واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: برترین ها - محمودرضا: در این شماره از خواندنی ها با زندگی نامه ی جنجالی یک گدای فرانسوی، رمانی پلیسی از ادبیات ژاپن، تحلیلی از جنگ داخلی امریکا و... آشنا شوید.
شغل من گدایی است
ژان ماری روگولترجمه ی شهرزاد سلحشورنشر قطرهچاپ اول: 95
ژانـ ماري روگول بيش از 20 سال را در خيابان زندگي کرده است. يک شب هنگاميکه مشغول گدايي بود، به دوچرخهسواري پيشنهاد مي کند که در زماني که او مشغول خريد است، از دوچرخه اش مراقبت کند. اين دوچرخهسوار ژان ـ لويي دبره است. از همان ديدار اول و ديدارهايي که پس از آن ادامه پيدا کرد، رابطهي خاصي بين اين کارتنخواب و رئيس مجلس ملي فرانسه، بر مبناي اعتماد، شکل گرفت.
تا آنجاييکه با کمک ژان ـ لويي دبره، روگول پذيرفت تا داستان زندگياش را بنويسد. از منطقهي 19 پاريس، محلهي دوران کودکياش تا پيادهروهاي شيک خيابان مربُف، ژان ـ ماري روگول سالهاي سخت زندگياش را به تصوير ميکشد: نوجواني آشفته، اولين تجربههاي گدايي، دوستيها، داستانهاي عاشقانه و کودکان رهاشده... از ايستگاههاي متروکهي مترو و نيمکتهاي پارک تا اتاق متعفني در مسافرخانهاي محقر، ما را همسفر روزهاي تلخ زندگياش ميکند، سفري در قلب خشونت، ترس، فقر و محروميت که البته به دوستيها، برادريها و مهربانيها نيز آغشته است.
«خيابان، دنياي من است. در عميقترين قسمت وجودم لنگر انداخته. عليرغم سختيها، خشونت، عدم درک حالم، در خيابان احساس خوبي دارم، زمستانها بيشتر از تابستانها. بله البته، براي بعضيها، ما ناپيدا هستيم، براي بعضي از خلقتنگ هاي به قول خودشان با وجدان. براي همين است که تحقيرمان ميکنند يا ازمان متنفرند. ولي گاهي، ديدارهاي خوب و ملاقات با کساني هم وجود دارد که بدون اينکه قضاوت مان کنند دنبال کمککردن مان هستند.»
پادشاه زرد پوش
رابرت ویلیام چیمبرزترجمه ی بردیا بهنیافرانتشارات نگاهچاپ اول: 95
«رابرت ویلیام چیمبرز در سال 1865 در بروکلین ایالات متحده متولد شد و در بیست و یک سالگی برای تحصیل رشته هنر رهسپار پاریس گردید. در سال 1893 به زادگاهش بازگشت و مدتی به کشیدن نقاشی پرداخت اما پس از مدتی آن را واگذاشت و به نویسندگی روی آورد. کتاب «پادشاه زردپوش» دومین اثر اوست.
این کتاب پر رمز و راز شامل داستانهای مستقل با درونمایه فراهنجار و بعضا وحشت است که در برخی از آنها اشتراکاتی دیده میشود. از جمله این اشتراکات نمایشنامهای دو پردهای به همین نام است که شخصیتهای محوری داستانها با خواندن آن عقل میباختند یا گرفتار زوال و نابودی میگشتند، و همچنین شهری به نام کارکوسا که گویا داستان نمایشنامه در آن رخ میدهد. چیمبرز در این اثر از دو داستان کوتاه از امبروز بیرس که او نیز نویسندهو منتقدی چیره دست بود، وام گرفت.
تاثیر داستان «ساکن شهر کارکوسا» از بیرس بیشتر از داستان دوم، یعنی «هاییتای چوپان» است که جز یک نام نشان دیگری از آن در یک کتاب نمیبینم. اما برای کشف سرنخهای بیشتر برای خوانندگان، تصمیم گرفتم آن دو داستان را نیز ترجمه کنم و در انتهای کتاب بگنجانم. در سالهای گذشته این کتاب دستمایه ساخت فیلمها و سریالهای زیادی،علی الخصوص فصل اول سریال «کارآگاه واقعی» شد و همین موضوع سبب احیای دوباره آن و تبدیل شدن آن به یکی از پرفروشترینها گردید.»
جنگ داخلی در آمریکا
فرید امورترجمه ی عبدالوهاب احمدینشر آگهچاپ اول: 95
کتابی که در دست دارید پژوهشی است ژرف دربارهی ریشهها، زمینهها و رویددهایی که سرانجام آتش جنگ داخلی را در آمریکا افروختند... نویسنده به نیکی نشان میدهد که در جامعهی آن زمان آمریکا، که جامعهای در روند شکلگیری بود، چگونه رفته رفته، دو فرهنگ، دوشیوهی زیست و حتا میتوان گفت دو تمدن ناسازگار...با هم پدید آمد: شمال، وقادار به اقتدار دولت فدرال، ستایندهی برابری، مخالف بردهداری، پویا و پیشتاز در کار وکوشش فردی، صنعت بر پایهی نیروی کار آزاد و هوادار سیاست حمایت گمرکی در راستای گسترش تولید داخلی؛ در برابر جنوب، دلبستهی حقوق ویژهی ایالتها، هوادار نظام بردهداری، محافظهکار، گهوارهی جامعهی پدرسالار، متکی به اقتصاد کشاورزی...بر پایهی کار بردگی و پیرو سیاست درهای باز و دادوستد آزاد.
تخت بخواب
حسین یعقوبینشر چشمهچاپ اول: 95
حسین یعقوبی سالهاست که داستان مینویسد و ترجمه میکند. او بیشتر به واسطهی فعالیتهایش در حوزهی ادبیات طنز شناخته شده است. رمانِ جدیدش «تخت بخواب» را با رگههای طنزی اجتماعی نوشته است.
رمان دربارهی روزگارِ یک نویسندهی جوان و ایدهآلیست است که موفق میشود با کمک دیگران شغلی در یک ادارهی ملالآور در تهران پیدا کند. او در آرزوی نوشتن یک شاهکار است و برای همین با دوستانش که کارگاههای ادبی و داستاننويسی دارند مشورت میکند تا سوژهای برای نوشتن این شاهکار بیابد. در همین حین فضای کارمندیِ خستهکنندهای که او واردش میشود، آدمهایی را مقابلش قرار میدهد که آرزوها و امیالی حقیر دارند و این تازه ابتدای داستان اوست... یعقوبی رمانی رئالیستی با رگههای طنز نوشته دربارهی «حقارت» و شاید نمایش میانمایگی در بخشی از جامعهی امروز.
رمانی که تلاش میکند با استفاده از انواعِ خُردهشخصیتهای ریز و درشت یک ساختارِ پُرتناقض را نمایش دهد که درش کلیتِ جامعه بهتدریج فردیت را از بین برده و او را رام میکند. در این فرایند یعقوبی تلاش کرده بیش از هر چیز برای مخاطبش قصه بسازد و انبوهی آدم که شاید در مسیر این حقارت قرار گرفتهاند.
اتاق قرمز
ادوگاوا رانپوترجمه ی محمود گودرزینشر چترنگچاپ اول: 95
پاره ای از داستان:
«این بازی میتواند در یک کلمه خلاصه شود، کلمهای که به گمانم قادر است لرزه به اندام شما بیندازد، قتل. بله آقایان، قتل! من تا امروز صد مورد مرتکب شدهام، مرد، زن، بچه، آنهم فقط برای لذت فراموشی ملالم از این اعتراف نتیجهای عجولانه نگیرید: من امشب نیامدهام که برابر شما توبه کنم، چون اصلا پشیمان نیستم. جنایتهایم ابدا به چشمم زشت نیستند...چطور این را برایتان توضیح بدهم؟ این اواخر از این کار هم مثل چیزهای دیگر خسته شدم و ساده لوحانه دیدم که دیگر ریختن خون مردم برایم هیجانی ندارد. آنگاه علیه خودم شوریدم و صرفا به این نیت که خودم را از بین ببرم، به تریاک پناه بردم.
حالا که نتوانسته بودم حتی با ارتکاب قتل دلیلی برای زیستن پیدا کنم، آیا راهحل دیگری جز خودکشی برایم باقی میماند؟ شما مقابل خود مردی، تریاکی میبینید که روزهای آخرش را سپری میکند. همین که سرنوشتم معلوم شد، احساس کردم لازم است، تا فرصت دارم، قصه اعمالم را برای دیگران بازگو کنم. آیا اعضای اتاق قرمز برای چنین اعترافی مناسبترین شنوندهها نبودند؟»
«مجله اینترنتی برترین ها» از تمامی ناشران، نویسندگان، مترجمان، منتقدان و علاقه مندان به حوزه نشر و کتاب دعوت می نماید مطالب خود را در حوزه معرفی و یا نقد و بررسی کتاب به آدرس زیر ارسال نمایند:
[email protected]
همچنین برای ارتباط و هماهنگی های لازم می توانید با شماره 23051492 تماس بگیرید. منتظر پیشنهادات و انتقادات سازنده شما عزیزان می باشیم.
۲۹ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]