واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا:
«فی ولدون» نویسندهای است که قلم نویسندهای دیگر را تحسین کرده و با شجاعت از تاثیر ناخودآگاه آثار او بر سبک ادبی خود نوشته. شاید خواندن یادداشت «ولدون» دریچهای نو باشد برای نگاهی حرفهایتر به آثار «هانس کریستین اندرسن» که عموما با قصههای ماندگاری چون «جوجه اردک زشت»، «دختر کبریتفروش» و ... شناخته میشود. به گزارش ایسنا، «فی ولدون» نویسنده انگلیسی در یادداشتی که برای «ایندیپندنت» نوشته، تجربه بازدید از موزه «هانس کریستین اندرسن» و کشف ناگهانی را که درباره تاثیر این نویسنده بر سبک ادبی خودش تجربه کرده بازگو میکند. به مناسبت صدوچهلویکمین سالروز درگذشت خالق «بندانگشتی»، «جوجه اردک زشت» و «لباس جدید پادشاه»، ترجمه این یادداشت را به همراه زندگینامه مختصری از این نویسنده مرور میکنیم. قصههای «اندرسن» منبع سبک ادبی «فی ولدون» بودند. افسانههای عامیانه «هانس کریستین اندرسن» به هیچ عنوان قصه جن و پری نیستند. خیلی تلخ و شیرینتر و هوشمندانهتر از دنیای پریان هستند. این داستانها الگوهای ناخودآگاه جمعی ما غربیها را شکل داده است؛ «پری دریایی کوچولو» هنوز هم وقتی شاهزاده مورد علاقهاش با دختری مناسب خود ازدواج میکند، ناراحت میشود، «دختر کبریتفروش» هنوز در گوشههای خیابان نشسته و صیدی برای مردان است، یک روز هم «جوجه اردک زشت» بالهایش را باز میکند و به شکل یک قو به پرواز درمیآید. اینها چیزهایی بود که من در کودکی خوانده و بعد فراموش کرده بودم، تا این که یک روز در دهه ۱۹۸۰ از موزه «هانس کریستین اندرسن» در اودنسه دنمارک بازدید کردم. در تور شناخت این نویسنده بودم و به صدای «لارنس اولیویه» که «ملکه برفی» را میخواند، گوش میکردم. داستان درباره جوانی دستنیافتنی بود که تراشهای یخی در قلبش داشت و «گردا» کل دنیا را برای پیدا کردنش زیر پا گذاشته بود.
مجسمه «هانس کریتسن اندرسن» در پارک مرکزی نیویورک
شوکه شدم و فهمیم همیشه خود را گول زدهام و منبع سبک ادبی من افسانههای عامیانه «کریستین اندرسن» هستند، نه نمایشنامههای بیپروای «برنارد شاو» یا رمانهای روشنفکرانه «آلدوس هاکسلی». در آن زمان داشتم کتابهای «خواننده عزیز» را مینوشتم که در آنها خوانندهها را از پشت یقه میگرفتم و تکانشان میدادم تا توجه کنند. در رمان سال ۱۹۷۶ «مرا به بیاد آور»، نوشتم: «اوه! گوش بده و یاد بگیر!» و «خب حالا». «اندرسن» سال ۱۸۴۴ نوشته است: «بیایید شروع کنیم. گوش کنید و در پایان بیشتر از آن چه الان میدانیم، یاد گرفتهایم.» (اوه، کپیبرداری، چیزی که دائم از ذهن ناخودآگاه سر درمیآورد!) به جرأت میگویم که از آن سبک نوشتاری دور شدم، به نظر میآید خوانندهها روش محترمانهتر و رسمیتر را ترجیح میدهند. اما گمان میکنم این میل هنوز همانجا هست. «اندرسن» مدتها از بابت مترجمهایش رنج میکشید، بانوان پارسای ویکتوریایی داستانهای او را به قصههای آموزندهای تبدیل میکردند که از سوی منتقدان با عنوان مذهبیگری سطحی و احساسی رد میشد. اما نویسندگان همعصرش «اندرسن» را قبول داشتند؛ «دیکنز» دوست «اندرسن» و از تحسینکنندگان او بود. «تاکری» او را «موجود پرخیال ظریف و دلپذیر» میخواند. «اسکار وایلد» داستانهای طردشدگان اجتماعی را به او مدیون است. همینطور «لوییس کارول» : «پودینگ» گفت: «چه جسارتی! دوست داری یکی یک تکه از تو رو بکند؟ تو دیگه چه موجودی هستی؟». «چسترتون»، «اندرسن» را «روستایی عجیب، بدخلق و خیالباف دانمارکی» و «نویسنده قصههای جاودان» خواند. اما «هانس کریستین اندرسن» باید تا سال ۱۹۵۴ (۷۹ سال پس از مرگش) صبر میکرد تا مترجم خوب و وفاداری به نام «رجینالد اسپینک» پیدا کند. «دیزنی» او را از آن خود کرد. ***** «هانس کریستین اندرسن»، نویسنده، شاعر و هنرمند دانمارکی، روز دوم آوریل سال ۱۸۰۵ در شهر «اودنسه» دانمارک به دنیا آمد؛ نویسندهای که سالروز تولدش را «روز جهانی کتاب کودک» نام نهادهاند. پدر او کفاشی کمدرآمد بود و مادرش در خانههای مردم رختشویی میکرد. پدر «هانس» با وجود اینکه تحصیلات کافی نداشت، به