تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816849218
ماجراهای عجیب زندگی یک دختر!
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: زن جوان که پس از ازدواج متوجه نقص جسمانیاش شده بود سرانجام پس از چند سال زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفت. او که به دنبال راهی برای رهایی از سرنوشت شوم خود بود، با شناسنامه برادر مردهاش در لباس مردها کاری برای خود دست و پا کرد و در یک داستان عجیب افتاد.
به گزارش جام جم آنلاین اما ماجرا وقتی جالبتر شد که او در حالی که برای آماده کردن مقدمات عمل جراحی اصلاحی نقص مادرزادیاش از دادگاه به بیمارستان میرفت، مردی بانفوذ از او خواستگاری کرد و...
زمستان سال 1336 بود و از حادثه نویس شدن من در روزنامه اطلاعات چهار ماهی میگذشت. صفحه حوادث در کیهان و اطلاعات به تازگی راهاندازی شده بود و ما هنوز به اهمیت کسب خبر از بیمارستانها، آن چنانکه باید پی نبرده بودیم. در حالی که بیمارستانها بهترین منبع خبری برای خبرنگاران بوده وهستند.
یک روز خانمی که گفت پرستار بیمارستان است به گروه حوادث روزنامه اطلاعات تلفن کرد و گفت یک فرد در بیمارستان سینا در بخش دکتر نصیرپور بستری است و ماجرای بیسابقهای دارد. خواستم به شما خبر بدهم.
دبیر وقت گروه حوادث اطلاعات، پوشش آن ماجرا را به من سپرد. ضمن اینکه من پیش از انتقال به بخش حوادث، یک سال خبرنگار اقتصادی بودم و تجربه حادثه نویسیام کمتر از دیگران بود.
وقتی به بیمارستان سینا رسیدم و به بخشی که دکتر نصیرپور مسئول آن بود رفتم، ناگهان محمد بلوری، حادثه نویس کیهان را هم آنجا دیدم. پرسیدم چه کسی به تو خبر داده، گفت که خانمی ناشناس به بخش حوادث کیهان تلفن کرده و خبررا داده است. بیمارستان سینا که قبلاً مریضخانه دولتی تهران بود، یک بیمارستان آموزشی دانشگاهی بود ولی یک بخش سوانح بسیار بزرگ هم داشت.
پس از انتظار طولانی و گرفتن مجوز از پروفسور عدل، رئیس بخشهای جراحی آن بیمارستان، به دیدار آن زن (بیمار) رفتیم؛ زن گفت: به شرطی که نام و عکسی از او چاپ نشود حاضر است ماجرا را بگوید. یک دستیار جراح (دانشجوی دوره تخصص جراحی) قبلاً به ما گفته بود که عمل جراحی روی قسمت پایینی استخوان پلویک (لگن خاصره) صورت گرفته که مادرزادی بوده ولی هنوز بیمار برای باروری با مشکلاتی روبهرو است.
بیمار، زن زیبای 25 سالهای بود که داستانش را اینطور برای ما تعریف کرد: «من متولد یک روستا در غرب کشور هستم. دوقلو به دنیا آمدم. برادر دوقلوی من در پنج ماهگی درگذشت. ما بعدها از روستا به شهر نقل مکان کردیم و من به مدرسه رفتم و تا کلاس هشتم درس خواندم. اما یک مزاحمت خیابانی سبب شد که پدرم مانع ادامه تحصیل من شود. 17 ساله بودم که خواستگار برایم آمد و به عقدش درآمدم. نمیدانستم که نقص جسمانی دارم. تصور میکردم که فیزیک جسمانی همه مانند من است ولی بعد از عروسی متوجه این نقص شدم و داستان زندگی من از همان موقع شروع شد.
همسرم به من علاقه داشت. سالها همسایه ما بود و برای درمانم تلاش زیادی کرد. وقتی به دکترمراجعه کردم گفت که عمل جراحی لازم است و چنین عملی فقط در تهران انجام میشود.وقتی به تهران آمدیم گفتند این عمل 3، 4 هزار تومان هزینه دارد [به پول آن روز که دریافتی ماهانه یک معلم تازه کار 150 تومان بود، این رقم خیلی سنگین میشد] که شوهرم و خانواده ما نمیتوانستند آن را تأمین کنند. به همین خاطر به شهر خودمان بازگشتیم. شوهرم حاضر به جدایی نبود به همین خاطر ما 4 سال با همان شرایط کنار هم زندگی کردیم. در همین سالها، پدر و مادرم فوت شدند. یک روز عمهام به من خبرداد که شناسنامه برادر دوقلویم باطل نشده، به همین خاطرخواست که از شوهرم طلاق بگیرم، موهای سرم را کوتاه کنم، لباس مردانه بپوشم و در تهران به اسم برادرم کار کنم و فکر ازدواج را هم از سرم بیرون کنم.
