واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: محمدعلی ابطحی در اعتماد نوشت: ميگويند در جنگهاي قديمي رسم مروت بر اين بود كه شمشير را بايد همان جايي فرود آورند كه طرف مقابل سپر را گرفته است. وقتي جنگ مغلوبه ميشد و فشار ميآمد دشمن شمشير را ميزد به جايي كه سپر نبود.
بيسپر جان ميداد ولي بيمروتي بود. تغيير وزير ارشاد در همه دولتها يكي از اين بيمروتيها بود. سپري نداشتند كه بيدليل شمشير ميخوردند. هميشه وقتي جنگ در حوزه هنر و فرهنگ مغلوبه ميشد و جامعه به ارزشهاي فرهنگي رسمي اعتنايي نميكردند، شمشير را به فرق وزير و وزارت ارشاد ميزدند. تنها جايي كه در حوزه فرهنگ سپر نداشت و مهمتر اينكه سهم و امكانات بسيار اندكي از بودجه فرهنگي كشور در اختيار اين وزارتخانه بود. بقيه كه بودجه اصلي فرهنگي را داشتند، به جاي آمار دادن از وضع خودشان، فرياد اي فرهنگ، اي فرهنگ سرميدادند.
الان سه دهه است كه بزرگان قوم از فرهنگ جاري در جامعه ابراز نگراني ميكنند و معمولا مخاطب هميشه وزارت ارشاد بوده است. اتفاقا وزارت ارشاد تنها جايي است كه همه سلايق سياسي و فرهنگي بعد انقلاب مديريت آن را داشتهاند. شما به اين ليست نگاه كنيد: آقاي خاتمي. آقاي لاريجاني. آقاي ميرسليم. آقاي مهاجراني. آقاي مسجدجامعي. آقاي صفارهرندي. آقاي حسيني. آقاي علي جنتي. اين اسامي وزراي ارشاد اين سه دهه هستند. از چپترين تا راستترين. از اصلاحطلبترين تا پايداري. از معتدل تا افراطي. همه جريانات سياسي، يك دورهاي وزير ارشاد بودهاند و در اين وزارتخانه با حضور نمايندهشان مديريت فرهنگي كردهاند. فاصله عطاءالله مهاجراني تا صفارهرندي كم فاصلهاي نيست. اما با وجود همه اين افراد هميشه وضعيت فرهنگ و وزير ارشاد مورد گلايه عدهاي از مسوولان و امامان جمعه و مراكز ديني بوده است. اصليترين دليلش اين است كه شمشير را جايي ميزنند كه سپر در آنجا وجود ندارد. خيلي از ارزشهاي فرهنگي جوامع به دليل گذر زمان در همه جاي دنيا تغيير پيدا ميكند.
هيچ جاي دنيا هم نتوانستهاند در برابر اين تغييرات مقاومت كنند. مهمترين عامل اين تغيير در دوران ما مساله ارتباطات به شكل فعلي است. با وجود اينترنت ذايقه فرهنگي همه جوانان دنيا از يك منبع ميتواند شكل بگيرد. براي خواندن كتاب، براي شنيدن موسيقي، براي ديدن فيلم، براي پيدا كردن مد، براي خواندن مجله، براي يافتن شكل زندگي، براي تبليغ يا پيدا كردن شبهات مذهبي در مورد همه اديان، براي گرايشات سياسي، براي برقراري ارتباطات فردي و جمعي، اينترنت وجود دارد و همه در همه جاي دنيا به يك جور همهچيز را ميبينند و ميفهمند. اين موارد البته الزاما منفي نيست، چه بسا مثبت هم باشد. اگر منطق قوي باشد ما هم ميتوانيم براي انتقال نظراتمان به دنيا يا جامعه خودمان از اين امكانات استفاده مثبت كنيم. اما مهم اين است كه عوامل فرهنگساز دست كسي نيست.
نه ديگر خانواده نقش محوري دارد و نه مراجع اجتماعي و ديني. اين يك واقعيت است. تلخ يا شيرين. خواهناخواه در مسائل فرهنگي بايد توقعات بر اساس اين دنيا تعريف شود تا حداقلي از فرهنگ و ارزشهاي ديرين باقي بماند. آخوند و اينترنت يك زماني بيشترين فاصله را داشتند. من آن زمان كه اينترنت آمده بود و آخوند بودم و در آن وبلاگ مينوشتم و خيلي سنگين بود اين كار، رايجترين فحش زمانه كه از آن جماعت ميشنيدم، معاون وبلاگباز رييسجمهور بود. يكبار با آقاي خاتمي در زمان رياستجمهورياش رفته بوديم جلسه جامعه مدرسين در قم. رييسجمهور كمي از خطر فراگير شدن ماهواره و نه اينترنت صحبت كرد. اينترنت هنوز خيلي وسيع نبود. يكي از بزرگان آن جماعت آقاي خاتمي را متهم كرد كه به جاي جلوگيري از فساد، در مورد ماهواره بزرگنمايي ميكند. سال ۱۳۷۷. اما ماهواره آمد.
دوران پساماهواره هم با فراگير شدن اينترنت آمد. اين روزها كه مديران حوزههاي علميه خدمت رهبر معظم انقلاب رسيده بودند، با زمانشناسي كمنظيري فرمودند كه مسوولان حوزهها تلاش كنند كه روحانيت و مبلغان ديني علاوه بر نويسندگي و سخنوري، آشنايان به فضاي مجازي هم تربيت كنند. اگر در اين دوران زمانشناسي فراموش شود و همچنان خواستههاي قبل از اين دورانها مطالبه ميشود، مبلغان فضاي مجازي موفق نخواهند شد. آن خواستههاي ارزشي ديرين بد نبود و نيست. اما وقتي قابل اجرا نيست، هر وزير ارشادي بيايد نميتواند عملا تغييري در روند فرهنگي جامعه ايجاد كند، همچنانكه همه نحلههاي فكري كه وزير شدند، نتوانستند. مشكل، وزراي ارشاد نيستند، مشكل واقعيتهايي است كه نميخواهيم بپذيريم.
همان كه گفتم، شمشير را بردهاند جايي ميزنند كه سپر نيست. وزير پشت وزير است كه ساقط ميشود. اگر دكتر روحاني، امام جمعه پر نام و آوازه مشهد را هم وزير ارشاد كند تا وقتي برنامهريزيها بر اساس بيتوجهي به واقعيت جامعه ارتباطات و نيازهاي اين جامعه باشد و توقعات تصحيح نشود، فرقي در سير فرهنگي جامعه نميكند. جامعه و جوانان راه خود را ميپيمايند و فاصله خطابههاي جمعه و جوانان بيشتر ميشود. تغيير وزير ارشاد زدن شمشير به جايي است كه سپر ندارد. ما مردم قدر ناشناسي نيستيم. از آقاي جنتي و كارهايش تقدير ميكنيم. ايشان با سوابق خانوادگياش ميتوانست جور ديگري رفتار كند و زير فشار نباشد و باز هم وزير بماند. اما يكتنه در دولت كم رمق موجود به دفاع از حريم فرهنگ و هنر كمر همت بست.
۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]