تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه كسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آيد و آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804612940




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سناریوی 2 برادر برای قتل مرد همسایه


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اوایل بهمن 85 زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد. آن سوی خط یکی از افسران اداره جنایی پلیس آگاهی شهریار خبر از قتل مردی در یکی از محله‌های شهر داد. با شنیدن این خبر سوار خودرویم شدم و به نشانی‌ای که ماموران گفته بودند، رفتم.



به گزارش جام جم، با حضوردر محل مورد نظر مشاهده کردم افراد بسیاری مقابل یک مجتمع مسکونی تجمع کرده‌اند. همزمان با حضورم درمقابل ساختمان، گروهی از ماموران بررسی صحنه جرم و پزشک جنایی هم سر رسیدند. همراه آنها وارد ساختمان شدیم. همسایه‌ها می‌گفتند که مرد کشته شده تنها در این آپارتمان زندگی می‌کرده و رفت و آمد آنچنانی با همسایه‌ها نداشته است. نمی‌دانند چطور به قتل رسیده است. هر کدام از همسایه‌ها حرفی درباره این جنایت می‌زد. همراه گروه بررسی صحنه جرم و گروه کارشناسان پزشکی قانونی وارد آپارتمان محل جنایت شدم. پیکر غرق در خون مرد صاحبخانه در اتاق نشیمن افتاده بود. او لباس خانه برتن داشت و به نظر می‌رسید او با فرد یا افرادی درگیر شده و به قتل رسیده است. ردپای 2 مهمان در جنایت زمانی که محل را خوب بررسی کردم به سرنخ‌هایی دست پیدا کردم که نشان می‌داد او دو استکان چای روی فرش گذاشته است و همین شک مرا به یقین تبدیل می‌کرد که قاتلان دو نفر بودند که به عنوان مهمان و بدون زور وارد خانه شده بودند. در کنار جسد کاغذ و خودکاری بود که نشان می‌داد او در حال نوشتن متنی بوده که با قاتلان درگیر شده است. مرد صاحبخانه ابتدا از دست آنها فرار کرده، اما گرفتار شده و از پای درآمده است. چوب شکسته‌ای هم در کنج خانه افتاده و به نظر می‌رسید با همین چوب ضربه‌هایی به سر وی وارد شده بود. البته پزشک جنایی با معاینه جسد اعلام کرد با چاقو هم ضرباتی به مقتول وارد شده است. رد کفش‌های مردانه زمانی که وجب به وجب خانه مقتول را بررسی کردم متوجه آثار کفش‌های مردانه از روی بالکن به سمت دیوار همسایه کناری شدم. مطمئن شدم قاتلان مرد بودند. وسایلی از آنجا به سرقت نرفته بود و این فرضیه را مقابل رویم گذاشت که او قربانی یک انتقامگیری از سوی افرادی آشنا شده است. دستور پلمب خانه مقتول را دادم و بعد همراه ماموران و تیم‌های بررسی صحنه جرم از آنجا خارج شدیم و جسد مقتول هم به پزشکی قانونی منتقل شد. ساکن مجتمع را فراخواندم و به تحقیق از آنها پرداختم. این افراد می‌گفتند مقتول مرد آرامی بود و تنها زندگی می‌کرد. او با کسی زیاد در ارتباط نبوده و با اطلاع از مرگ او شوکه شده‌اند. مرد همسایه، تنها مظنون پرونده دستور تحقیقات را به افسران جنایی دادم و از آنها خواستم که تحقیقات برای رازگشایی از مرگ او را آغاز کنند. چند روز بعد یکی از همسایه‌ها به اداره پلیس آمد و گفت: گمان می‌کنم مرد همسایه بالایی خانه مقتول در این ماجرا نقش داشته باشد. چون شب حادثه زمانی که به خانه‌ام می‌رفتم یک مرد غریبه را همراه مرد همسایه‌مان دیدم که سراسیمه از روی دیوار منتهی به خانه مقتول روی دیوار کناری پرید و از آنجا وارد تراس خانه‌اش شد. گمان می‌کنم مرد همسایه و آن فردی که همراهش بود اطلاعاتی از مرگ مقتول داشته باشند، چون بعد از قتل وی رفتار مرد همسایه و خانواده‌اش تغییر کرده و کمتر در خانه حضور دارند یا اگر هم باشند در خانه را قفل می‌کنند. حتی زن همسایه چند روزی است که ازخانه خارج نشده است. همین سرنخ کافی بود که احتمال دهیم این زوج از ماجرای جنایت با خبرباشند. در این مرحله زن و مرد به پلیس آگاهی فراخوانده شدند. زن، قاتل بودن شوهرش را لو داد زن و مرد جوان در بازجویی اولیه اظهارات ضد و نقیضی را بیان کردند تا این‌که زن جوان سکوت خود را شکست و گفت: شوهرم و برادرش به این جنایت دست زده‌اند. یک روز به طور اتفاقی مرد همسایه را در راه پله‌ها دیدم. او بدجوری به من نگاه کرد که همین موضوع را به شوهرم گفتم و او از من خواست حتی با این مرد سلام و احوالپرسی هم نکنم. مدتی از این ماجرا گذاشت و من خیلی کم مرد همسایه را در راه پله‌ها یا پارکینگ می‌دیدم و اگر هم می‌دیدم مثل غریبه با او رفتار می‌کردم. شب حادثه شوهرم برای ساعاتی از من خواست که خانه را ترک کنم. زمانی که بازگشتم متوجه شدم او و برادرش به خانه مرد همسایه رفته‌ و او را کشته‌اند. شوهرم مرا تهدید کرد که نباید راز این جنایت را فاش کنم، در غیر این صورت بلایی بر سرم می‌آورد. قتل مرد همسایه با همدستی برادر با گفته‌های این زن، شوهرش مورد بازجویی قرار گرفت و به قتل مرد همسایه با همدستی برادرش اعتراف کرد و گفت: همسرم درباره نگاه‌های عجیب و غریب مرد تنهای همسایه با من حرف زده بود. بعد از آن او چند بار برادرم را در راه پله‌ها دیده بود و به گمان این‌که او یکی از ساکنان مجتمع است به او گفته بود که با من و خانواده‌ام رفت و آمد نکند، چون ما آدم‌های خوبی نیستیم. با شنیدن این حرف‌ها از دست مرد همسایه ناراحت شدم. چند بار به طور اتفاقی متوجه نگاه‌های عجیب و غریب او به همسرم شدم. کم‌کم باعث شد به این مرد سوء‌ظن پیدا کنم. گمان می‌کردم او با رفتارش قصد برهم زدن زندگی‌ام را دارد. بنابراین نقشه تنبیه او را طراحی کردم. متهم به قتل ادامه داد: ماجرا را به برادرم گفتم و از او خواستم که برای تنبیه مرد همسایه با من همراه شود. آن شب برادرم به خانه‌مان آمد. قلم و کاغذی برداشتیم و به خانه مقتول رفتیم. از او خواستیم متن یک نامه اداری را برایمان بنویسد تا ما آن را به اداره‌ای تحویل دهیم. با این ترفند به خانه‌اش راه پیدا کردیم. او غافل از نقشه‌ای بود که برایش طراحی کرده بودیم. همین که او می‌خواست شروع به نوشتن متن مورد نظر کند، من و برادرم با چاقو و چوبدستی به او حمله کرده و جانش را گرفتیم. بعد هم از روی پنجره رو به تراس آپارتمان فرار کردیم. با اعتراف این متهم، برادرش هم تحت تعقیب قضایی ـ پلیسی قرار گرفت و چند روز بعد دستگیر و به همدستی با وی درقتل مرد تنها اعتراف کرد و گفت: من قصد نداشتم به این جنایت دست بزنم، اما زمانی که به هواخواهی از برادرم پرداختم، دستم به خون آلوده شد. متهمان پس از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شدند و مجازات سختی در انتظارشان است. قاضی اسماعیل برجسته - قاضی دادگستری شهریار ضمیمه تپش




جمعه 7 آبان 1395 ساعت 00:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن