تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815395192
کتاب بگو به جان امام رونمایی شد
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: کتاب "بگو به جان امام" رونمایی شد کرمان - ایرنا - کتاب خاطرات زندگی کوتاه دانش آموز شهید علی ایرانمنش با عنوان "بگو به جان امام" در کرمان رونمایی شد.
به گزارش ایرنا کتاب خاطرات زندگی کوتاه و سراسر خیر دانش آموز شهید ایرانمنش به قلم "آذر همتی" شامگاه چهارشنبه با حضور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان، جمعی از مسئولان، مادر این شهید بزرگوار و برخی از مردم بعد از اقامه نماز مغرب و عشا در منزل پدری شهید علی ایرانمنش رونمایی شد. همچنین همزمان با رونمایی از کتاب بگو به جان امام از مادر بزرگوار شهید علی ایرانمنش نیز به پاس سالها چشم انتظاری و تقدیم فرزند خود را در راه خدا تجلیل شد. نویسنده کتاب بگو به جان امام در گفت و گو با خبرنگار ایرنا این کتاب را هدیه ای از طرف حضرت زهرا (س) دانست و گفت: خبرنگاران حوزه ایثار و مقاومت استان کرمان در طول سال برای دیدار با خانواده معظم شهدا و جانبازان به منازل این بزرگواران می روند. آذر همتی ادامه داد: روز میلاد حضرت زهرا (س) سال گذشته خدمت مادر علی ایرانمنش رسیدیم و آنجا مطرح شد که خاطراتی از این شهید بزرگوار تهیه شده است. وی اظهار کرد: دست تقدیر جمع آوری و نگارش این کتاب را در دامن من گذاشت البته خواهرزاده شهید مصاحبه هایی را در مورد وی انجام داده بودند که بسیار اندک بود برای همین با پیدا کردن همرزمان و دوستان شهید، خاطرات شهید علی ایرانمنش را جمع آوری و تبدیل به کتاب کردم. همتی افزود: شهید ایرانمنش در سن نوجوانی مجوز ورود به جبهه را می گیرد و پدر و مادرش را راضی می کند. وی گفت: این شهید بزرگوار بعد از رفتن به جبهه به غرب کشور اعزام می شود و در سال 1359 گروهک های ضدانقلاب در این منطقه ناامنی های زیادی ایجاد کرده بودند. نویسنده کتاب بگو به جان امام افزود: این دانش آموز شجاع در غرب کشور توسط گروهک های ضد انقلاب به شهادت می رسد. وی با اشاره به نام کتاب خاطرات نوجوان شهید علی ایرانمنش گفت: مادر شهید می گوید بعد از اینکه علی به جبهه رفته بود زنگ زد احوال پرسی کردم و از او خواستم که برگردد تا دوباره او را ببینم. وی به نقل مادر شهید ایرانمنش ادامه داد: علی گفت، اگر بیایم اجازه نمی دهی برگردم و من گفتم نه اجازه می دهم، علی گفت، "بگو به جان امام" و من گفتم، به جان امام اجازه می دهم برگردی. همتی با بیان اینکه این قسم اوج ولایت مداری و ولایت پذیری مادر و پسر را نشان می دهد تاکید کرد: این درس بزرگی است؛ نوجوانی به سن علی تا این حد جان، راه و هدف امام برایش ارزش داشته باشد و مادر هم متقابلا این را درک می کند و قسم جان امام برای علی وسیله ای برای گرفتن مجوز ورود دوباره به جبهه می شود. وی اظهار کرد: علی ایرانمنش در 4 سالگی در نجف اشرف امام خمینی (ره) را زیارت می کند، دست امام را می بوسد و پشت سر امام نماز می خواند. همتی افزود: شهید ایرانمنش در یکی از مرخصی هایی که از جبهه می آید به اتفاق همرزمش به دیدار شهید بهشتی می روند و شهید بهشتی پیشانی وی را می بوسد و می گوید خوش به حال امام که چنین سربازانی دارد. وی افزود: هرگاه در نوشتن خاطرات شهید ایرانمنش به جملات اینچنینی می رسیدم منقلب می شدم و این مهم است نوجوانی به سن شهید ایرانمنش اینقدر در ولایت، اسلام، قرآن و مکتب ذوب شده باشد. کتاب بگو به جان امام دهمین اثر آذر همتی در حوزه جمع آوری خاطرات شهداست. خلاصه ای از زندگی نامه شهید ایرانمنش از زبان " طاهره ایلاقی" مادر این شهید بزرگوار. علی متولد سال 1344 بود و زمانی که می خواست به جبهه های غرب و برای مبارزه با دشمن برود هنوز 15 سالش کامل نشده بود. من اجازه نمی دادم به جبهه برود اما پدرش اجازه داد، من نیز راضی شدم و او رفت، زمانی که به غرب کشور رفت، زنگ زد، گفتم مادرجان بیا که ببینمت، علی گفت اگر بیایم اجازه نمی دهی برگردم جبهه و من گفتم نه؛ اجازه می دهم. علی گفت بگو به جان امام و من گفتم به جان امام اجازه می دهم برگردی. علی آمد و برای بار دوم به کردستان رفت، چند روز از فرزندم بی خبر بودم، یک روز خانم های فامیل و دوستانم بی خبر آمدند خانه ما، نگران شدم و پرسیدم چی شده؟ چیزی نگفتند. بعدا فهمیدم پسرم به دست کومله ها به شهادت رسیده است. کومله ها، پیکر علی را زیر برف پنهان کرده بودند، سرانجام 14 روز بعد از شهادت، جنازه فرزندم را آوردند. نگذاشتند من پیکر علی را ببینم ولی دوستانش گفتند که بعد از شهادت شکنجه شده بود. علی ایرانمنش سرانجام 17 دی ماه 59 در پیرانشهر به شهادت رسید.3029
21/05/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها