تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر بنده‏اى بخواهد چيزى بخواند يا كارى انجام دهد و بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867627846




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مي‌خواستم زندگي‌ام را عوض كنم


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: روي صندلي‌هاي خاكستري‌رنگ و چركتاب دادسراي جنايي نشسته و با چشم‌هاي درشت و نگران اطراف را تماشا مي‌كند.
 
به گزارش اعتماد، يك ساندويچ فلافل با نان لواش و يك بطري نوشابه سياه را در دست گرفته و با دست‌هاي دستبندزده يكي درميان يك گاز به ساندويچ مي‌زند و قلپي نوشابه مي‌نوشد. كارت عابربانكي كه خوراكي‌ها را با آن خريده را هم روي صندلي‌ها گذاشته. گاهي نگاهش، ميان لقمه‌هايي كه از ساندويچ جدا مي‌كند به زمين خيره مي‌شود و بعد از ثانيه‌هاي طولاني دوباره مشغول جويدن مي‌شود.
 
دستبندهاي توي دستش تقريبا تمام ارباب‌رجوع‌هايي كه دوروبرش نشسته‌اند را به خود جلب كرده. يك مانتوي مشكي تريكو پوشيده كه جلويش كوتاه است و پشتش تا زير زانو مي‌آيد. روي مانتو با فونت انگليسي و سفيد رنگ چيزهايي نوشته شده. سياهي روي مژه‌هايش زير چشم‌هايش ريخته و چهره‌اش را سياه و كبود كرده. روي يكي از ابروها و چانه‌اش آثاري از پارگي و بخيه است. همين كه زن جواني از مراجعه‌كنندگان كنارش مي‌نشيند آرام به او سلام مي‌كند. زن ميل چنداني به جواب دادن ندارد اما دختر يك نگاهش به مامور زني است كه كنارش نشسته و چشم ديگرش به زن كنار دستش است.
 
رو به زن مي‌گويد: شماره بابامو بهت بدم بهش زنگ مي‌زني بياد اينجا؟ زن با چشم‌هاي خيره نگاهش مي‌كند و همچنان ساكت است. دختر كيسه ساندويچش را جمع مي‌كند و گوشه صندلي‌اش مي‌گذارد و دوباره اطراف را تماشا مي‌كند. با اين دختر كه به جرم آتش زدن ماشين دستگير شده، گفت‌وگو كرده‌ايم :
 

‌ اسمت چيست و چند سال داري؟
 

سهيلا. ٣٧ سالمه.
 

مجردي؟
 

آره.
 

‌ چرا دستگير شدي؟
 

ديروز خودم رو معرفي كردم. به اصرار بابا و خواهرم اومدم.
 

‌ چرا خودت را معرفي كردي؟
 

دوستام باهام لج بودن اسممو لو دادن. وقتي فهميدم مامورا ميان دنبالم گفتم خودم بيام همه‌چيزو بگم، شايد آزادم كنن.
 

‌ چيكار كرده بودي؟
 

چندوقت پيش ماشين شوهر خواهر يكي از بچه‌هاي گروه‌مان آتش گرفت. من اصلا خبر نداشتم. بچه‌ها اسم منو دادن گفتن كه من ماشين رو آتيش زدم.
 

‌ چرا آتش زدن؟
 

با همديگه كل‌كل داشتن.
 

‌ اگه تو اين كار و نكردي چرا اسمت رو دادن؟
 

من دو ماهه ديگه هيچ كاري باهاشون ندارم. همش تو خونه‌ام. اصلا از خونه بيرون نمي‌رم. نمي‌تونستن ببينن دارم زندگيمو مي‌كنم و با كسي كاري ندارم. مي‌خواستن يه بلايي سرم بيارن.
 

‌ رفيق‌هايت هم دستگير شدند؟
 

نه اونا رو گرفتن آزاد كردن.
 

‌ تنها رفتي كلانتري خودتو معرفي كردي؟
 

نه با يكي از پسراي گروه‌مون اومدم. اسمش مسعوده. مسعود گفت اگه بيام خودمو معرفي كنم دنبال كارم هست. يه كاري مي‌كنه زود آزاد شم. اما از هيچ كدوم خبري نشد. شايد بابام بياد برام وثيقه بزاره كه آزاد بشم. اما اون هم نيومد. ديشب تو بازداشتگاه خيلي گريه كردم. با خودم گفتم امروز ميام همه‌چيز رو به بازپرس مي‌گم آزاد مي‌شم.
 

‌ سابقه داري؟
 

آره يه بار ديگه به جرم سرقت دستگير شدم. سه ماه زندون شهرري بودم. از اونجا بيرون اومدن خيلي سخته.
 

‌ چند ساله با اين گروه آشنا شدي؟
 

٣ ساله. باهاشونم. با هم مي‌چرخيم. خواهرمم باهام هست.
 

‌ چرا رفتي دنبال سرقت؟
 

دلم مي‌خواست مثل دختراي بالاي شهري باشم. لباس‌هاي گرون بپوشم و ماشين زيرپام باشه. خونه ما تو جنوب شهر بود. وضع مالي بابام خوب نبود. از همون بچگي دوست داشتم از خونه فرار كنم. مي‌خواستم زندگي‌ام عوض شود. كم‌كم با اين بچه‌ها آشنا شدم. چندبار هم از خونه فرار كردم، اما گرفتنم.
 

ناگهان منشي دفتر اسم پرونده‌اش را مي‌خواند و سهيلا همراه مامور با هم داخل شعبه مي‌روند و نيم‌ساعت بعد برمي‌گردند. سهيلا به پهناي صورت گريه مي‌كند. مامور زن به دست‌هايش دستبند مي‌زند و اشاره مي‌كند كه راه بيفتد. مي‌گويد: فعلا بايد برم زندان.



۰۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن