تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):هر كس در مسجد سهله دو ركعت نماز بخواند، خداوند، دو سال بر عمر او مى‏افزايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816990831




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت
سالروز شهادت لاجوردی توسط منافقین؛
شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت از شهید لاجوردی به عنوان یکی از عناصر صادق، وفادار و انقلابی در تاریخ جمهوری اسلامی نام برده می شود که نقش بسزایی در برقراری امنیت درنظام اسلامی ایفا نموده است.


گروه سیاسی فرهنگ نیوز، تاریخ انقلاب اسلامی از بدو وقوع تا به امروز شاهد فراز و فرودهای متعدد تاریخی بوده است. چه بسیار شخصیت های برجسته و والایی که سابقه ها ده ها سال مبارزه و مجاهدت در راه اسلام را در کارنامه خود داشته اما گذشت زمان منجر به تغییر رویه آنها شده و موجب سقوط تاریخی آنها را فراهم آورده است. از آیت الله منتظری به عنوان یکی از شخصیت هایی نام برده می شود که از ابتدای آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی دوشادوش امام راحل به مبارزه بر علیه رژیم ستمشاهی پرداخته و در این مسیر بارها بازداشت، شکنجه، مجروح و تبعید شده است.جایگاه شایسته و سوابق گران بهای آیت الله منتظری منجر شد که او در ابتدای مسیر انقلاب و پس رحلت شخصیت هایی چون آیت الله طالقانی در جایگاه جانشینی امام از سوی خبرگان ملت قرار گیرد، اگرچه آنچنان که بعدها و پس از عزل ایشان از سخنان امام امت بر می آید، ایشان با انتخاب آقای منتظری برای این سمت موافق نبوده اند. مواضع مشکل دار و حضور اطرافیان غیر صالح و نفوذ گروه های معاند در پیکره بیت آیت الله منتظری موجب شد تا در فرایندی چند ساله بر دامنه شکاف میان این شخصیت و نیروهای انقلابی افزوده شود. فرآیندی که نهایتا با نامه تاریخی امام و عزل ایشان از قائم مقامی رهبری خاتمه یافت. امام خمینی در این نامه می فرماید: «...و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم كه مدير و مدبر نبوديد ول  شخص  بوديد تحصيل‌كرده كه مفيد برای حوزه‌های علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگری دارم و می‌دانيد كه از تكليف خود سرپيچی نمي‌كنم....»انتشار فایل صوتی دیدار آیت الله منتظری با شماری از عاملین اجرای حکم امام در برخورد قاطع با وابستگان به منافقین در روزهای اخیر موجب تمرکز مجدد گروهی از رسانه های ضد انقلابی بر آن واقعه تاریخی و تخطئه فرمان امام و عاملین اجرای این امر شده است. تابستان 1367 و در آستانه اتمام جنگ میان ایران و رژیم بعثی عراق، عناصر مزدور مسعود رجوی در عراق در حمله ای سهمگین به کشورمان در صدد تصرف ایران برآمده و اگر نمی بود مجاهدت های گسترده در مناطق غربی کشور، چه بسا لطمات جبران ناپذیری بر پیکر انقلاب وارد آمده بود. هم زمان با آغاز حملات طوفانی منافقین، شماری از عناصر داخلی و اعضایی که پیشتر در زندان ها قرار داشته همسو با مهاجمین خارجی خود را برای حمله کلیدی و تصرف مناطق حیاتی و من جمله یورش به زندان ها جهت آزاد سازی و تسلیح عناصر وابسته اعزام نموده و همین امر منجر به حکم تاریخی امام خمینی در این باره شد. مسعود رجوی سه روز قبل از آغاز عملیات و یک هفته قبل از آغاز اعدام‌ها در تالار اجتماعات قرارگاه اشرف صراحتا گفته بود: « براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... از طرفی درب زندان‌ها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.»نیروهای انقلابی به مناطق غربی کشور گسیل یافته و امام خمینی در حکمی خواستار برخورد قاطع با نیروهای منافقین می شوند. ایشان در نامه ای می فرمایند: « از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام‌اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام»اظهارات امام راحل و واکنش آیت الله منتظری به آن بخش اعظمی از سخنان فایل تازه منتشر شده را در بر می گیرد که در آن حسینعلی منتظری اتهام های متعددی را به امام، احمد آقای خمینی و بسیاری دیگر از افراد ووارد می نمااید. یکی از شخصیت های اسم برده شده در این سخنرانی سید اسدالله لاجوردی مرد قاطع و مبارزی است که در خط اول برخورد با گروه های معاند قرار گرفته بود. منتظری در این فایل از لاجوردی به عنوان گردن "شکسته یاد" می نماید. امروز و در ابتدای شهریور ماه، هجدهمین سالروز شهادت اسدالله لاجوردی می باشد، فردی که پس از دهه ها مجاهدت به دست ناپاک منافقین به شهادت رسید اما پیش و پس از آن نیز علاوه بر منافقین از سوی بسیاری از به ظاهر دوست داران انقلاب نیز مورد هجوم قرار گرفته بود. در ادامه به شکلی گذرا به زندگی این شهید والامقام خواهیم پرداخت.

شهيد حاج سيد اسد الله لاجوردي در سال 1314 هجري شمسي در يکي از محلات جنوب تهران در ميان خانواده اي مهربان و متدين به دنيا آمد. سيد علي اکبر کودک دلبندش را از همان ابتدا با قرآن و اهل بيت (ع) آشنا نمود. سال 1320 بود که اسدالله به عرصه علم و دانش راه يافت. آغاز دوران نوجواني و تحصيل او در دبيرستان همزمان با عمليات يهود در فلسطين و تظاهرات گسترده مردم ايران به رهبري آيت الله کاشاني بود. سيد اسد الله ادبيات عرب و علوم حوزوي را در مسجد شيخ علي به پايان رساند و به دليل هوش و ذکاوت و قدرت درک بالايي که داشت در همان محل به تفسير قرآن پرداخت و پس از مدتي در جلسات بحث انسان و سرنوشت استاد مطهري شرکت نمود. وي در همين سالها همسر و همسفري صبور براي ادامه مسير مبارزاتي خويش برگزيد و سپس به دستور امام (ره) و همراه دکتر بهشتي و استاد مطهري تقسيم به ائتلاف و تشکل در راستاي مبارزه با رژيم ستمشاهي گرفت و جزو يکي از مؤسسين اصلي جمعيت مؤتلفه اسلامي گشت. 
 



دوران نوجوانی و جوانی اسدالله لاجوردی در این کوران ، سپری شد و چون پولادی آبدیده گردید . از زمان آشنایی سید با شهید حاج صادق امانی ، اطلاع دقیقی در دست نیست ولی آنچه مشخص است این است که وصلت شهید حاج صادق ، با خانواده محترم لاجوردی باید دارای پیشینه ای باشد که می بایست آن را در کلاس های درس مرحوم شاه چراغی و جلسات مشترک آنها جستجو کرد . شهید لاجوردی به همراه حاج صادق امانی و شهید محمدصادق اسلامی گیلانی و حسین رحمانی در مسجد شیخ علی ادبیات عرب را به خوبی وعلوم حوزوی را در حد کفایه فرا گرفته و به علت هوش و ذکاوت و قدرت درک و انس و الفت شهید لاجوردی با قرآن ، غیرقابل توصیف است و باید گفت او به قرآن عشق می ورزید و بر همین اساس در پرسشنامه ساواک نوشته بود : به قرآن و نهج البلاغه علاقه وافر دارم .



پس از ترور انقلابی "حسنعلی منصور" عامل تصویب طرح ننگین کاپیتولاسیون، ساواک دستگیری‌های گسترده ای را آغاز کرد که سید اسدالله لاجوردی نیز در زمره دستگیرشدگان بود؛ استقامت سید در برابر شکنجه‌های بی رحمانه بازجویان ساواکی، حیرت همراه با تحسین زندانیان سیاسی وقت را برانگیخت. سید اسدالله لاجوردی پس از آزادی از زندان رژیم ستمشاهی، به سازماندهی جلسات محفلی و دینی به صورت سیار مبادرت ورزید و از عالمان به مبانی دینی و انقلابی برای سخنرانی در جلسات خود دعوت به عمل آورد؛ وی همچنین در این دوران از فعالیت پنهانی علیه رژیم طاغوت غافل نماند؛ از جمله اینکه همزمان با ورود  سرمایه گذاران آمریکایی اعلامیه‌ای با عنوان «گامی فراتر در تشدید غارتگری» تهیه و تکثیر کرد و برای توزیع در اختیار اعضای محافل دینی و انقلابی خود  قرار داد.




اين دوره همزمان با تغيير ايدئولوژي سازمان منافقين بود و لاجوردي اولين فردي به شمار رفت که انحراف آنان را اعلام نمود. به همين دليل در زندان نيز توسط مجاهدين خلق بايکوت شد که از آن زمان به عنوان «زندان در زندان» ياد مي کنند. در اردیبهشت ماه سال 1349 پس از آنکه شرکت هواپیمایی "ال عال"  متعلق به سرمایه داران صهیونیستی توسط نیروهای انقلابی مورد هجوم قرار گرفت؛ ساواک بار دیگر سید اسدالله را دستگیر کرد، در این دوران بود که وی «مردپولادین زندانها» لقب گرفت؛ در زیر شکنجه‌های ددمنشانه دژخیمان ساواک کمرش شکت و بینایی یک چشم خود را تا حد زیادی از دست داد ولی استوار و پایمرد ایستاد و حسرت اظهار عجز بر دل سیاه شکنجه گران طاغوتی نهاد. سید در این دوران وصیت نامه‌اش را نوشت و در آن تاکید کرد که ثلث مالش به مبارزان فلسطینی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی تعلق گیرد؛ سید اسدالله همچنین در دوران زندان با روشنگری‌هایش موجبات هوشیاری و آگاهی سایر زندانیان را فراهم آورد. سرانجام در تاريخ 27/5/56 از زندان آزاد گشت اما مدتي بعد به ساواک احضار شد. لاجوردي در روزهاي اوج انقلاب در کميته استقبال از امام (ره) به فعاليت پرداخت و پس از پيروزي انقلاب مسئوليت دادستاني انقلاب اسلامي را بر عهده گرفت اما مدتي بعد رياست سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي به او سپرده شد.




لاجوردی خود درباره سال های زندان و هم بندی با منافقین می‌گوید: «در قزل‌ حصار وقتی چند نفر از منافقین را آوردند خوشحال شدم که به جمع مسلمانان زندانی عده‌ای که مجاهد مسلح هستند اضافه شده‌اند که در ساختن درون زندان به کار خواهد آمد. روزی که در سودان کودتای کمونیستی علیه جعفر نمیری شد و پس از ساعاتی شکست خورد، متوجه شدم که اینان از کودتای کمونیستی بسیار خوشحال شده و همراه کمونیست‌های قزل حصار جشن گرفتند و در شکست آن‌ها بسیار متاثر شده عزادار شدند. از آن‌ها پرسیدم چرا از شکست یک حکومت کمونیستی کودتایی، ناراحت شده‌اند. (در آن روزگار نمیری چهره غربی نداشت و همکار عبدالناصر بود) آن‌ها گفتند که این حکومت خلق است و حکومت دموکراتیک خلقی مورد تایید ماست و مارکسیسم علم مبارزه است! و با امپریالیسم که‌‌ همان کفر است می‌جنگد! من از اینجا متوجه التقاط آن‌ها شدم، ولی به مخالفت برنخاستم. گفتم آرام جلو بروم، که هم بدانم چه افکاری دارند و هم اینکه اگر بشود آن‌ها را متوجه حقایق اسلام و کفر کمونیستی بکنم. پس از مدتی افکار آن‌ها و جزوات «شناخت» و «تکامل» و «راه انبیاء» برای من کاملاً شناخته شد و بحث را که ملایم شروع کردم متوجه شدم که آن‌ها عناد دارند نه اینکه اطلاع و آگاهی نداشته باشند.»



لاجوردی در ابتدای انقلاب و به اصرار شهید بهشتی و ناطق‌نوری رسیدگی به پرونده گروهک فرقان را به عهده گرفت، شهید لاجوردی اقداماتی قاطعانه برای انحلال این گروهک تروریستی انجام داد. به طوری که خشم و کینه اعضای این گروهک را برانگیخت. ایشان طی فعالیت‌های بی‌وقفه اعضاء اصلی این گروهک را شناسایی و دستگیر کرده بود. او از آن پس به تعقیب و خنثی‌سازی توطئه‌های گروهک‌های معاند سیاسی، به ویژه گروهک فرقان و منافقین پرداخت. بدین ترتیب لاجوردی عهده‌دار حفظ و حراست از نظام نوپای جمهوری اسلامی گردید. اقدامات او در مقابله و سرکوب گروهک‌های تروریستی منافقین و فرقان بسیار قاطعانه بود.



از ۲۰ شهریور ۱۳۵۹ با نظر مساعد امام خمینی و آیت‌الله بهشتی دادستان انقلاب تهران شد و در این سمت به مبارزه جدی با منافقین که در ان زمان ترور مسؤلان را در دستور کار خود قرار داده بودند، پرداخت. شهید لاجوردی در این دوره تلاش‌های بسیاری انجام داد تا مردم را نسبت به ایده‌های التقاطی و ضد انقلابی گروهک منافقین آگاه کند و به دلیل نفوذ و تاثیر کلامی که داشت سخنانش بسیار مورد توجه عموم واقع می‌شد. او مجدد رسیدگی به پرونده منافقین را در راس کارهایش قرار داد. گروهک‌های منافقین و ضد انقلاب که با رفتار اسلامی و مقتدرانه شهید لاجوردی مجال فعالیت چندانی نداشتند، با کمک آیت‌الله منتظری برای برکنار کردن ایشان می‌کوشید، سرانجام در دی ۱۳۶۳ توسط شورای عالی قضایی از مناصبش کنار گذاشته شد. وي در سال بحراني 1360 و در اوج فعاليت‌هاي تروريستي گروهک‌هاي منافق و معاند با نظام، مسووليت دادستاني انقلاب اسلامي تهران را بر عهده گرفت و مدتي بعد رياست سازمان زندانها و اقدامات تأميني و تربيتي به او سپرده شد. ايجاد کارگاههاي مختلف در زندان و از بين بردن بي سوادي در ميان زندانيان از تلاشهاي بي دريغ او در طول سالهاي حضورش در خدمت نظام بوده است.