به نظرم طرح خوبی بود. بنابراین با کشمکش بسیار و تهدید به خودکشی از شوهرم طلاق گرفتم و به تهران آمدم. بعد هم با لباس مردانه در یک رستوران آشپز شدم. هیچکس شک نمیکرد که مرد نیستم، حتی صاحبخانهام برای اینکه با دخترش ازدواج کنم خیلی علاقه نشان داد.
سه سال و چند ماه به این صورت گذشت و من راضی بودم و شناسنامه برادرم را هم دادم با عکس خودم عکسدار کردند. اما مشکلات من 9 ماه پیش آغاز شد. نمیدانم که چه کسی به دژبان کلانتری محل خبر داده بود که در رستوران ما، یک سرباز فراری کار میکند. یک شب چند دژبان به رستوران آمدند و شناسنامه و اوراق معافیت و خاتمه خدمت همه کارکنان را خواستند. من معافیت وپایان خدمت نداشتم.بنابراین مرا با خود بردند و روز بعد به اداره نظام وظیفه تحویلم دادند. در آنجا حقیقت را گفتم ولی باور نکردند و مرا به بهداری ارتش فرستادند که تأیید شد که زن هستم. با وجود این بازهم رهایم نکردند و مرا با پرونده و به اتهام استفاده از شناسنامه فرد دیگری به دادسرای تهران فرستادند. بازپرس وقتی حقیقت را شنید مرا به قید ضمانت خودم آزاد کرد تا تصمیم بگیرد.
من دوباره لباس زنانه پوشیدم و در چندماه گذشته هر چند هفته یک کار داشتم؛ از کار در یک قنادی تا پرستاری از یک پیرمرد زن مرده. این پیرمرد که 71 ساله است وقتی داستان زندگی مرا شنید حاضر شد که هزینه جراحی را بدهد، به این شرط که با او ازدواج کنم. پاسخ به پیشنهاد او را به امروز و فردا موکول کردم که بازپرس با ارسال نامهای احضارم کرد. نسبت به من دلسوزی کرد و من پیشنهاد پیرمرد را برایش گفتم، گفت که لازم به پول دادن نیست، بیمارستانهای دولتی رایگان عمل میکنند و چون مورد نادری است بیمارستانهای دانشگاهی برای تجربه کارآموزان حاضرند حتی پولی هم بدهند.به همین خاطر مرا به بیمارستان سینا معرفی کرد و از دادستان خواست که چون سوء نیت و قصد جرم نداشتم و... موافقت کند که برایم قرار منع تعقیب صادر شود. در همین رفت و آمد به دادسرا تا صدور قرار منع تعقیب، با مردی آشنا شدم که قول داده پس از عمل جراحی با من ازدواج کند و در طول عمل جراحی هم پشت در اتاق عمل نشسته بود و هر روز دو بار به دیدن من میآید. میگویند که شغل مهمی دارد اما من نمیدانم که چه کاره است!
بهروزنامه بازگشتم و خبر ماجرا را به همین صورت نوشتم و انتظار داشتم که به صفحه اول برود که روز بعد دیدم در 12 سطر و به صورت خبر یک عمل جراحی درج شده است. علت را پرسیدم و متوجه شدم که همان خواستگار دختر که از موضوع مصاحبه آگاه شده بود از مدیران دو روزنامه [کیهان و اطلاعات] خواسته بود که به خاطر رعایت شرایط بیمار و خانواده اش، خبر را در چارچوب یک عمل جراحی نادر و بینظیر خلاصه کنیم و آن را به صورت یک گزارش کوتاه علمی به چاپ برسانیم.
آن روز گذشت اما رفتن به بیمارستان سینا و پی بردن به اهمیت چنان منبعی سبب شد که دست به کار شوم و کاری کنم که خبرنگار کیهان را سالهای سال به بیمارستان سینا راه ندهند و آن بیمارستان پرخبر حوزه اختصاصی من باشد. همین رقابتهای خبری بود که روزنامههای وقت را ارتقا و اعتلا میداد.
نویسنده: دکترنوشیروان کیهانی زاده
استاد روزنامه نگاری
منبع: روزنامه ایران
جمعه 28 آبان 1395 ساعت 00:43
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
صفحات پیشنهادی
زندگی عجیب مردی با سر نصف شده+تصاویر
زندگی عجیب مردی با سر نصف شده تصاویرتاریخ انتشار چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳ ۴۷ مردی که نیمی از سرش را در حادثه تصادف از دست داده بدون هیچ خللی زندگی عادی خود را سپری میکند به گزارش فارس کارلوس رودریگز که در فلوریدا زندگی میکند در حادثه تصادف نیمی از سرشدهکده عجیبی که فقط روباه ها در آن زندگی میکنند
وبسایت کافه ترک این دهکده در ژاپن قرار دارد در آن ۶ نژاد مختلف از روباه زندگی میکند مهمانان با پرداخت ۱ دلار میتوانند از این دهکده منحصر به فرد دیدن کنند اما خوراک دادن به روباه ها ممنوع است چون آنها را اهلی نکرده اند روباه های زیادی خوشبخت و بی خیال در این دهکده زندگی میکننداظهارات عجیب السیسی درباره زندگی اش
اظهارات عجیب السیسی درباره زندگی اش روز نو سخنان رئیسجمهور مصر درباره خالی بودن یخچال خانهاش با واکنشهای گستردهای روبرو شده است به گزارش از شبکه تلویزیونی الجزیره سخنان عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر درباره خالی بودن یخچال خانه اش در ده سال گذشته با واعکس جالب کمند امیرسلیمانی برای اینکه نشان دهد زندگی عجیب و خاصی ندارد!
عکس جالب کمند امیرسلیمانی برای اینکه نشان دهد زندگی عجیب و خاصی ندارد کمند امیرسلیمانی عکس هایی از یک روز کاری خود را منتشر کرد تا نشان دهد مانند سایر مردم زندگی ساده ای دارد کمند امیرسلیمانی بازیگر کشورمان با انتشار عکس هایی صفحه شخصی اش را بروز کرد این بازیگر 43 ساله برای ایاسراری که درباره نقادی در زندگی مشترک باید بدانید
اسراری که درباره نقادی در زندگی مشترک باید بدانید نقادی در خصوص مشکلات زندگی مشترک یکی از راهکار های سازنده در اصلاح امور به شمار می رود اما با وجود اهمیت بسیار تعیین کننده این امر خطیر رعایت اصول و قواعد نقادی نیز مولفه ای برجسته است که کم توجهی به آن به پیچیده تر شدن معضلات و باتهام جدید اما عجیب و غریب مارادونا
دیگو آرماندو مارادونا اسطوره فوتبال آرژانتین که در طول زندگی پرحاشیه و ناپاک خود متهم به فسادهای عجیب و غریب اخلاقی و مالی بوده و سه بار به جرم مصرف مشروبات الکلی و تخریب اموال عمومی هنگام مستی در ایتالیا هلند و فرانسه بازداشت شده است چندین و چند فقره فرار مالیاتی هنگفت را نیزرشتههای عجیب؛ شغلهای پردرآمد
رشتههای عجیب شغلهای پردرآمد برخی از رشتههای دانشگاهی برخلاف نامهایی عجیبوغریب دارند اما برخلاف ظاهرشان خیلی کارامد هستند در این گزارش به چند مورد از این مشاغل اشاره میکنیم به گزارش فرهنگ نیوز «رشته تحصیلی» در دانشگاه سالهاست متغیری شده که رابطه مستقیمیميخواستم زندگيام را عوض كنم
روي صندليهاي خاكستريرنگ و چركتاب دادسراي جنايي نشسته و با چشمهاي درشت و نگران اطراف را تماشا ميكند به گزارش اعتماد يك ساندويچ فلافل با نان لواش و يك بطري نوشابه سياه را در دست گرفته و با دستهاي دستبندزده يكي درميان يك گاز به ساندويچ ميزند و قلپي نوشابه مينوشد كارتعجیبترین نذر یک خیر ایرانی
عجیبترین نذر یک خیر ایرانی یک خیر چند تن علوفه نذر حیوانات پارک ملی کلاه قاضی کرد میزان خیر مبارکه ای 4 تن یونجه نذری برای خوراک وحوش به محیط بانان پاسگاه پارک ملی کلاه قاضی اهداءکرد رئیس اداره محیط زیست شهرستان مبارکه گفت خشکسالی و کمبود خوراک حیات را برای حیوانات پارک ملحواشیعجیب در مراسم بزرگداشت پورحیدری
مراسم تجلیل از پیشکسوت باشگاه استقلال با تحریم از سوی خبرنگاران همراه شد به گزارش تابناک ورزشی حسن غفوریفرد رئیس اسبق سازمان تربیتبدنی پس از حضور در مراسم تجلیل از زحمات منصور پورحیدری راهی بیمارستان شد تا از این پیشکسوت استقلال عیادت کند همچنین در مراسم امروز بسیاری از-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها