محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828850753
4 ساعت در خانه «دعانویس» مشهور
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: 4 ساعت در خانه «دعانویس» مشهور
ام پشت سرش را نگاه میکند، وارد اتاق میشود: «شوهرم داره تعقیبم میکنه؛ تو رو خدا اجازه بدید، اول من برم تو. به خدا فقط یه نقطه حرف با حاجآقا دارم. برم کارم رو بهش بگم، زود میام بیرون. ایشالا خدا مشکل همتونو حل کنه...»
آفتابنیوز : خانمی که معرف من است، وقتی آدرس را برایم روی کاغذ مینویسد، تاکید میکند قبل از ساعت 9 صبح به خانه «حاجآقا» برسم؛ چون سرش آنقدر شلوغ است که اگر دیر برسم، مرا به عنوان مراجعهکننده نمیپذیرند و باید دوباره کلی منتظر نوبت بمانم.
بر اساس یک قرار از پیش تعیینشده، صبح خیلی زود از سر کنجکاوی راهی یکی از محلههای جنوب تهران میشوم؛ برای دیدن «حاجآقا» و یک تجربه خبری که با شما به اشتراک گذاشته میشود. حاجآقا کار اصلیاش «سرکتاب» باز کردن است؛ بر اساس آنچه میگوید از «علوم غریبه» میداند و از رازهایی میگوید که ما آدمهای عادی به این راحتیها از آن سر در نمیآوریم.
ساعت 8 صبح است که خودم را در کوچهای خلوت و باریک میبینم. از آن کوچهها که پرنده هم در آن پر نمیزند. پلاک خانه را با آدرسی که در دست دارم، مطابقت میدهم. یک خانه شخصی سه طبقه که اولین طبقه آن به مراجعهکنندگان اختصاص دارد. زنگ را فشار میدهم، بدون اینکه کسی نامم را بپرسد، در باز میشود. یک راهروی باریک موکت شده روبریم است که به اتاق مربع و خیلی کوچکی ختم میشود.
زنهای زیادی از من زرنگتر بوده و خیلی زودتر آمدهاند. همهشان به پشتیهای قرمزی که دورتا دور اتاق چیده شده، تکیه زدهاند. مشغول درد دل کردن با یکدیگرند و منتظر هستند صدای «حاجآقا» را از پشت در چوبی بزرگ بشنوند تا به نوبت، شنونده مشکلاتشان باشد و برایشان دعا بنویسد.
یکی از زنها در حالی که چهرهای بغضآلود به خود گرفته چادرش را جمع میکند تا من هم بتوانم کنارش در نوبت بنشینم. بدون اینکه چیزی بپرسم، شروع میکند به درد دل کردن: «به خدا خسته شدم از دست پسرم. بیکار افتاده تو خونه. نه سربازی میره. نه اهل درس و دانشگاست. هیچ هدفی نداره. اصلا نمیدونه میخواد چیکار کنه؟ خیلی ناراحتم...» یکدفعه خانمی که کنارش نشسته، برای دلداریاش میگوید: «نگران نباش خانم. حاجآقا درستش میکنه. هرچند که باید توکلت به خدا باشه. اول خدا، بعدم حاجآقا.»
زنگ در مداوم به صدا در میآید و تعداد مراجعهکنندگان هم هر لحظه بیشتر میشود. حاجآقا اولین مراجعهکننده را از پشت در صدا میزند. زن میانسال با موهای بلوند در حالی که کیف پولش را زیر بغل گرفته آرام داخل اتاق میشود و کارش 10 دقیقهای هم طول میکشد. یکی از زنها به نظر میرسد از شدت استیصال دائم در جایش میایستد، با لهجه آذری غلیظ و با صدای بلند میگوید: «ای بابا! چقدر لفتش میدن. به خدا به هوای نون بربری خریدن صبح کله سحر از خونه زدم، بیرون. نه شوهرم خبر داره، نه دخترم. هیچ روزی انقد شلوغ نبود..»
صدای زنگ در که پی در پی و مداوم نواخته میشود، جملهاش را ناتمام میگذارد. زن میانسال در حالی که چادرش را به دندان گرفته و مدام پشت سرش را نگاه میکند، وارد اتاق میشود: «تو رو خدا بذارید من زود برم تو. به خدا فقط یه نقطه حرف با حاجآقا دارم. شوهرم تعقیبم میکنه. اگه بفهمه اینجام، به خاک سیاه میشونه منو. ایشالا خدا مشکل همتونو حل کنه.»
صدای زنهای دیگر بلند میشود تا اجازه ندهند او بدون نوبت به اتاق برود و یکی هم در پاسخ میگوید: «تو هر روز همین جایی. هر روزم همینو میگی. میبینی که همه گرفتارن. مثل بقیه بشین تو نوبت.» اعتراضها جواب میدهد و او هم در نوبت میرود. آرام کنارش میروم و میپرسم:
ـ ببخشید خانم! اگر شما از دعاهای حاجآقا جواب نگرفتید، پس چرا هر روز مییاید؟
ـ هر روز که نمییام. اینا هم حرف مفت میزنن. مثلا دیروز نیومده بودم؛ رفته بودم یه جا فال قهوه بگیرم. نمیدونی چقدر گرفتارم. میفهمی شوهرت هر روز صبح بفرستت تو خیابون یعنی چی؟
سر دردل همهشان باز میشود. یکنفر به خاطر پسرش آمده که همه داراییاش را به نام همسرش کرده و آن زن هم پسرش را ترک کرده و خبری از او نیست. یک نفر دیگر به گفته حاجآقا جادو شده و بختش بسته شده و حالا مدتها به این خانه میآید تا حاجآقا طلسمش را باطل کند. زن جوانی آمده است تا دعای «زبانبند» برای مادرشوهرش بگیرد و...
بیشتر مراجعهکنندگان البته دارای نوعی عقاید مذهبی هم هستند، اما رجوع به دعانویس را از مراجعه به فالگیر معتبرتر میدانند. اغلب آنها به فال قهوه و تاروت معتقد نیستند و ترجیح میدهند از طریقی که نامش را «ادعیه معتبر و آیات قرآنی» گذاشتهاند، مشکلشان را حل کنند؛ این را از میان صحبتهایشان میفهمم.
وقتی از چند نفرشان میپرسم که چقدر از این راه جواب گرفتهاند، متفقالقول میگویند: «حاجآقا کارش خیلی خوبه. اگه دستورایی که میگه درست انجام بدی، حتما مشکلت حل میشه. ما که جواب گرفتیم. حاجی آدم خوبیه. اصلا وسیله خدا برای ماست. اهل طلسم کردن و کارای بد نیست. فقط مشکلگشاست. خدا خیرش بده که گره باز میکنه.»
سه ساعتی میگذرد و هنوز نوبت من نشده. در این سه ساعت سعی میکنم برای زنها صف درست کنم تا سر نوبت با هم دعوا نکنند. حاجآقا تقریبا هیچ مراجعهکننده مردی ندارد و دور تا دور اتاق پر است از زنان دردمند که چشم به نسخهها و دعاهای او دارند.
ساعت 11:30 بالاخره نوبت من میشود. در میزنم و سلام میکنم. با صدای بلندی جواب میدهد:«علیکمالسلام»
اتاق کوچکی را فرش قرمز کرده و در گوشه آن روی تشک نشسته است. کنارش قرآن، یک کتاب قطور با جلد نامعلوم و تعدادی زیادی کاغذ است. به غیر از اینها و آینه کوچکی که روی دیوار آویزان است، هیچ چیز دیگری در اتاق نیست. کت و شلوار مشکی مرتب پوشیده با پیراهن سفید یقه ایستاده. تقریبا 70 ساله به نظر میرسد و تندتند حرف میزند.
ـ کارت چیه دخترم؟
ـ حاجآقا میخواستم یه سر کتاب برام باز کنید.
ـ اسم؟
ـ سهیلا
اسمم را به حروف ابجد روی کاغذ مینویسد و کتاب قطور را بر میدارد و شروع میکند، تندتند ذکر گفتن طوری که اصلا نمیشود متوجه شد که چه میگوید. کتاب را باز میکند و با شخصی که من او را در اتاق نمیبینم، صحبت میکند. اول کمی از اتفاقاتی که در گذشته برایم افتاده میگوید و بعد:
ـ دخترم! بختت باز و بلند. هیچ جادو و طلسمی هم نداری. خیالت راحت. همیشه نمازتو بخون و همه چی رو از خدا بخواه.
ـ نماز میخونم، حاجآقا.
ـ نمیخونی. میگه نمیخونی.(خطاب به شخصی که من او را در اتاق نمیبینم.)
ـ حاج آقا. من نماز میخونم.
ـ پس درست بخون. درست و اول وقت. از خدا «جزم جمیل» بخواه.
10 دقیقهای با هم گپ میزنیم.
ـ حاجآقا! چقدر باید تقدیم کنم؟
ـ طلسم و جادو که نداشتی برات باطل کنم. فقط 10 هزار تومان برای سر کتاب بده.
ـ نمیشه کمتر بگیرید؟
ـ قیمتش دست من نیست. قیمت نسخهها هم دست من نیست. نسخهها باید از جایی برسن. خودم قیمتی تعیین نمیکنم. (اشاره او کامل به شخص فرضی در اتاق است. من هرچه پشتم را نگاه کردم، کسی را ندیدم.)
کیفم را که برمیدارم میگوید: «رفتی بیرون، بگو کسی نیاد. وقت اذان کسی رو نمیبینم.»
پیامش را به زنها میرساندم و میخواهم که بیرون بیایم، یکیشان میگوید: «دخترم! من سواد ندارم. حاجآقا گفته برای حل مشکلم باید آیه 7 سوره «یاسین» رو بخونم. میشه از رو قرآن برام بنویسیش؟»
آیه را مینویسم و چند بار برایش تکرار میکنم که در ذهنش بماند.
در اتاق و راهرو جایی برای ایستادن هم نمانده، چه برسد به نشستن. هر طرف که سر بچرخانی، صدای گلایههای زنانه میشنوی که دنبال گوش شنوا میگردند. تقریبا هیچکدام بار اولشان نیست که اینجا آمدهاند و برای کوچکترین مشکلات زندگیشان هم دست به دامن حاجآقا و نسخههایش میشوند.
به محل کارم باز میگردم و در اینترنت جستجو میکنم تا بتوانم بازهم دعانویسهای شهر را پیدا کنم و سراغشان بروم. ظاهرا دعانویسهایی هم هستند که حالا خیلی مدرن شدهاند و با مراجعهکنندگانشان به صورت اینترنتی و از طریق وبسایتشان ارتباط برقرار میکنند. آنها که سخاوتشان بیشتر است هم، کتاب «علوم غریبه» را در وبسایتشان برای دانلود رایگان قرار دادند؛ هرچند که سر درآوردن از این کتاب کار چندان راحتی نیست.
از آنجا که بیشتر زنهایی که دیده بودم، دارای عقاید مذهبی بودند، درباره حکم شرعی دعانویسی و جنگیری هم جستجو میکنم. آیتالله مکارم شیرازی در این باره فتوا داده است: « نوشتن دعاهایی که از حضرات معصومین (علیهم السلام) رسیده و در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد، ولی دعانویسی؛ حرفهای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتابهایی که به آن استناد میکنند، اعتباری ندارد. این امر اگر چه ممکن است، ولی شرعاً جایز نیست و بسیاری از مدعیان آن، افرادی دروغگو یا خطاکارند.»
آیتالله سیستانی نیز معتقد است: « مراجعه به دعانویس اشکال ندارد ولی سحر و جادو جایز نیست. سحر و جادو از محرمات و معاصی کبیره است و جایز نیست.»
