واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: یادداشتی به قلم تونی باربر و ترجمه وصال روحانی در روزنامه ایران: در ابتدای قرن بیست و یکم کشورهای سوسیال دموکرات اروپا شرایط مساعدی داشتند. آنها از سیستمهای حکومتی میانه – چپ بهره میگرفتند و بیش از آنکه به حکومت صرف بیندیشند درصدد کسب اعتبار بودند و گمان میکردند که مبلغ خوبی برای سیستمهای کاپیتالیستی نیز هستند.
16 سال پس از آن ایام سوسیال دموکراتها در بدترین دوران خود به سر میبرند و به نظر میرسد سرکوبشان توسط حکومتهای دست راستی در اروپا اثر محسوسی را بر آنها گذاشته باشد. سیستمهای مبتنی بر «همکاری دو حزب» و ائتلافهای دلبخواهی و اجباری بین سیاستمدارانی کاملاً متفاوت نیز به یک اصل رایج تبدیل شده است و تحت هر شرایطی این جناح «میانه – چپ» است که سنگینترین ضربات را متحمل شده و حق دارد نسبت به آینده خویش بیمناکتر شود.
دلایل متعدد و قابل فهمی برای سقوط سوسیال دموکراتها در سطح اروپا وجود دارد. از یک سو نیروهای کاری اتحاد گذشته را ندارند و از جانب دیگر هویت شغلی طبقات متوسط در دهههای اخیر دستخوش تغییرات فراوانی شده است. از همه بدتر برقراری سیستمهای اقتصادیای بر فراز سر آنها است که از هیچ الگوی مشخصی تبعیت نمیکند.
مشکلات برخاسته از واحدسازی جامعه اروپا که البته بر اثر ماجرای «برگزیت» سست شده و عجز اروپا در برخورد با بحرانهای اقتصادی خودساخته مسائل دیگری بودهاند که باعث تنزل آشکار سوسیال دموکراتها در معادلات قاره سبز شدهاند. در این سالهای طوفانوار سوسیال دموکراتها با آدمها و سیاستبازانی چون تونی بلر انگلیسی و گرهارد شرودر آلمانی به جهان معرفی میشدند. با اقدامات آنها یک نهضت تازه موسوم به «راه سوم» و یا «میانه جدید» در صحنه سیاست باب شد ولی هر چه بود طبقات متوسط در اروپا و رأی دهندگان میانه چپ همیشه فشار شرایط اقتصادی را تحمل میکردند و این قبل از زمانی بود که شرایط همچون امروز برای سوسیال دموکراتها به شدت تیره شود. اینک آمار بالای بیکاری، استانداردهای نزول کرده زندگی در سطح اروپا، صرفهجویی دولتها در هزینههای عمومی و دخالت دولتها در چرخه کار بانکها همه و همه سبب شدهاند، سیستم کاری سوسیال دموکراتها که زمانی در اوج نشان میداد، اینک دور از شرایط روز جلوه کند و ناکارآمد به نظر برسد.
حتی افراد همچنان وفادار به آیین سوسیال دموکراتها معتقدند سران و طراحان این روش حکومتی به آنچه خود طراحی کرده بودند، بیتوجهی نشان میدهند، اینک یک سؤال رایج در انتخابات پارلمانی سال آینده آلمان (موسوم به بوندس تاگ) این است که آیا سوسیال دموکراتها قادرند با کمترین آرای حاصله خود که 23 درصد و اخذ شده در سال 2009 بود برابری کنند یا خیر وگرنه شکست آنها در این انتخابات حتمی نشان میدهد و بحث و تردیدی در این خصوص وجود ندارد.همین امروز در گستره اروپا بسیاری از رأیدهندگان نسبت به سیاستهای متخذه «اتحادیه اروپا»(EU) در قبال مسائل و دشواریهای روز مثل تجارت آزاد جهانی و آزادی معاملات شک دارند و همسو با آن ورود بیحد و حصر پناهندگان و مهاجران به گستره اروپا و مستقر شدنشان در اینجا و آنجا، این قاره را در برابر شرایطی سختتر از همیشه و انتخابهایی تازه قرار داده است.
فشار و نابسامانی اقتصادی در اکثر کشورهای اروپا موجب شده کار و بار احزاب مخالف دولتها «سکه» شود و بر حامیان آنها اضافه گردد زیرا با حفظ روال فعلی چیزی جز سستتر شدن پایههای اقتصادی کارشان فراروی آنها نخواهد بود. اوضاع «میانه چپ»ها زمانی تیرهتر جلوه میکند که در نظر بگیریم آنها در کشورهایی مانند یونان، اسپانیا و بریتانیا حتی از گروههای چپ افراطی مسلح نیز عقب افتادهاند و در حزب کارگر انگلیس افرادی زمامدار شدهاند که میتوان آنها را نئومارکسیستهای زمانه نامید. کسانی که در عین حفظ بوروکراسی پارلمانی وانمود میکنند ایدهآلهای چپگرایه نسل جوان را هم در دستور کار خود دارند.اینها نشان میدهد مشکلات جناح «میانه چپ» در اروپا یکی ، دو تا نیست.
۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]