تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805147044
پایان کلاهبرداری مرد مأمورنما از پیرمردها در داروخانه - پایگاه خبری - تحلیلی قدس آنلاین
واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: قدس آنلاین- سعید کوشافر: پیرمرد اول فکر کرد اشتباه می شنود یا رقم را متصدی داروخانه به ریال اعلام کرده است، گوشش را تیز کرد و گفت ببخشید ۲۵۰ هزار ریال؟ متصدی داروخانه با لبخندی بر لب گفت: نه پدرجان ۲۵۰ هزار تومان. پیرمرد که شوکه شده بود از متصدی دلیل این رقم را جویا شد او با حوصله برایش شرح داد که برخی از داروهایش گرانقیمت است و چون او تحت پوشش بیمه نیست باید قیمت کامل را بپردازد.پیرمرد عذرخواهی کرد.نسخه را برداشت و گفت که می رود تا پول داروها را تهیه کند و بازگردد. متصدی داروخانه هم داروها را در نایلونی زیر پیشخوان قرار داد چون می دانست که پیرمرد به این داروها نیاز دارد و هر طور شده پول را جور کرده و برخواهد گشت. پیرمرد از داروخانه خارج شد و زیرلب با خود حرف می زد که سنگینی دستی را بر شانه اش احساس کرد، صورتش را برگرداند و مردی میانسال با چهره ای موقر و متشخص را در کنارش دید. مرد سلام و علیکی گرم و صمیمانه کرد، خودش را مأمور سازمان بهزیستی معرفی کرد و گفت که در داروخانه متوجه شده هزینه داروهای پیرمرد چقدر زیاد شده است. پیرمرد هم سری تکان داد و گفت که درآمدی ندارم و با اندک پول کشاورزی پرداخت هزینه این همه دارو برایش دشوار است. مرد میانسال اما با لبخندی برلب گفت که او کارش همین است، شناسایی افراد نیازمند و قرار دادن آن ها تحت پوشش بیمه بهزیستی تا دیگر مجبور نباشند این همه پول بابت دارو بدهند. او گفت که در داروخانه ها می گردد و افراد نیازمند را شناسایی کرده و برای آن ها دفترچه بیمه صادر می کند که هزینه داروهایشان در حد رایگان کاهش یابد. برقی در چشمان پیرمرد درخشیدن گرفت، باورش نمی شد که در این روزگار هم کسانی باشند که در اماکن عمومی دنبال افراد نیازمند بگردند، دست مرد میانسال را به گرمی فشرد و پرسید که باید چه کند؟ مرد میانسال از پیرمرد خواست که همراهش به یک عکاسی بروند، یک فتوکپی از کارت ملی و شناسنامه اش تهیه کرده فرمی هم از کیفش درآورد و برخی مشخصات پیرمرد را در آن ثبت کرد و در نهایت از او خواست که مبلغ 500 هزار ریال برای انجام امور اداری به شماره حسابی خاص در بانکی در مرکز استان واریز کند. اما پیرمرد گفت که توانایی رفتن به مرکز استان را ندارد وباید هر چه سریع تر داروهایش را تحویل گرفته و مصرف کند، مرد میانسال باز هم راه حلی پیش پایش گذاشت و گفت که دوستی در مرکز استان دارد که این کار را برای خیرخواهی انجام می دهد و از پیرمرد خواست مبلغ را به او بدهد تا برای دوستش کارت به کارت کند و او هم کپی فیش پرداختی را از مرکز استان ارسال نماید. کارها در کمتر از ساعتی انجام شد و مرد میانسال از پیرمرد خواست به خانه اش برود تا فردا دفترچه بیمه اش آماده شده و درب خانه اش تحویل او شود و سپس با خیال راحت به داروخانه رفته و داروهایش را تحویل بگیرد. پیرمرد خرسند و راضی به خانه اش رفت، اما نه تنها روز بعد که تا آخر هفته هم خبری از دفترچه بیمه نشد، حال پیرمرد روز به روز بدتر می شد و باید زودتر داروهایش را مصرف می کرد، پس به اداره بهزیستی رفت تا خودش دفترچه را تحویل بگیرد، اما در اداره بهزیستی شنید که نه چنین کارمندی وجود دارد و نه چنین دفترچه هایی برای اشخاص صادر می شود. پیرمرد حیران شده بود و نمی دانست چه کند که مدیر بهزیستی از او خواست علیه این کلاهبردار شکایت کند، شکایتی که او را به آگاهی رهنمون شد تا معمای پرونده به دست مأموران تیزهوش این اداره حل شود. مأموران به محض مطالعه پرونده دریافتند که با کلاهبرداری روبه رو هستند که این شگرد کارش است، پس چهره نگاری و رد زنی وی را در دستور کار قرار دادند. آن ها پس از ترسیم چهره این کلاهبردار میانسال عملیات گشت و کنترل نامحسوس مراکزی که احتمال حضور وی برای یافتن طعمه های بعدی زیاد است را در دستور کار قرار دادند و آن ها در جریان این عملیات متهم را که چهره فرضی وی را در اختیار داشتند شناسایی و به آگاهی دلالت کردند. او اگرچه در ابتدا قصد نداشت موارد اتهامی اش را بپذیرد اما در مقابل مستندات علمی کارآگاهان زبده آگاهی لب به اعتراف گشود و گفت که کلاه هفت طعمه دیگر را هم به این شیوه برداشته است. در همین راستا فرمانده انتظامی شهرستان تربت جام در تشریح این خبر گفت: با دریافت مرجوعه قضایی از سوی مردی سالخورده به پلیس آگاهی مبنی بر کلاهبرداری مردی مأمورنما از وی موضوع در دستور کار تیمی از مأموران کلانتری 11 خلیج فارس قرار گرفت. سرهنگ محمد یزدانی افزود: در بررسی اظهارات مالباخته مشخص شد که مردی حدوداً 40 ساله در داروخانه های سطح شهر تربت جام با معرفی خود به عنوان کارمند اداره بهزیستی با ترفند اینکه وی راتحت پوشش بیمه بهزیستی قرار می دهد مبلغ 500 هزار ریال وجه نقد از وی کلاهبرداری کرده و با مراجعه به این اداره برای پیگیری بیمه اش متوجه می شود که چنین شخصی در استخدام این اداره نبوده و از وی کلاهبرداری شده است. وی تصریح کرد: مأموران کلانتری خلیج فارس با راهنمایی مالباخته به مشخصاتی درخصوص فرد کلاهبردار دست یافتند و با یک سری تحقیقات میدانی متهم را روز گذشته در یکی از خیابان های هسته مرکزی شهر در حال پرسه زنی شناسایی و دستگیر کردند. فرمانده انتظامی شهرستان تربت جام بیان داشت: متهم پس از بازجویی های اولیه با هماهنگی مقام قضایی به پلیس آگاهی معرفی که در بازجویی های علمی کارآگاهان پلیس به هفت فقره کلاهبرداری با این شگرد از افراد سالخورده در داروخانه های سطح شهر اعتراف کرد. سرهنگ یزدانی خاطرنشان کرد: متهم پس از بازجویی های تکمیلی با تشکیل پرونده راهی دادسرا شد.
یکشنبه ، ۳۱مرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
-
گوناگون
پربازدیدترینها