آیتالله صافی گلپایگانی هم معتقد است: « «نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین (علیهمالسلام) نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد، ولی مراجعه به فالگیرها یا دعانویسانی که به صورتهای مختلف از منابعی که اعتبار شرعی ندارد، نقل میکنند یا مینویسند، جایز نیست و پول گرفتن اینگونه، اکل مال به باطل و حرام است. والله العالم.»
آیتالله علوی گرگانی هم فتوا داده است: « دعانویسی از نظر شرعی اشکال ندارد ولی فالگیری و جنگیری مورد تایید نیست؛ البته دعانویسی که فعلاً در مملکت ما رواج دارد و بیشتر افراد کلاهبردار به این امر مشغول هستند، جایز نیست؛ زیرا بسیاری از آنها معلومات کافی در این امر ندارند و گرفتن چنین پولهایی هم خالی از شبهه نیست و ما نباید خودمان را در معرض سوءاستفاده این گونه افراد قرار دهیم.»
در بخش استفتائات وبسایت آیتالله خامنهای نیز در پاسخ به این پرسشها که آیا پرداخت و دریافت پول در قبال دعانویسی جایز است و اینکه دعاهایی که نویسندگان آنها ادعا میکنند که در کتابهای قدیمی دعا نقل شده اند، چه حکمی دارد؟ آمده است: «دریافت یا پرداخت مبلغی به عنوان اجرت نوشتن دعاهای وارده اشکالی ندارد. درباره سوال دوم هم اگر دعاها ازائمه اطهار (ع) نقل و روایت شده باشند و یا مضامین آنها حق باشد، تبرک جستن به آنها اشکالی ندارد؛ همانگونه که تبرک جستن به دعاهای مشکوک به این امید که از معصوم (علیهالسلام) باشند، اشکالی ندارد.»
البته مشخص نیست افرادی که به عنوان «دعانویس» در کشور فعالیت میکنند دقیقا مطابق با نظرات و حدود تعیینشده از سوی مراجع عظام تقلید فعالیت میکنند یا نه و آیا استنباط از «ادعیه مجاز» در بین همه آنها یکی است ؟ از ظاهر امر برمیآید که نظارت مشخصی بر فعالیت آنها صورت نمیگیرد و بنابرین نمیتوان به صورت مطلق درباره جایز بودن یا نبودن فعالیت آنها نظر داد.
فضای مجازی پر است از مطالب و سایتهای تخصصی درباره علوم غریبه وخفیه که موافقان و مخالفان زیادی دارد. این علوم به نیروهای مافوق طبیعت اشاره دارد. باور بیشتر دانشمندان امروزی بر این است که توضیحات و ادعاهای نهانشناسی یا همان علوم خفیه با علم امروزی سازگاری ندارد و از راههای علمی به هیچوجه اثباتپذیر نیست. با این حال افراد زیادی در دنیای امروز به این علوم اعتقاد دارند و برای گشایش مشکلاتشان دست به دامن دعانویسان یا حتی ساحران میشوند.
این تجربه شخصی من بود. اگر شما هم در این باره تجربهای دارید، در تکمیل این گزارش شریک شوید.
۲۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
صفحات پیشنهادی
4 ساعت حضور در خانه «دعانویس» مشهور
زنگ خانه حاجآقا را پیدرپی و ممتد فشار میدهد در که باز میشود با عجله و در حالی که مدام پشت سرش را نگاه میکند وارد اتاق میشود شوهرم داره تعقیبم میکنه تو رو خدا اجازه بدید اول من برم تو به خدا فقط یه نقطه حرف با حاجآقا دارم برم کارم رو بهش بگم زود میام بیرون ایشساعت 3 بامداد در بازار آهن بار خالی میکنند/ رشد بیرویه قهوه خانههای سنتی در زمینهای کشاورزی
ساعت 3 بامداد در بازار آهن بار خالی میکنند رشد بیرویه قهوه خانههای سنتی در زمینهای کشاورزی عضو شورای شهر تهران در خصوص مشکلات منطقه 18 تهران گفت مردم از تخلیه بارآهن در ساعت 3 بامداد در عذاب هستند به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان رحمت الله حافظی در سیصدکاهش ساعت کارزنان درجهت تحکیم خانواده است/لزوم بیمه زنان خانهدار
در نشست نقش بسیج در حوزه زنان و خانواده عنوان شد کاهش ساعت کارزنان درجهت تحکیم خانواده است لزوم بیمه زنان خانهدار شناسهٔ خبر 3803736 - یکشنبه ۲ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴ ۳۶ جامعه > جوان و خانواده jwplayer display inline-block; در نشست نقش و جایگاه بسیج در پیشبرد اهداف نظام در حوکریستیانو رونالدو و بازسازی صحنه های فیلم مشهور «تنها در خانه» (تصاویر)
کریستیانو رونالدو که حضوری ثابت در تبلیغات مختلف تلویزیونی دارد اینبار در تبلیغی بازی کرده است که توجهات زیادی را به خود جلب کرده به گزارش جام جم آنلاین در این تبلیغ تلویزیونی مادر کریستیانو رونالدو هم حضور دارد تمامی صحنه های این تبلیغ که مربوط به یک برند آرایشی است از روی فغرق شدن دو بازیگر جوان مشهور سینما در رودخانه +تصاویر
غرق شدن دو بازیگر جوان مشهور سینما در رودخانه تصاویر روز نو دو بازیگر سینمای هند با نام های آنیل کومار و راجاو یودای که در حال بازی در صحنه ای از یک فیلم اکشن با مضمون زندگی ویجی بودند روز یکشنبه در رودخانه Arkavathy هند غرق شدند اشتباه محاسباتی خلبان هلیکوپتر در تشخیصخانه 10 میلیون دلاری هنرپیشه هالیوود /مردی پس از خفه کردن همسرش، خود را حلق آویز کرد /این زن وشوهر ۴فرزند زیر
ساعت 24 هر روز مطالب متنوعی برای بینندگان خود منتشر می کند در ادامه می توانید چند خبر را دنبال کنید 95 07 08 خانه 10 میلیون دلاری هنرپیشه هالیوود ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- مستایشی دیگر، این بار قربانی توحش در خانه!
در پی یک مورد کودک آزاری دختری به نام ستایش سه ساله در رفسنجان فرماندار رفسنجان با حضور در بیمارستان علی ابن ابیطالب ع رفسنجان از وی عیادت کرد به گزارش خبرنگار ایسنا حمید ملانوری در حاشیه ملاقات این کودک در جمع خبرنگاران اظهار کرد با شیوع استعمال موادمخدر بهویژه مواد مخدر صنعتآغاز طرح خانهدار شدن مددجویان کمیته امداد/رشد ۴برابری بودجه مسکن
رئیس کمیته امداد در گفتگو با مهر خبر داد آغاز طرح خانهدار شدن مددجویان کمیته امداد رشد ۴برابری بودجه مسکن شناسهٔ خبر 3819533 - چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰ ۰۹ جامعه > رفاه و آسیب های اجتماعی jwplayer display inline-block; رئیس کمیته امداد امام خمینی ره از آغاز عملیاتطراحی ایستگاه میدان ساعت، باید معرف شاخصهای هویتی شهر باشد
طراحی ایستگاه میدان ساعت باید معرف شاخصهای هویتی شهر باشد شهردار تبریز با حضور در محل داوری مسابقه طراحی داخلی ورودی ایستگاه شماره 11 مترو تبریز از طرح های شرکت داده شده در این مسابقه بین المللی بازدید کرد دکتر صادق نجفی در نشست با هئیت داوران مسابقه بین المللی طراحی ایستگاه مپذیرش 40مقاله در همایش فرصتها و چالشهای فضای مجازی/ دبیرخانه دائمی فضای مجازی به طور رسمی از فردا آغاز به کا
پذیرش 40مقاله در همایش فرصتها و چالشهای فضای مجازی دبیرخانه دائمی فضای مجازی به طور رسمی از فردا آغاز به کار خواهد کرد رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور گفت از 157 چکیده مقاله ارسال شده به دبیرخانه همایش فرصتها و جالشهای فضای مجازی 40 اصل مقاله مور-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها