واضح آرشیو وب فارسی:فارس: عصرانه ادبی فارس ویژه پرواز شماره 655حمله به هواپیمای مسافربری ننگ سازمانهای حقوق بشری است/ناگهان شلّیک شد موشک...آن هواپیما در آب افتاد
شاعر رباعیسرا گفت: یکی از کارهای پست آنها هدف قرار دادن هواپیمای مسافری حامل زن و بچه است که ننگ سازمانها و نهادهای حقوق بشری است.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، هفتادمین عصرانه ادبی فارس ویژه پرواز شماره 655 خطوط هوایی جمهوری اسلامی ایران که از سوی ناو جنگی آمریکایی در آبهای خلیج فارس مورد حمله موشکی قرار گرفت با حضور شاعران برگزار شد. *کشورهای اروپایی پیشرفت خود را مدیون جهان سوم هستند محمدرضا سهرابینژاد در این برنامه با اشاره به جنایتهای کشورهای غربی،گفت: سرمایهداری غرب زندگیاش شبیه زالو است و استعمار با شعار آباد کردن جلو میآید اما هدفش مکیدن خون ملتهای مظلوم است. کشورهای اروپایی تمام پیشرفت خود را مدیون جهان سوم هستند. اما در این بین کشورهایی که مقاومت کنند، موی دماغ استعمارگران خواهند شد. وی افزود: مقاومتهای مردم مظلوم جهان علیه کشورهای استعمارگر با ابزار مختلف بروز پیدا میکند،اما کشورهای غربی هم از این مقاومتها غافل نیستند و سازمانی به نام سازمان ملل درست کردهاند تا علیه ملتها فشار بیاورند تا کشوری مانند عربستان با دلارهای نفتی خود چند کشور شیخنشین را تطمیع کند و علیه ایران موضع بگیرند. این شاعر رباعیسرا در ادامه گفت: برای دست یافتن به استقلال باید خودکفا باشیم و از جوانان استفاده کنیم که البته در طول این سالها موفق هم شدهایم. آمریکا به منظور جلوگیری از خودکفایی و پرورش جوانان ایرانی به ما جنگ تحمیل کرد که البته به واسطه همین جنگ تجربیات خوبی به دست آوردیم و توانستیم رشد کنیم. *حمله به هواپیمای مسافربری ننگ سازمانهای حقوق بشری است او اضافه کرد: وقتی رزمندگان ایرانی در جبههها پیروز شدند و در این جنگ از هیچ اقدامی هم کوتاهی نکردند یکی از کارهای پست آنها هدف قرار دادن یک هواپیمای مسافری حامل زن و بچه است که این اقدام ننگ سازمانها و نهادهای حقوق بشری است. من معتقدم کشوری که شهید ندارد غیرت ندارد و من به شهدای کشورم افتخار میکنم و من بر این باورم که چراغ ادبیات جنگ نباید خاموش شود و ادبیات جنگ باید سر و سامان داده شود. *ادبیات ما پدر ندارد مجید سعدآبادی در بخش دیگری از این عصرانه ادبی با اشاره به بهترین قالبی که میتوان در آن شعر اعتراضی سرود،گفت: قالب شعر سپید یکی از بهترین قالبها برای بیان اعتراض است. شعر مقاومت چه زمانی شکل میگیرد؟زمانی که به یک جریان و یا کشور حمله میشود. مردم آن منطقه دست به سرودن شعر پایداری یا مقاومت میزنند و در طرف مقابل مردم کشور حملهکننده نیز به منظور محکوم کردن جنایتهای کشور خود دست به تولید آثار ضد جنگ یا همسو با صلح میزنند. وی افزود: من بر این باورم شاعرانی که شعر جنگ یا انقلاب نمیگویند و شعر تغزلی میسرایند هم در حال سرودن شعر پایداری هستند زیرا دشمن در جنگ نرم در حال جذب شاعران معمولی است و کسی به آنها توجه نمیکند،اما دشمن در پی یارگیری از جناح خودی است. سعدآبادی در پایان گفت: ناشران مدعی انقلابیگری به خاطر مسائل اقتصادی دست به چاپ هر اثری نمیزنند. من بر این باورم که ادبیات ما پدر ندارد زیرا اگر پدر داشت، افراد فاقد صلاحیت سربلند نمیکردند. من معتقدم که شعر سرودن خمس و زکات دارد و گفتن از اسلام و اهل بیت خمس و زکات شوق شاعری است. *خانواده چهارنفرهای که در پرواز 655 به شهادت رسیدند در پایان این مراسم الهه تاجیکزاده یکی از اقوام شهدای پرواز شماره 655، در این برنامه شرکت کرد و ضمن شعرخوانی گفت: شهیدان سیروس کشکولی و همسرش مریم اسدی به همراه فرزندان خردسالشان به نامهای علی و محمد که از اقوام مادری بودند در این پرواز بودند که به شهادت رسیدند. علی اول ابتدایی بود که در این پرواز به شهادت رسید. محمد و پدرش در تهران به خاک سپرده شدند و علی در کنار یادمانی از مادرش در ورامین آرام گرفتهاند زیرا پیکر مریم اسدی هیچ وقت پیدا نشد. در دل آرام آبی رنگ دختر خورشید دف می زد ماهی نارنجی کوچک در خلیج فارس کف می زد یک هواپیمای شاد، آرام روی ابری پاک سر می خورد در دلش یک عالمه گل را از فراز ابر ها می برد... در دلش یک عالمه گل بود، در دلش پر بود از احساس غنچه های یک گل "مریم"، رازقی، سوسن، شقایق، یاس... می خرامید آن هواپیما بوی گل در آسمان پر شد و مشام کهکشان ها پر از شمیم عود و کندر شد... لکّه ای -چون شب- شناور بود، در خلیج آبی زیبا لکّه نه! یک ناو جنگی بود، پهن بر روی سر دریا... یک نفر که روی کشتی بود، نقشه ای فوری کشید و بعد چشم شورش دید گل ها را از لبانش خون چکید و بعد، با زبان و دستی آتشناک با دلی -مانند آهن- سخت داد فرمان: زود تر ، شلیک! داشت فرصت از میان می رفت!!! بی خبر بود آن هواپیما پی خبر از نقشه ی شومی پی خبر از این که می خواند، در دل ویرانه ها بومی! لاله ای می خواند لالایی غنچه اش آهسته می خوابید دختر خورشید در آن روز گرم تر از قبل می تابید... ناگهان شلّیک شد موشک... آن هواپیما در آب افتاد یک گل مریم شناور شد... غنچه اش در پیچ و تاب افتاد یک عروسک با تنی پر درد روی موج کوچکی لغزید ماهی نارنجی قصّه، مات و حیران بود، می لرزید... آسمان لبریز از غم شد شرمسار از آن چه پایین دید دختر خورشید، رویش را از خلیج فارس پوشانید رازقی دور از شقایق مرد یاسمن مهمان ماهی شد آسمان آبی دریا غرق در دود و سیاهی شد... با سقوط آن هواپیما، ناگهان لبخند دریا رفت قصّه ی پر پر شدن در آب تا به اوج آسمان ها رفت... *** بعد چندین سال می آید از خلیج فارس، بوی تو من ولی امّیدوارم تا باز بینم ماه روی تو ... انتهای پیام/و
95/04/13 :: 13:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]