در مورد این ماجرا روایت‌ها مختلف است. مجید انصاری می‌گوید پس از اینکه شورای عالی قضایی تهیه گزارش از وضعیت زندان‌ها را به وی سپرد، پس از گفت‌وگوی مستقیم با صد زندانی سیاسی از زندان‌های مختلف، به امام، رئیس‌جمهور و رئیس مجلس گزارشی می‌دهد که از بروز تخلفاتی در برخورد با زندانیان حکایت دارد و همین گزارش موجبات برکناری لاجوردی را فراهم می‌کند. وی می‌گوید: «من در آن زمان برای ایجاد گشایش در امر زندانیان و پرسنل زندان درخواستی از حضرت امام کردم که نیازمند امکانات بسیار وسیع و باارزشی بود همین‌ که من خدمت امام این درخواست را مطرح کردم بدون معطلی حضرت امام به مسئول بنیاد آن زمان و نیز نخست‌وزیر دستور دادند که امکانات در اختیار ما قرار گیرد. حضرت امام بارها تاکید می‌کردند که برخورد با زندانیان صد‌درصد باید منطبق با قانون باشد و اگر کسی جنایت کرده و حتی انسان کشته و قرار است قصاص شود. کسی حق ندارد برای اینکه این فرد محکوم به اعدام هست یک سیلی اضافی به او بزند. ایشان بحث کرامت انسانی و حقوق افراد را مورد تاکید قرار می‌دادند، امام می‌فرمودند با متخلف برخورد قاطع شود اما در چارچوب قانون.» وی درباره واکنش لاجوردی به این ماجرا می‌گوید: «مرحوم لاجوردی خدمت حضرت امام رفته بودند و در آنجا از جنایت‌های منافقین صحبت کردند و گزارش مفصلی خدمت امام دادند، امام فرمودند" آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی به‌ دست اینها(منافقین) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کار‌ها (خودسری‌های داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید". چون آقای لاجوردی مسئولیت را تحویل نمی‌دادند.»



در پاسخ به انصاری اما فرزند اسدالله لاجوردی می‌گوید برکناری لاجوردی نتیجه فعالیت باند مهدی هاشمی بوده و موجب ناخرسندی امام شده است. سید احسان لاجوردی در جوابیه‌ای خطاب به مجید انصاری می‌گوید: «مصاحبه‌ای از شما منتشر شد که بر مبنای شنیده‌هایتان سخنانی را در رابطه با پدر شهیدم به امام نسبت داده بودید. آقای انصاری شما خوب می‌دانید سخن باید بر سندی استوار باشد و اگر چنین نباشد، شما نیز از اتهام‌های ادعایی در امان نخواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتشان (۱۷ بهمن ۶۳) به بی‌اطلاعی و ناخرسندی امام رحمه‌الله علیه از برکناری آن شهید از دادستانی انقلاب اشاره می‌کنند. دوستان پدرم نیز ریشه این برکناری را در بیت آیت الله منتظری (باند مهدی هاشمی) دانسته و از گله‌مندی امام رحمه‌الله علیه از این برکناری سخن می‌­گویند و از این گونه نقل قول‌ها بسیار است.»



طاهرزاده از بازماندگان نسل اول سازمان مجاهدين خلق که پس از پیروزی انقلاب حاضر به همکاری با مسعود رجوی نشد در بیان خاطره ای از روزهاي دادستانی انقلاب توسط لاجوردی می گوید: بعد از انقلاب در اوين لاجوردی از من دعوت كرد و گفت بيا اين تخم و تركه‌هايت را ببين. ببين توي ايران چي پاشيدي! آن موقع من در كميته ستاد مشترك بودم. من به اوين رفتم. با لاجوردي از قبل هم‌سلول بوديم و همدیگر را خوب مي شناختيم. آقاي لاجوردي از بعضي مسائل اصلاً نمي‌گذشت. در ميان مجاهدين، غير از من فكر نمي‌كنم كسي را قبول داشتند، حالا چه دليلي داشت؟ نمي‌دانم، ولي مي‌دانم كه آدم باهوشي بود. ايشان آمد و به من گفت: چطوري داداش؟ گفتم:‌ خوبم. تو چطوري؟ داري جلادي مي‌كني؟ قاه قاه خنديد و گفت:‌ بيا مي‌خواهم نشانت بدهم كه دارم چه مي‌كنم. همين طور كه به طرف دفترش در طبقه 2 يا 3 مي‌رفتيم، چند تا دختر آمدند. صدايشان زد و گفت بيائيد. آمدند جلو. از آنها پرسيد: در اينجا كسي شما را شكنجه كرد؟ هيچ يادم نمي‌رود. يكي از دخترها كه مشخص بود او را نمي شناخت، گفت:‌ بله. آقاي لاجوردي ما را شكنجه كرد. لاجوردي به من اشاره كرد و گفت:‌ اين آقا را آورده‌ايم كه لاجوردي هر كاري كرده‌، تنبيهش كند. حالا بگوييد چه شكايتي داريد؟ آنها حرف‌هايي زدند و بعد آقاي لاجوردي به یکي از پاسدارها گفت آنها را ببرد. بعد رفتيم دفترش و آقاي طهوري هم آمد و ناهار را هم با هم خورديم و تا عصر بودم و برگشتم به كميته. گفتم: اسدالله! من از اين چيزها اطلاعي ندارم. اينها تخم و تركه‌هاي ما نيستند. ما اين قدر آدم‌هاي نپخته كه اين جوري به كسي اتهام بزند، نداريم. اگر حقيقت را بگويد، چه بهتر و اين شهامت است، ولي اينكه نديده و نشناخته حرف بزند و بدون اينكه كسي را بشناسد، به خود تو بگويد لاجوردي مرا شكنجه كرده، چنين آدمي نداريم. اين خاطره هيچ يادم نمي‌رود. در محوطه اوين بود.



