واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه ایران: فیلم «رفقای خوب» اثری در ستایش قدیمیهای سینما و گرامیداشت یاد آنهاست.مجید قاریزاده جزو نسلی از سینماگران است که فعالیتش را با ساخت فیلم کوتاه درقبل از انقلاب شروع کرد و با پیروزی انقلاب مجال فیلمسازی حرفهای را به دست آورد. قاریزاده در فیلم اولش «پدر بزرگ» تعلق خاطرش را به طرح مسائل اجتماعی و خانواده نشان داد.
پیرنگی که در سایر ساختههایش هم مورد توجه او بود. قاریزاده در اغلب کارهایش با بازیگران مطرح و درجه یکی مثل جمشید مشایخی، ابوالفضلپور عرب و... همکاری داشته است. او در فیلم رفقای خوب دست به خاطره بازی از دوران خوش گذشته و ارتباط بین آدمها زده است. پسران آجری، جوانی، شقایق، دخترم سحر و سرزمین آرزوها فیلمهای شاخص کارنامه فیلمسازی قاریزاده هستند.به بهانه اکران فیلم رفقای خوب با او درباره ساختار و مضمون فیلم تازهاش گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
رفقای خوب را میتوان فیلمی دانست که آن را با دلتان ساختهاید؟
اشاره درستی است. من این فیلم را دلی ساختهام و دلیلش هم هنرمند ارزندهای به نام جمشید مشایخی است. سی سال قبل به سراغ ایشان رفتم و میخواستم فیلم اولم (پدربزرگ) را بسازم و به قدری از ایشان محبت دیدم که مجذوب شخصیتشان شدم. آن زمان هنوز تهیهکننده فیلم پدر بزرگ مشخص نبود و ایشان حدود دو ماه صبر کردند تا تهیهکننده و سرمایهگذار پیدا کنم. فیلم در سال 64 ساخته شد و در نوروز 1365 اکران شد و من از همان جا مجذوب محبت و حسن اخلاق استاد مشایخی شدم. این بزرگوار با وجود اینکه دو پیشنهاد آماده به کار داشتند اما منتظر بازی برای فیلم من شدند. من همیشه دوست داشتم به نوعی محبت ایشان را پاسخ بدهم که نشد. البته ایشان یک بار در سال 73 در فیلم دیگرم بیقرار بازی کردند. در نوشتن فیلمنامه پدر بزرگ مدام چهره استاد مشایخی در ذهنم نقش میبست و ساخت این فیلم هم خیلی حسی مهیا شد و سرمایهگذار هم از حضور استاد مشایخی استقبال کرد. این مرد بزرگ با سعه صدری که دارد اصلاً برایش مادیات اهمیتی ندارد.
جمشید مشایخی برای بازی در فیلم پدربزرگ نخستین جایزه بازیگری سینمای ایران در بعد از انقلاب را از جشنواره پیونگ یانگ به دست آوردند.
بله، جالب بود که نه من و نه آقای مشایخی به این جشنواره نرفته بودیم و از طرف بنیاد سینمایی فارابی دو نماینده به جشنواره رفته بودند و طی مراسمی که در فارابی برگزار شد جایزه به جمشید مشایخی اهدا شد.
روند ساخت رفقای خوب چگونه شکل گرفت و چه مراحلی را طی کردید؟
بعد از چند سال دوری از فیلمسازی در دورههای مختلف و بخصوص در دوره مدیریت جواد شمقدری در معاونت امور سینمایی طرحهایی برای فیلمسازی داشتم اما دوستان با وجود اینکه دو بار پروانه نمایش هم گرفته بودم، هیچ حمایتی نکردند و با خودم فکر کردم الان موقع مناسبی است که فیلمی درباره یک بازیگر باتجربه بسازم. شخصیت اصلی آن را بر اساس شخصیت استاد مشایخی طراحی کردم و بعد از نگارش نهایی فیلمنامه نزد ایشان رفتم و در کم و کیف ماجرا قرار گرفتند. البته به ایشان نگفتم که فیلم در واقع تجلیلی از شخصیتشان است چراکه روحیه محجوب و فروتنانه ایشان را میشناختم؛ اگر میفهمیدند به چنین کاری رضایت نمیدادند. آقای مشایخی چند سالی است که به علت شرایط جسمانی دیگر در فیلمها نقش اول بازی نکردهاند به هر حال در دوسال گذشته فرصتی دست داد تا دوباره در خدمت استاد مشایخی و بازیگران پیشکسوت فیلمی بسازم و از این بابت راضی هستم. زمانی که با آقای مشایخی صحبت کردم از این پیشنهاد فوقالعاده استقبال کردند.
از لوکیشنهای متفاوتی مثل شمال کشور و خانه هنرمندان هم استفاده کردید؟
بله، از انتخاب خانه هنرمندان عمد و قصدی داشتم. در حالی که میتوانستم این سکانس را در جاهای مختلف دیگری هم فیلمبرداری کنم. در همه جای دنیا خانه هنرمندان مکانی است که شهرداریها در آنجا امکانات رفاهی و خدماتی برای هنرمندان در نظر میگیرند و امیدوارم در کشور ما هم از هنرمندان بویژه با سابقهها چنین حمایتهایی انجام شود و این بزرگان غم و دغدغه معیشتی و بهداشت و درمان نداشته باشند.
آیا برنامهریزی فیلمبرداری با توجه به حضور بازیگران باسابقه که سن بالایی داشتند کار سختی نبود؟
چالش وسختیهای خودش را داشت؛ اما فوقالعاده لذتبخش و حائز اهمیت است که بتوانید با بزرگانی مثل جمشید مشایخی، عنایت بخشی، احمد رضا اسعدی، داریوش اسدزاده و محمد کاسبی به طور همزمان در ساخت یک فیلم همکاری داشته باشید. برای من این همکاری فراموش ناشدنی است و مطمئن هستم این فرصت برای کمتر کارگردانی در سینمای ایران رخ میدهد و کلی خاطرات خوب از این همکاری دارم.
فروش فیلم هم ظاهراً بد نیست.
فروش فیلم با توجه به تبلیغاتی که دارد و تعداد زیاد اکران فیلم به صورت همزمان چندان بد نبوده است. احساس میکنم بعضی از فیلمها شاید در زمان اکران چندان به فروش بالایی نرسند اما در طول زمان و در درازمدت به حق خود خواهند رسید و ماندگار خواهند شد. برخی از فیلمهای قبلیام اینطور بود و فکر میکنم رفقای خوب در روزگار امروز ما میتواند برای خانوادهها و جوانها هم جالب توجه باشد. در هر صورت من یک بار دیگر فرصت این را داشتم که از همان جنس سینمای مورد نظر خودم در سال 94 فیلمی بسازم و امسال اکران کنم و در معرض دید و قضاوت مردم و مخاطبان قرار بدهم.
در فیلم ضمن توجه به نسل قدیمی، جوانها هم مورد توجه شما هستند.
بله، احساس کردم جوانانی در این دوران وجود دارند که یک چیزهایی درباره دهه 60 شنیدهاند و دوست دارند بیشتر بدانند و به نظرم میتوانند با فیلم رفقای خوب ارتباط برقرار کنند. فیلم رفقای خوب همان حس قدیمی مادربزرگها و پدربزرگها را به جوانان منتقل میکند. برای همین به عمد از یک جوان که دانشجوی سینما است و خاطره کمرنگی از پدرش دارد به عنوان نوه شخصیت اصلی فیلم استفاده کردم. ماجرا این است که این روزها نوع روابط میان آدمها خیلی فرق کرده و مردم آنقدر گرفتار شرایط مختلف زندگی شدهاند که ممکن است اصلاً به سراغ بزرگ ترها نروند. حالا فضای مجازی هم به این مسأله دامن زده و انواع کانالهای ارتباطی و شبکههای ماهوارهای باعث شده مردم از هم دور شوند. در حالی که ما باید نگاه اسلامی و ایرانی داشته باشیم و در هر شرایطی که هست باید از گذشتههای خودمان دور نشویم. باید به دنبال همان شعاری برویم که در تیزر فیلمم وجود دارد، وقتی که در گذشته گفتند باید قدر بزرگترهای خودمان را بدانیم، آن موقع است که در زندگی ما برکت میآید. نباید فراموش کنیم یک فیلم میتواند جدا از اکران بعدها مخاطبان مختلفی را از طیفها و ردههای سنی مختلف جذب کند. من با ساخت رفقای خوب به دنبال زدن تلنگری به جامعه و آدمهایش بودم تا کمی با یکدیگر مهربانتر باشند و به بزرگترها توجه بیشتری داشته باشند.
۲۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]