خواندن داستان و نمایشنامه علاقهمند بود و بسیاری از داستانهایی را که میخواند، برای او بازگو میکرد. از اینرو «اندرسن» از کودکی با کتابها و داستانهای گوناگون مانند «هزار و یک شب» آشنا شد. «هانس» در ۱۱ سالگی پدر خود را از دست داد و در آن سن مشغول به کار شد. در این سالها سختیهای زیادی کشید. در ۱۴ سالگی تنها به کپنهاگ سفر کرد. امیدوار بود که در تئاتر آن شهر برای بازیگری پذیرفته شود، اما موفق نشد. با این حال توانست با حمایتهای فردی به نام «یوناس کالین» در مدرسه به تحصیل بپردازد. «هانس» سرانجام در ۲۴ سالگی دوره تحصیل در این مدرسه را به پایان رساند. پس از آن به سرودن شعر، نوشتن داستان و نمایشنامه، طراحی و کاردستی با کاغذ و قیچی پرداخت. او به بسیاری از کشورهای اروپایی سفر کرد و زندگی مردم این کشورها را از نزدیک دید. در این سفرها با نویسندگان معروف آن دوران چون «ویکتور هوگو»، «والتر اسکات»، «چارلز دیکنز»، «الکساندر دوما»، «بالزاک» و برادران «گریم» آشنا شد. نخستین آثار «اندرسن» برای کودکان در سال ۱۸۳۵ منتشر شدند. علاقه و تشویق مردم، گرچه کمی دیرهنگام، سبب دلگرمی او بود؛ به طوری که تا پایان عمر نزدیک به ۱۵۷ قصه و داستان، هشت رمان، ۸۰۰ قطعه شعر، چهار زندگینامه، چند سفرنامه و تعداد بیشماری طراحی و کاردستی به شکل کاغذ و برش خلق کرد. «هانس کریستین اندرسن» روز چهارم اوت سال ۱۸۷۵ در خانهای در نزدیکی کپنهاگ که متعلق به دوست صمیمیاش بود، در سن ۷۰ سالگی درگذشت. وی قبل از مرگ با یک آهنگساز درباره موسیقی مراسم تدفینش صحبت کرده و به او گفته بود از آن جایی که بیشتر کسانی که در مراسم تدفین، وی را بدرقه خواهند کرد کودکان هستند، ضربات موسیقی را برای قدمهای کوچک آنها هماهنگ کند. جسد «اندرسن» در کپنهاگ به خاک سپرده شد. این نویسنده که قبل از مرگ شهرت جهانی داشت، از طرف دولت دانمارک به عنوان گنجینه ملی، حقوقی دریافت میکرد. پیش از مرگش اقدام به ساختن مجسمهای از او شده بود که بعد از اتمام، آن را در شهرداری کپنهاگ قرار دادند.
داستانهایی از «اندرسن»
آثار این نویسنده سرشار از واقعیتهای زندگی هستند. پایه بسیاری از آثار او، قصهها و افسانههای عامیانهاند؛ اما این قصهها و افسانهها را چنان بازآفرینی کرده است که شکلی نو یافتهاند. پیش از «اندرسن»، کسانی چون «شارل پرو» و برادران «گریم» قصهها و افسانههای عامیانه را برای کودکان و نوجوانان گردآورده بودند؛ اما بازآفرینیهای «اندرسن» پایهگذار راه و روشی نو در ادبیات کودکان جهان و بهویژه خلق فانتزیهای کودکان شدند. نویسندگان بسیاری از روش او در داستاننویسی و بازآفرینی افسانههای عامیانه پیروی کردند و راه او را ادامه دادند. قصهها و داستانهای «اندرسن» به ۱۵۰ زبان گوناگون ترجمه شده و بسیاری از آنها چون «بلبل»، «دخترک کبریتفروش»، «جوجه اردک زشت»، «درخت صنوبر»، «لباس جدید پادشاه» و «پری دریایی کوچک» جهانی و جاودانه شدهاند. دوستداران «اندرسن» برای بزرگداشت تلاش او در راه ادبیات کودکان و نوجوانان، جایزهای جهانی به نام جایزه «هانس کریستین اندرسن» بنیاد نهادهاند که هر دو سال یکبار به بهترین نویسندگان و تصویرگران کتابهای کودکان و نوجوانان اعطا میشود. این جایزه که به نوبل کوچک معروف است، معتبرترین جایزه ادبی و هنری در حوزه ادبیات کودکان است که از سوی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان به منظور بالا بردن سطح ادبی و هنری کتابهای کودکان به مجموعه آثار یک نویسنده و یک تصویرگر داده میشود. اعطای این جایزه به مجموع آثار یک نویسنده از سال ۱۹۵۶ و به مجموع آثار یک تصویرگر از سال ۱۹۶۶ آغاز شده است. این جایزه شامل یک مدال طلا و یک دیپلم است که طی مراسمی در کنگرهای دوسالانه به برندگان اهدا میشود. نامزدهای این جایزه از سوی دفاتر ملی کاندیدا میشوند و داوران بینالمللی جایزه از کارشناسان برجسته ادبیات کودکان هستند. انتهای پیام
پنجشنبه / ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ / ۰۳:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]