واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ترامپ نظریهها را به چالش کشید
*علی اصغر احمدزاده کارشناس ارشدعلوم ارتباطات
این رسانهها هستند که حتی باورهای ناروا را روا جلوه میدهند! شوک ناباورانه ناشی از انتخاب دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این گزاره را تقویت میکند. اکثر رسانهها بر این باور بودند که هیلاری کلینتون سقف شیشهای راه نیافتن یک زن به کاخ سفید را خواهد شکست اما آنچه در واقعیت رخ داد چیز دیگری بود.
این نشان میدهد که دیگر یا مردم در برابر رسانهها تسلیم نمیشوند یا اینکه رسانهها بهخوبی قادر نیستند رفتارشناسی متقنی از منطق رایدهی مردم داشته باشند. در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا در سال 2016 دونالد ترامپ برنده انتخابات شد اما این در حالی است که بیش از 200 نشریه آمریکایی حامی هیلاری کلینتون بودند و تنها 20 نشریه مکتوب، آن هم نه به شکل کامل به ترامپ چراغ سبز نشان داده بودند.
هرچند باز هم تلویزیون یکی از شاهراههای اصلی و شاید برترین غول ارتباطاتی تلقی میشود که به داد ترامپ رسید اما با این شرایط باید حدود نیمی از نظریههای ارتباطات را به نقد اساسی کشاند. نظریههایی نظیر پیام تزریقی، اثر رسانه در انبوه خلق، رسانه و ایجاد قدرت اجتماعی، مارکسیسم کلاسیسک، برجستهسازی، مارپیچ سکوت و ... در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری دوره اخیر آمریکا هیچ پاسخ قانعکنندهای نخواهند داشت.
تقریبا تا آخرین روز شروع انتخابات هیلاری کلینتون در راس نظر نظرسنجیهای این رسانهها قرار داشت و رسانههای دیداری و شنیداری حملات تندی را علیه ترامپ آغاز کرده بودند. برای همین است که گویا دیگر رسانهها نمیتوانند قوالب فکری توده را شیرازهبندی کنند و به آن جهت بدهند. هژمونی رسانهای که به نفع کلینتون در جریان بود، نتوانست کاری از پیش ببرد و بازی به ضرر او رقم خورد. انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده به همان مقدار که شوکی اساسی به سپهر سیاسی و حتی اقتصادی جهان وارد آورد، به همان میزان به دنیای ارتباطات و نظریههای این عرصه شوک وارد کرد.
دیگر باید باور داشت که منطق رایدهی توده یا از رسانهها اثر نمیپذیرد یا اینکه اساسا شدت تاثیرگذاری رسانهها به حداقل رسیده است. با انتخابات 2016 آمریکا نظریه تک ساحتی هربرت مارکوزه نیاز به تجدیدنظر اساسی دارد. به نظر مارکوزه جهان بدون علایق و خواستهای راستین، جهانی تکبعدی است که تنها خواستهای پیش پا افتاده و علایق گذرا مورد توجه قرار میگیرد.
هربرت مارکوزه با دو مفهوم «انسان تکساحتی» و «فرهنگ بستهبندی شده» به انتقاد از وضعیت موجود آگاهیبخشی وسایل جدید ارتباط جمعی پرداخت. او معتقد بود که در شرایط سلطه جهانی، دانش و آگاهی به وسیله نظام اجتماعی جذب میشود و از آغاز به وسیله آن شکل و رنگ میگیرد.
بنابراین آنچه نمود پیدا میکند، انطباق و هماهنگی نیست بلکه تقلید و یک نوع یکسان و متحدالشکل شدن فرد با جامعه است که در نتیجه نه تنها آگاهی فرد بلکه تمامی میراثهای فرهنگی و معنوی گذشته انسان و شیوههای سخن گفتن و اندیشیدن نیز صورت یکسان و یکپارچه مییابد. اما رهیافتی که از کارزار انتخاب رئیس جمهور در آمریکا در سال جاری رخ میدهد، نظریه هژمونی رسانهها را دچار نقد اساسی میکند.
برخی از کارشناسان نیز معتقدند که فیسبوک و شبکههای اجتماعی عامل پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری بود. روزنامه قانون در این رابطه نوشته است که ۱۵۶ میلیون آمریکایی عضو فیسبوک هستند و گزارش شده است دو سوم آنها روی این سایت خبر دریافت میکنند.
درست است که خبر را ممکن است رسانههای پرمخاطب، مانند روزنامههای حامی خانم کلینتون، تولید کنند اما آنچه شما در نهایت روی فیسبوک میبینید به دوستانتان و آنچه شر (همخوان) میکنند بستگی دارد.
باز هم اگر این گزاره صحیح باشد، نشان میدهد که دیگر عصر مونولوگ رسانهای به پایان رسیده و شبکههای اجتماعی و رسانههای اینتراکتیو قدرت افزونتری یافتهاند. هرچند در سال 2008 آوانگارد استفاده از شبکههای اجتماعی و فیسبوک کمپین انتخاباتی باراک اوباما بود اما این بار روند استفاده از شبکههای تعاملی شتاب بیشتری به خود گرفته است.
یادداشت حاضر تنها گذری اجمالی به روند رسانهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال 2016 بود و نباید از نظر دور داشت که در انتخابات عوامل و عناصر درهمتنیدهای وجود دارد که بر نتیجه تاثیر میگذارد. مثلا در باب پیروزی ترامپ نقش عوامل دیگری مانند مسائل نژادی، مهاجرین، لاتینتبارها و سیاهپوستان و سفیدپوستان، میزان تحصیلات رایدهندگان و جنسیت آنان تاثیرگذار بوده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ - ۲۵ آبان ۱۳۹۵ - 15 November 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]