلدا، ملال از ماه و پروینم
 
و اما حضرت حافظ هم در اشعار خود، به شب یلدا اشاره دارد و در یکی از آنها چنین می‌سراید:
 
بر سر آنم که گر ز دست برآید
 دست به کاری زنم که غصه سر آید
 
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
 دیو چو بیرون رود فرشته درآید
 
صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
 نور ز خورشید جوی بو که برآید
 
بر در اربابِ بی‌ مروتِ دنیا
 چند نشینی که خواجه کی به درآید
 
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
 از نظر ره روی که در گذر آید
 
صالح و طالح، متاع خویش نمودند
 تا که قبول افتد و که در نظر آید
 
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
 باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
 
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
 هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید
 
و این هم یک رباعی از عبید زاکانی که از وجه توصیفی درازی شب یلدا در آن بهره برده است:
 
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
 وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
 
با زلف تو قصه‌ای ست ما را مشکل
 همچون شب یلدا به درازی مشهور
 
عرفی شیرازی هم در غزلی به شب یلدا اشاره می‌کند و در بخشی از آن، چنین می آورد:
 
آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن
 صد شب یلداست در هر گوشه ی زندان ما
 
نی ز عصمت پاک دامانیم کز ناموس و ننگ
 می کند آلودگی پرهیز از دامان ما
 
معنی روشن برون می جوشدم عُرفی ز دل
 در سیاهی می نگنجد چشمه ی حیوان ما
 
و اکنون بخشی از شعر خواجوی کرمانی را به نظاره می‌نشینیم:
 
دیگران را عیش و شادی گر چه در صحرا بُوَد
 عیش ما هر جا که یار آنجا بود، آنجا بود
 
هر دلی کز مهر آن مه روی دارد ذره‌ ای
 در گداز آید چو موم ار فی المثل خارا بود
 
سنبلت زان رو ببالا سر فرود آورده است
 تا چو بالای تو دائم کار او بالا بود
 
هست در سالی شبی ایام را یلدا و لیک
 کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
 
تنگ چشمان را، نیاید روی زیبا در نظر
 قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود
 
از نکورویان هر آنچ آید نکو باشد ولی
 یار زیبا گر وفاداری کند زیبا بود
 
پروین اعتصامی هم در قصیده ای بلند به شب یلدا می‌پردازد که ابیاتی از آن را با هم مرور می‌کنیم:
 
ای دل عبث مخور غم دنیا را
 فکرت مکن نیامده فردا را
 
کُنج قفس چو نیک بیندیشی
 چون گلشن است مرغ شکیبا را
 
بشکاف خاک را و ببین آنگه
 بی مهری زمانه ی رسوا را
 
این دشت، خوابگاه شهیدانست
 فرصت شمار وقت تماشا را
 
از عُمر رفته نیز شماری کن
 مشمار جُدی و عقرب و جوزا را
 
دور است کاروان سحر زینجا
 شمعی بباید این شب یلدا را
 
و پایان بخش این گفتار، شعری‌ست از نغمه مستشارنظامی درباره این شب رمزآلود که در تمام ابیات آن، به توصیف شب یلدا می‌پردازد و از آن به عنوان «شب بلند غزل‌های مشرقی» و «شب یکی شدن ماه و آفتاب» یاد می کند:
 
یلدا شب بلند غزل‌های مشرقی ست
 میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
 
آهسته می رسند به مقصد، ستاره ها
 مهتاب گاهواره رویای مشرقی ست
 
سرما حریف قصه ی مادربزرگ نیست
 دستش لحاف کرسی گرمای مشرقی ست
 
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
حافظ دوای روح و مسیحای مشرقی ست
 
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور
 طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست
 
حالا که دوستان همه جمعند، دف بیار
 چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
 
یلدا شب یکی شدن آفتاب و ماه
میلاد هر ترانه زیبای مشرقی ست
 
 


منبع: مهر


95/9/30 - 18:14 - 2016-12-20 18:14:10





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن