واضح آرشیو وب فارسی:فارس: همایش «فلسفه و عرفان اسلامی در عالم معاصر»دینانی: حقیقت قابل جعل نیست/ مجتهدی: غرب ابنرشدی است
چهره ماندگار فلسفه ایران در همایش «فلسفه و عرفان اسلامی در عالم معاصر» گفت: دنیای امروز میگوید بخواه تا بشود اما فیلسوف میگوید بدان تا بخواهی و سپس بشود! بنابراین خواستن برای خدا و دانستن برای انسان اولویت دارد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، غلامرضا اعوانی عضو فرهنگستان علوم در هماندیشی فلاسفه ایران و روس تحت عنوان «فلسفه و عرفان اسلامی در علم معاصر» در دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبائی گفت: ارادهگروی باور به تقدم امر الهی یا اراده انسانی بر معرفت است. مطابق با دیدگاه ارادهگراها، ماهیت معرفت و حقیقت از سوی اراده و اختیار تعین مییابد. وی با اشاره به اینکه فلسفه اسلامی عجین با عقل و محبت شده است، گفت: هایدگر معتقد است در جایی که خطر هست در آن جا نجات هم هست، پس اراده مقدم بر عقل است اصالت اراده مهم است. اما حکمت شریفترین علم است چرا که از این راه بهتر میتوان خدا را شناخت. اعوانی در ادامه ارائه خود درباره آراء موافق و مخالف ارادهگراها را از دوره یونان باستان تا گرایشهای فلسفی در اسلام به زبان انگلیسی بیان کرد. سپس غلامحسین ابراهیمی دینانی عنوان کرد: در طول تاریخ عرفان و فلسفه اسلامی کسی را ندیدم که درباره عارف عبدالجبار چیزی نوشته باشد جز خود من! تمام عرفا از آغاز تا اکنون از سلوک و رفتن صحبت میکنند الا عبدالجبار که درباره ایستایی صحبت میکند. بنابراین چگونه میتوان در این ده برگ درباره عارف عبدالجبار نفری صحبت کرد؟ پس درباره او صحبت کردن جرأت شیر میخواهد. عبدالجبار میگوید که خدا از زبان من حرف میزند، من حرف نمیزنم تقریبا با صراحت وی ادعای نبوت کرده است! وی با اشاره به پارادوکسی که خانم پسخو درباره آن صحبت کرد، گفت: من از ایشان تشکر میکنم که این عارف عجیب و غریب را کشف کرد، مطلب درباره نفری گفتن مهم است اما وی از عقاید متعارف بالاتر است. همه آدمهای دنیا معتقدند اما نمیفهمند اعتقاد یعنی چه؟ یکی از پارادوکسهای ما همین است ؛ عشق و عقل، علم و اراده و عرفان و فلسفه! چهره ماندگار فلسفه ایران با بیان اینکه برخی میگویند عرفان عملی از فلسفه جدا است، توضیح داد: من یک کلمه فرق عرفان و فلسفه را میگویم، فکر کنید که فلسفه عشق به دانستن است و عرفان دانستن عشق است. این مسئله تمام تاریخ کلام اسلام را فرا میگیرد. دو دسته اشاعره (سنتگرایان) و معتزله (عقلگرایان) در همه جای دنیا داریم، حتی غرب به یک معنی اشعری دارد. باید ببینیم خواستن مهمتر است یا دانستن؟ اول انسان میخواهد سپس میداند و میفهمد یا برعکس؟ این مسئله تاکنون برای انسان مهم نبوده اما وقتی به ذات خداوند میرسد مهم میشود. دینانی با بیان اینکه همه ما زمانی میخواهیم کاری بکنیم ابتدا انشاءالله میگوییم، افزود: بنابراین خواستن خدا برای ما بیشتر مطرح است، چرا که صفات خود اوعین ذات است پس دانستن حق همان خواستن و برعکس آن است اما برای انسان متفاوت است. دنیای امروز میگوید بخواه تا بشود اما فیلسوف میگوید بدان تا بخواهی و بشود. دکتر اعوانی در صحبتهایشان گفتند که انبیاء الهی بیشتر به مشیت تأکید دارند اما من خلاف آن را میگویم، انبیاء بیشتر کارشان با دانستن است، آدمها باید بفهمند که اصل عقل است اگر عقل تعطیل شود اراده حاکم مشخص نیست به کجا میرود؟ وی با اشاره به اینکه هزار سال پیش ابن سینا مطرح کرد که خدا زردآلو را زردآلو نمیکند یعنی حقیقت را نمیشود جعل کرد، افزود: در دنیا عقل و اراده خیلی مهم است با اینکه به دکارت معتقد نیستم اما او میگوید من میاندیشم پس هستم. اما من در کتاب «من و جز من» نوشتم که من هستم چون میاندیشم! عدهای که به این سخن اشکال میکنند با شیخ الرئیس پاسخ میدهم که من به علم حضوری معتقدم نه به علم حصولی! * غرب ابنرشدی است در ادامه کریم مجتهدی با موضوع «سهروردی در مغرب زمین» توضیح داد: میدانم میدانمها کافی است. موقع آن رسیده است که بگوییم چه میدانیم و چقدر می انیم. دانشجو باید اراده واقعی برای دانستن داشته باشد. دانش میجویم یعنی نمیدانم و میخواهم پیدا کنم. تا دانشجویان ما به این مساله نرسند به هیچ جا نخواهند رسید. وی در ادامه گفت: غرب ابن رشدی است و در واقع آنچه غرب به آن رسیده است نتیجه مطالعه ابن رشد است. سهروردی با تأخیر بسیار و فقط اوایل قرن بیستم در کتابهای غربیان آورده شده آن هم در ابتدا بدون اینکه به معرفی واقعی او پرداخته شود. مجتهدی در ادامه افزود:با این حال بسیار تعجبآور است که میان بعضی از متفکران غربی خاصه فیچینو و پاتریزی متفکر یوگوسلاوی بوده است وجوه تشابه زیادی با سهروردی میتوان پیدا کرد دلیل این موضوع بسیار روشن است آنها از منابع مشترکی استفاده کردهاند. وی با بیان اینکه در قرن بیستم شرق شناسانی مثل ماسینیون فرانسوی به نحو جدیتری از افکار سهروردی سخن گفت، توضیح داد:البته آن هم محدود بود منتها سپس ریتر آلمانی نسخههای مختلف خطی آثار سهروردی را در ترکیه اعم از کتابخانههای فسطنطنیه یا دیگر شهرستانهای آن کشور، جمع آوری و فهرستی از آنها تهیه کرده است. استاد دانشگاه تهران توضیح داد: البته معرفی اصلی سهروردی در غرب هانری کربن است، که در جوانی شاگرد ماسینیون و ژیلسن بوده و با آثار خود نه فقط موجب شهرت سهروردی در غرب بلکه به معنایی در طول اصلی خود او نیز یعنی ایران شده است، مقاله زیبای هانری کربن نیز تحت عنوان از هیدگر تا سهروردی عمیقا مبین همین نکته است. انتهای پیام/ک
95/03/09 :: 14:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]