واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: اغلب نظریهپردازان و منتقدان ادبیات ایران ادبیات عاشورایی را زیرگروه ادبیات آیینی میدانند. این گونه ادبی پس از واقعه غم انگیز کربلا و به شهادت رسیدن امام حسین(ع) و یاران وفادارشان به منصه ظهور رسید.
اولین سوگنامه کربلا در شعر فارسی توسط کسایی مروزی سروده شد. او در یکی از بهاریههای خود ضمن ستایش طبیعت و شکوفایی آن به دلیل مصادف شدن بهار با واقعه عاشورا، به بیان مقتل سومین امام شیعیان و یارانش میپردازد. گفتنی است که ادبیات عاشورایی بر آن است تا واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) را توصیف کند، از اینرو حوادث شکل گرفته پیش از شهادت امام، روزهای نبرد و پس از آن میتواند در این وادی درشتنمایی شود. توجه به این مساله ضروری است که ادبیات عاشورایی فقط به شرح حوادث تاریخی نمیپردازد، بلکه این ژانر ادبی میتواند به حوزههای مختلف علوم انسانی چون جامعهشناسی، فلسفه، سیاست، تاریخ و روانشناسی ورود پیدا کند. متاسفانه این ژانر ادبی که تنها مورد توجه شیعیان است، تاکنون به صورت جدی از منظر روانشناسی و فلسفی... توسط نویسندگان و شاعران زبردست به کار گرفته نشده، پس نویسندگان و شاعران ادبیات عاشورایی میبایست به رشتههای علوم انسانی تسلط کافی داشته باشند. متاسفانه بسیاری از نویسندگان این حوزه حتی به مبانی و مباحث دینی اشراف کافی ندارند. از اینرو میبینیم داستانهایی که به واقعه عاشورا میپردازد، صرفا در گونه داستانهای تاریخی و دینی قرار میگیرد. در عین حال که داستانها فاقد تحلیل عمیق در لایههای پنهان داستان است. به همین دلیل آثار تولید شده غالبا سطحی و سادهانگارانه به نظر میرسد. نویسندهای که به حوزههای مختلف علوم انسانی اشراف ندارد، نمیتواند داستانی قوامیافته و تاثیرگذار خلق کند. بیشک مصائب پیش روی اهالی قلم، عدم حمایت اصولی و حساب شده متولیان امور فرهنگی و نداشتن پشتوانه کافی اجتماعی خود عوامل مهمی است که میتواند لطمات جبرانناپذیری را در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و ادبی ایجاد کند. بر این اساس اغلب داستانهایی که در این حوزه خلق شدهاند کمکم به کلیشه تبدیل شده و هیچگونه نوآوری در اسکلتبندی و مضامین عمیقی که قابل طرح است، دیده نمیشود. جا دارد نویسندگان علاقهمند به این حوزه دامنه مطالعاتی خود را در رشتههای فلسفه، روانشناسی، علوم اجتماعی و تاریخ افزایش دهند. به طور مثال خلق داستان روانشناختی پیرامون شخصیت یزید و شمر و... میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. در اینجا باید به این مساله مهم توجه داشت که منظور از نوآوری در ادبیات عاشورایی، بدعت در طرح مباحث دینی نیست. برای مثال در داستانهای عاشورایی، میتوان از شیوه «جریان سیال ذهن» یا نحله «رئالیسم جادویی» استفاده کرد و نقبی به درون اشخاص مهم داستانی خود زد و بالطبع مکنونات درونی و حسی افراد مختلف را از منظر روانشناختی بنمایه داستان قرار داد. درواقع در خلق داستانهای عاشورایی ناب هم باید ادبیت ادبیات در نظر گرفته شود و هم نباید خدشهای در ارائه مباحث دینی ایجاد شود. در عین حال که نوآوری در طرح و ساختار داستانها باید عاملی باشد برای جذب مخاطب و ایجاد رابطه حسی با آثار و مباحث مطرح شده در آن. بر این اساس حمایت اصولی و منطقی متولیان امور فرهنگی برای جذب نویسندگان نخبه به این وادی میتواند مهم و سرنوشتساز باشد. اگر ادبیات عاشورایی بتواند پاسخگوی نیاز جامعه روز باشد، بیشک میتوان توقع داشت که این ژانر ادبی مورد توجه همگان قرار خواهد گرفت. کامران پارسینژاد - نویسنده و منتقد
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت 08:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]