واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «پژوهش» مؤثرترين گام براي بنا كردن سينماي فرهيخته
در رابطه با اهميت و لزوم «پژوهش» از سوي مديران فرهنگي، سياستگذاران و مسئولان، نطقهاي بسيار ارزشمندي وجود دارد، اما با وجود اين همه شعار و شعور در ميان مدعيان فرهنگي كشور...
نویسنده : صابرالله داديان
در رابطه با اهميت و لزوم «پژوهش» از سوي مديران فرهنگي، سياستگذاران و مسئولان، نطقهاي بسيار ارزشمندي وجود دارد، اما با وجود اين همه شعار و شعور در ميان مدعيان فرهنگي كشور، هنوز كميت سينماي ايران چه در عرصه سينماي مستند و بيشتر از آن سينماي داستاني و حتي استراتژيك، از نبود پژوهش مكفي لنگ ميزند. نطقهاي مسئولان در آستانه فرا رسيدن بيستوپنجم آذر ماه يعني «روز پژوهش» بيشتر و رساتر هم ميشود، اما به قول شاعر معاصر«ه. ا سايه»: يارب چقدر فاصله دست و زبان است؟
پژوهش نه تنها اولين قدم و بلندترين و مؤثرترين آن در ساخت يك اثر فرهيخته و ارزشمند در سينما به حساب ميآيد، بلكه نگاه پژوهشي به هر مجموعهاي در آثار نمايشي و مستند ميتواند به تمام وجوه مختلف آن كيفيت ممتاز ببخشد و در تمام جهت جلوهاي خاص از خودش نشان دهد. لزوم نگاه پژوهشي در آثار سينمايي همانا زيربناي محتوايي و حتي فني سينماي استراتژيك را هم بنا ميكند و اين همان دغدغهاي است كه مديران فرهنگي و سينهسوخته انقلاب سالهاست از آن دم ميزنند. پژوهش نه تنها يك ديدگاه و ويژگي منحصر به فرد به سينماگر در هر سمتي ميبخشد بلكه روحيه نقادانه و در عين حال نقدپذيري را در او فربه ميكند و مانع از آن ميشود تا به راحتي دل به كاري بدهد كه از صفر تا صد آن آگاه نيست. لذا اگر پژوهش اولين منزلگاه هر فرهنگي و به خصوص سينماگري باشد، هر پست و سمتي در سينما ميتواند فارغ از كليت يك فيلم و فيلمنامه ارتقا پیدا كند و در رابطهاي ديالكتيكي ديگر اجزاي وابسته به هسته دروني يك فيلم را به چالش كشيده و ارتقا دهد.
سينماي ايران چه در دوران پيش از انقلاب و چه پس از انقلاب اسلامي همواره با معضلات بودجه و سرمايهگذاري در عرصه سينما مواجه بوده است كه دلايل بيشماري را ميتوان براي آن بيان كرد، اما نكتهاي كه در اين مقال بايد به آن اشاره كرد، عدمتخصيص بودجه مكفي براي امر پژوهش در سينماست، آن هم پژوهشي كاربردي كه در ابتداي خط پيشتوليد يك مجموعه به صورت اختصاصي بهكار گرفته شود، چراكه هر بار بحث كمبود بودجه براي مباحث پژوهشي سينما عنوان ميشود ليستي بلندبالايي از كتب ترجمه و تأليفي به ميان ميآيد كه مؤسسات دولتي و نيمهدولتي نقش بسزايي در آنها داشتهاند. ناگفته نماند كه آثار تأليفي ميتوانند كمك شاياني به ارتقاي نگاه پژوهشي به نحوه توليد آثار سينمايي و سياستگذاريهاي آن بكنند، همچنين كتب ترجمهاي كه با نگاه بوميسازي و كاربردي ملي به چاپ ميرسند.
اما متأسفانه هنوز مرحله پژوهش و تحقيقات به عنوان مرحلهاي تخصصي و جدا از مرحله نگارش رصد و تبيين نشده است و تيمهاي متخصص براي اين زمينه به خصوص در سينما تربيت نشدهاند، پژوهشگراني كه در تعامل سازنده با نويسندگان و كارگردانان بتوانند به زبان مشتركي از دريچه و قاب سينما برسند و ماحصل پژوهش را به زبان سينما برگردان كنند. البته بايد اذعان كرد كه در چند سال اخير با رشد چشمگير سينماي مستند و كسب موفقيتها در عرصه جهاني، تا حدودي اين موضوع در سينماي مستند جاي خود را باز كرده است و ميتوان ادعا كرد مرحله پژوهش كنوني از ديد فيلمسازان و تهيهكنندگان آثار مستند به يكي از اصليترين و در عين حال پرخرجترين مراحل توليد يك اثر تبديل شده است. اما همچنان ميتوان شاهد بود كه نام نويسنده با پژوهشگر مشترك در تيتراژ بيشتر آثار ديده ميشود و بعضاً اين كارگردان است كه در دو سمت ديگر هم ايفاي نقش ميكند. اين نكته حاوي اين پيام است كه سينماي ايران در مقوله آموزشي خود نتوانسته گام مؤثري براي تربيت پژوهشگران سينمايي بردارد و اساساً چنين نگاهي براي تعليم و تربيت پژوهشگر سينما نزد مديران فرهنگي و سياستگذاران اين عرصه وجود ندارد.
همين مسئله موجب شده است كه پژوهشگر به عنوان شغل و تخصصي مجزا در سينما و حتي عرصههاي ديگر فرهنگ به حساب نيامده و به دليل نداشتن بازار كافي و در اختيار نداشتن عرصه براي خودنمايي و بروز و ظهور، كسي علاقهمند نباشد تا در اين عرصه به طور جدي ورود كرده و آن را به عنوان تخصصي جداگانه دنبال كند. آن عدهاي هم كه با تحصيل در دانشگاههاي خارج از كشور رشته پژوهش را در شاخههاي مختلف هنري دنبال ميكنند، وقتي براي خدمت صادقانه و ارتقاي فرهنگ عمومي كشور به وطنشان باز ميگردند به دليل نبود نگاه و باور پژوهشي نزد مديران و حتي هنرمندان اين عرصه كه گاهي اعتقادي به پژوهش ندارند! سرخورده شده و راه خود را به عرصهاي ديگر تغيير ميدهند. لذا لازمه تغيير و تحول در سينماي كشور پيش از هر چيز به تغيير نگاه مديريتي فرهنگي بازميگردد كه در آن پژوهش را نه تنها به عنوان پيشنياز توليد، بلكه به عنوان اصليترين و مهمترين جريان فرهنگي به رسميت بشناسند و به همان ميزان در سبد فرهنگي كشور بودجهاي درخور، چارهساز و راهگشا قرار دهند تا هم ميان علاقهمندان و فعالان اين عرصه ايجاد شغل شده و هم رفته رفته پژوهشگران بتوانند به جايگاه واقعي خود در طبقه اجتماعي و فرهنگي كشور بازگردند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]