شهيد لاجوردي پرونده اغلب گروهک‌ها را به سامان رساند، اگرچه با موانعي که برخي مقامات وقت در کار او ايجاد کردند نتوانست پرونده برخي را تا انتها دنبال نمايد. بنا بر نقل نزديکانش وي بعد از آنکه برخي از عـنـاصـر پايین سازمان پيکار اعدام شدند اما رهبران سازمان و کادر مرکزي با توصيه شوراي عالي قضايي آزاد شده بودند؛ در پاي آن حکمي که از طرف شوراي عالي قضايي صادر شده بود، نوشت: «خدايا من با ديدن اين حکم ، مرگ خود را آرزو مي‌کنم که در نظام جمهوري اسلامي زيردستي آن کسي که تابع شخص ديگري است بايد اعدام شود اما کـسـي کـه دسـتور صادر کرده از زندان آزاد مي‌شود و در خارج از کشور همچنان زندگي کند و مدام اتهام به نظام جمهوري اسلامي نسبت دهد.‌» وي پس از آنکه از مقام خود عزل مي گردد به شغل آزاد روي آورد و چند ماه بعد پنج بار به جبهه ها اعزام شد وعلي رغم سنش و آثار باقي مانده از شکنجه هاي زندان کارهاي سنگيني مانند ساختن سنگر و خالي کردن جعبه‌ مهمات در خطوط مقدم را نيز به عهده گرفت. پس از تغيير مديريت قوه قضائيه، آيت الله يزدي با سفارش سيد احمد خمینی، لاجوردی را به همکاري دعوت کرد و ریاست سازمان زندانها را به اوسپرد ؛ بدین گونه لاجوردی جایگزین مجید انصاری شد.






کتاب «زندگی و مبارزات شهید اسدالله لاجوردی» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است به بررسی دلایل استعفای شهید لاجوردی از ریاست سازمان زندان‌ها می‌پردازد که مشروح آن را در زیر می‌خوایند: عملکرد لاجوردی در مقام ریاست سازمان زندان‌ها، نحوه‌ برخورد او با زندانیان، شیوه‌های مدیریتی نوین و خدمتگزاری صادقانه و بی‌توقع او، بسیاری از ذهنیت‌های بیمار را نسبت به ‌یکی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی بهبود بخشید. این مرد مبارز که سراسر زندگی خود را در سال‌های پیش از انقلاب، وقف اسلام و انقلاب کرده بود، بر اثر برخی تبلیغات منفی، در افکار عمومی ‌به‌عنوان چهره‌ای بی‌نهایت خشن شناسانده شده بود و حتی پذیرش اندک عطوفتی از جانب او غیر ممکن به نظر می‌رسید؛ اما او نشان داد که در هر جایگاهی به فراخور مسئولیت عمل می‌کند و زمانی رسید که همگان، از دوست و دشمن، به روی این نکته که «لاجوردی سالم است» و «کارش بر اساس هوای نفس نیست» به اتفاق نظر رسیدند. با این حال، فشارهایی که از زمان دادستانی بر لاجوردی وارد می‌شد و سرانجام به عزل او انجامید، به دوره‌ی زندانبانی وی نیز انتقال پیدا کرد. گرچه ‌این بار لاجوردی خودش متن استعفایش را در دو خط نوشت و تقدیم آیت‌الله یزدی رئیس قوه‌ی قضائیه کرد؛ اما چگونگی نوشتن آن خطوط هم خود ماجرایی دارد.





حاج احمد قدیریان این‌گونه نقل می‌کند: «… آن زمان که ‌ایشان مسئولیت سازمان زندان‌ها را داشتند، من در جای دیگری مشغول بودم؛ ولی شنیدم که یکی از معاونین آقای یزدی به دفتر آقای لاجوردی رفته و از قول آقای یزدی گفته بود که شما استعفا بدهید؛ زیرا سازمان زندان‌ها زیر سؤال است و ما هم از ناحیه‌ی بعضی از آقایان تحت فشار هستیم؛ پس بهتر است شما استعفا بدهید. ایشان[لاجوردی] وقتی از قول آقای یزدی این خبر را می‌شنوند، یک کاغذ برمی‌دارند و یک استعفای دو خطی می‌نویسند. بعد از اینکه استعفا می‌دهند، من خدمت آقای یزدی رسیدم و به‌ ایشان عرض کردم که جنابعالی فرموده بودید که لاجوردی استعفا بدهد؟ گفت نه من هیچ چیز در این باره نگفتم». مهندس سید اسدالله جولایی نیز درباره‌ علت و نحوه‌ استعفای لاجوردی از سازمان زندان‌ها می‌گویند: «… به آقای لاجوردی فشارهای زیادی وارد می‌آوردند و اذیت‌شان می‌کردند… زمانی به خدمت آیت‌الله یزدی رفتیم. ایشان فرمودند چرا آقای لاجوردی استعفا داده‌اند؟ گفتم که آقای لاجوردی استعفا نداده‌اند و گفتم این تأکید معاون شما بود که نزد آقای لاجوردی آمد و از قول شما گفت: آیت‌الله یزدی فرموده‌اند استعفایتان را بنویسید. آقای لاجوردی تقریباً چهار روز دست نگاه داشتند؛ اما این آقا مرتب پیگیری می‌کردند که حاج آقا یزدی منتظر هستند. وقتی این مسائل را به آقای یزدی گفتم، ایشان گفتند: «نه، من هیچ‌گاه از لاجوردی استعفا نخواسته‌ام»، در حالی که‌ ایشان فقط به تبعیت از دستور فقیهی چون آیت‌الله یزدی، اقدام به ‌این امر کرده بودند». حاج احمد قدیریان و مهندس جولایی هر دو از اظهار نام معاون آیت‌الله یزدی که مسبب استعفای لاجوردی بود، خودداری ‌کردند؛ اما اظهار داشتند که‌ این شخص در زمان مصاحبه «از مشاورین رئیس‌جمهور» بوده و «جایگاهی مهم و قابل توجه» در اختیار داشته است.



در زمان تصدی مسئولیت زندانها برخورد اوبا فریب خوردگان خط نفاق به گونه ای بود که بسیاری از آنان که دارای ضمیری پاک بودند ، به دامان اسلام بازگشتند و هدایت خودرا رهین روشنگریها و برخوردهای صمیمانه و پدرانه سیداسدالله لاجوردی می دانستند . اینان از جوانانی بودند که از دامان اسلام با تزویر و ریا به سوی منافقین رفته بودند و سید با بازگرداندن آنان به آغوش پرمهر خانواده و اسلام جبهه نفاق را روز به روز خالی تر کرد از این رو کینه سیاه دلان منافق بیش از پیش شد . از جمله ابتکارات این شهید سعید در زمان تصدی مسئولیتهای خود ایجاد  کارگاههای مختلف در محیط  زندان بود تا از این رهگذر هم زندانیان ، در حرفه های مورد علاقه خود ماهر و متبحر شوند تا پس از آزادی آن فن و حرفه دستمایه معاش آنان گردد و هم از عایدی تولیدات زندان حقوقی مکفی دریافت کنند . او در آخرین ملاقات خود با حجت الاسلام و المسلمین  محمدجواد کرمانی مژده ریشه کن شدن بی سوادی را در میان زندانیان داده بود . منافقین بارها کمر به قتل اوبستند ولی در هر بار  مشیت الهی بر این تعلق میگرفت که سیدبماند تا در انجام مسئولیتهای الهی ، با کوله باری از اخلاص و پاکی سنگرهای موفقیت را یکی پس ازدیگری فتح نماید .



در ماه‌های ابتدایی سال 77 پايمردي و اصرار لاجوردي بر اجراي قانون در سازمان زندان ها سبب مي گردد که توسط برخي جريان‌ها تحمل نشود و بر اساس يک پروژه زيرکانه و برخلاف نظر رياست قوه قضائيه استعفاي او به رسانه ها اعلام گردد؛ او در پاسخ به دعوت آيت الله يزدي با توجه به کسالت‌هاي جسمي حاصل از شکنجه هاي بسيارزندان از يک سو و عدم تحمل مرام پايمردي وي بر قانون توسط گروهي از جريانها از سوي ديگر، از پذيرش مسئوليت جديد خودداري کرد و بار ديگر به شغل آزاد روي آورد . در طول سالهاي پس از انقلاب منافقين بارها کمر به ترور و قتل اوبستند ولي در هر بار ناکام بودند تا این که در اول شهريور 1377 شهید لاجوردی توسط علی اصغر غضنفرنژاد و علی اكبر اكبری ده بالایی از اعضای گروهك منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید. در جريان ترور، دو تن از تروريست ها توسط وزارت اطلاعات دستگير شدند. علی اكبر اكبری ، در اثر شدت جراحات وارده در حين عمليات، در بيمارستان درگذشت و فرد دوم (كه علي اصغر غضنفر نژاد- معروف به سياوش) نام داشت به شركت فعال خود در اين جنايت تروريستي اعتراف كرد. وي اقرار كرد كه از سوي گروهك منافقين، جهت انجام اين ترور آموزش ديده و به ايران عزيمت كرده است. وي اعتراف كرد كه دوره هاي مختلف تروريستي (از جمله نحوه ترور شهيد لاجوردي) را در عراق و در مقر گروهك منافقين آموزش ديده است. اين منافق تروريست، در يك برنامه تلويزيوني كه چند هفته پس از ترور، از سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش گرديد، تمام نكات مربوط به اين ترور را فاش كرد.




رهبری معظم انقلاب در مورد شهید لاجوردی می فرماید: «ایشان از اول انقلاب تا زمان شهادت‌شان همیشه در صراط مستقیم حرکت کرد و ذره‌ای از راه مستقیم و خط صحیح انحراف پیدا نکرد. ایشان کار را برای خدا می‌کرد. اهل تظاهر و... نبود. کار را برای خدا قبول می‌کرد و برای خدا  انجام می‌داد.» و در بخشی دیگر از بیانات خود درباره این شهید بزرگوارفرمودند: «بنده از شهادت آقای لاجوردی خیلی متاثر شدم. از دست دادن و فقدان ایشان برای ما سنگین بود. ایشان عنصری مؤمن... در دین و زمینه‌ انقلابی و مبارزات بود. امثال ایشان واقعا عناصر بسیار کمیاب و مغتنمی هستند.»





95/6/2 - 17:44 - 2016-8-23 17:44:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن