واضح آرشیو وب فارسی:الف: روحانی راه احمدی نژاد را رفت
علی محمودیان، 29 مرداد 95
تاریخ انتشار : جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۴۹
سازمان مدیریت و برنامه ریزی یک بار دیگر دچار تغییر شد تا این انگاره را به اثبات برساند، که برای دولتها بیشتر از کارکرد این سازمان، بهره برداری سیاسی از آن اهمیت دارد.مطابق مصوبه ۱۶ اسفند ۱۳۷۸ شورای عالی اداری، با استناد به لزوم كوچك سازی دولت و تجمیع تصمیم گیری ها در حوزه های مرتبط با این دو سازمان، رای به ادغام « سازمان امور اداری و استخدامی کشور و سازمان برنامه و بودجه» داد و بدین صورت سازمان مدیریت و برنامهریزی تشکیل شد. نمودار تشکیلاتی این سازمان در ۱۷ تیر ۱۳۷۹ تصویب و به اجرا درآمد. از همان ابتدای شکل گیری این سازمان، کارشناسان و مسولان مواضع متفاوتی را در قبال کارکرد این سازمان اتخاذ کردند. در دولت نهم اولین تغییر در مورد سازمان مدیریت و برنامه ریزی اعمال شد و رئیس دولت وقت دستور انحلال این سازمان را صادر کرد. توجیه انحلال این سازمان در سال ۱۳۸۶ توسط احمدی نژاد بیش تر از آنکه با علل کارشناسی شده و نیاز سنجی کشور انجام گیرد، با نطق های سیاسی و بیان ایدئولوژی های شخص احمدی نژاد همراه بود. از جمله مسائلی که رئیس دولت نهم در توجیه این اقدام عنوان شد، اقتباسی خواندن(از سوی غرب) و وارداتی دانستن این سازمان بود. در آن ایام احمدی نژاد گفته بود: وقتي سازماني توسط امريکايي ها ايجاد مي شود، اهداف آن به جز نابودي اقتصادي و جلوگيري از رشد و توسعه کشور چيز ديگري نیست. انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به زعم برخی یک عمل غیرقانونی توسط رئیس جمهور وقت بود. این سازمان به عنوان عضوی از بدنه ی دولت فعالیت می کند و وظیفه ی تعیین ریاست آن نیز بر عهده ی ریاست جمهور است. اما وظایف این سازمان به اینگونه تعریف شده که در کنار کارهای پژوهشی، به طراحی نظام برنامه ریزی، تدوین برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت ملی، تدوین برنامه های توسعه استانی توسط واحدهای استانی و ارائه الگوهای نوین و بومی برای اداره مطلوب بخشهای مختلف کشور می پردازد. وظایف ذکر شده به موازات کار دولت انجام می کردد و دولت توانایی دخل و تصرف در روال کاری آن ندارد. کارکرد این سازمان در مواردی مشابه مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است.مطالب ذکر شده بخشی از وظایف سازمان مدیریت برنامه ریزی است، اما این موارد دلایل اصلی مشکل دولت ها با روند کاری سازمان مذکور است. در دولت های مختلف همواره از دست و پاگیر بودن سازمان مدیریت و برنامه ریزی سخن گفته شده و پروسه ی نظارت بر برنامه ریزی های دولت توسط این سازمان را موجب زمانبر بودن اجرای برنامه ها دانسته اند. از این رو هر دولتی سعی بر آن داشته تا آن را به شکل یکی از معاونت های نهاد ریاست جمهوری در آورده و اینگونه بصورت جدی تری بر آن اعمال نفوذ کرده و کارکرد نظارتی آن را تقریباً غیر فعال کند. بسیاری از مخالفان این انحلال استدلال می کردند که دولت نمیتواند سازمانی که به دست مجلس تصویب شده را منحل کند. از طرفی موافقان نیز مدعی بودند این انحلال نیست بلکه یک ادغام است. حتی در همان بزنگاه نیز کمتر کسی از لزوم وجود این سازمان و ذکر نمودن کارکردهایش صحبت می کرد. گویی وجود یا عدم وجود آن تنها به یک میدان برای مقابله به مثل های سیاسی بوده است.احمدی نژاد با استعماری دانستن ماهیت آن سازمان، با تغییر نام و تقسیم وظایف سازمان مذکور بین «معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور ایران» و سپردن مابقی وظایف آن به «معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور» به گمان خود نه تنها ساختار کاری آن سازمان را اصلاح کرد؛ بلکه ماهیت غربی آن را نیز تغییر داد! مخالفان سیاست های احمدی نژاد همواره از این انحلال استفاده کردند و برای وارد نمودن اتهام خودکامگی به وی، از این مثال به عنوان شاهد صحبت های خود استفاده کردند. این موضع گیری و اتهام زنی ها به عرصه رقابت های انتخاباتی سال ۸۸ نیز کشید و آنجا با شدت هرچه تمام تر توسط مخالفان مطرح شد. صحبت های مخالفان این انحلال تا آنجایی پیشرفت، که برخی احیای مجدد این سازمان را به تنهایی عاملی برای حل بسیاری از مشکلات کشور می دانستند. این انتقادات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز چاشنی نطق های نامزدهای انتخابات بود. به طوریکه یکی از شعارهای دکتر روحانی و تیم اقتصادی وی، احیای مجدد سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور بود. آنها معتقد بودند که بخش زیادی از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی توسط دولت نهم و توسط شخص محمود احمدی نژاد بوده است.با پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲، این وعده انتخاباتی به سرعت رنگ و بوی اجرا گرفت.در روز ۲۸ خرداد (سه روز پس از پیروزی روحانی به عنوان ریاست جمهوری)، مجلس شورای اسلامی ایران یک فوریت برای تشکیل سازمان مدیریت تصویب نمود. نطق هایی مبتنی بر عزم دولت برای برون رفت از مشکلات کشور و حل کارشناسانه ی مشکلات اقتصادی از عوامل اصلی اقبال به روحانی از سوی مردم بود. البته این اقبال در گرو تحقق امیدی بود که روحانی در دل مردم نهاده بود و آنها را با خود همراه ساخته بود. با شکل گیری دولت یازدهم مهمترین دلیل تیم اقتصادی دولت یازدهم و از جمله رییس جمهور در احیاء مجدد آن سازمان، ایجاد انضباط مالی بیان گردید. اما آنچه که در دو سال اخیر و از جمله یکسال گذشته دیده شد، تخصیص کند منابع مالی به چرخه اقتصادی و صنایع تولیدی همراه با دستورالعمل های دست و پاگیر بود. این اتفاقات سبب شد تا برخی از فعالان اقتصادی و مسئولان، با نا امید شدن از ایجاد تغییر بوسیله ی احیای این سازمان، مجدداً در پی انحلال و تغییر ساختار سازمان مدیریت و برنامه ریزی برآیند.پس از آن همه حرف و حدیث هایی که حسن روحانی، در باب فواید احیای سازمان برنامه ریزی و بودجه عنوان کرد، و احیای آن را معجزه ای برای حلِ مشکلات کشور می دانست،پس از گذشت ۱۱۵۱ روز از عمر دولت، چاره ی راه تجزیه ی مجدد این سازمان اعلام می شود. تصویب تجزیه سازمان برنامه ریزی و بودجه و ایجاد سازمان اداری و استخدامی و برنامه و بودجه، توسط دولتی که شعارش احیای این سازمان بود، اتخاذ تصمیمی تکراری است تا دور تسلسل ادغام، انحلال و تجزیه این سازمان همچنان ادامه داشته باشد. از موضع گیری و تصمیمات دولت ها در مورد این سازمان چند نکته برداشت می شود. در ظاهر دولت ها بروکراسی عریض و طویل اداری این سازمان را مانعی برای اجرایی شدن تصمیمات خود می دانند اما نکته ی دیگری نیز محتمل است و نگاه منفی دولت ها به این سازمان به دلیل مانع تراشی در تصمیمات، بویژه در استفاده از منابع کشور است. دولت ها تاکنون یا سعی در انحلال این سازمان داشته اند و یا با حمله ملایم تر سعی کرده اند آن را از مسیر کاغذ بازی های خود بردارند. این دو روش در نهایت به یک نتیجه منتهی می شود و آن غیر فعال شدن این سازمان است. یک دولت آن را از ریشه کنده و مسئولیت هایش را به نهاد های زیر مجموعه ی خود می سپارد، دولتی دیکر آن را تجزیه کرده، زیر مجموعه ی نهاد ریاست جمهوری نموده و عملاً کنترل آن را در دست می گیرد. آنچه که واضح است نگاه منفی دولت ها به این سازمان است و آنچه در ستایش و حمایت سازمان برنامه و بودجه عنوان می شود نوعی رفتار تبلیغاتی در مقابل رقبای سیاسی است.وقتی که روسای دولت بنیانهای علم اقتصاد را به نفع سیاست خود تفسیر می کنند، پر واضح است که سازمان مدیریت و برنامه ریزی مانعِ دست و پاگیری احساس می شود، که بعد از گذشت مدتی دولت وقت سعی در غیر فعال نمودن آن می کند. دکتر روحانی با استفاده از نام این سازمان شعار های بزرگی داد و احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی را عامل مهمی برای عبور از مشکلات کشورعنوان کرد. اما با احیای این سازمان تغییری مشاهده نگردید و گویی هم و غم مسئولین تنها بازی با نام و جایگاه این سازمان برای جلوگیری از فعالیت موثر آن و بیان شعارهای پر زرق و برق انتخاباتی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]